زنی که مورد تجاوز قرار گرفت؛ باید بدانید چه پیامی به آنها منتقل می‌کنید

یک روایت خطاب به زنانی که درمکان‌های مختلف از قبیل محل کار، اتاق خواب یا پارک، مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند.

در مواجهه با تجاوزجنسی ، مدام خودتان را مورد سوال قرار می‌دهید!

نمی‌دانم بریتنی هیگینز بودن چگونه است. برخلاف بسیاری از افرادی که در پی طرح اتهامات تجاوز جنسی درباره او اظهار نظر می‌کنند (ادعاهایی که به شدت رد می‌شوند)، من می‌دانم که تجاوز جنسی به یک سیاستمدار توسط یک کارمند در حین کار چه احساسی دارد، زیرا این اتفاق برای خودم افتاده است.

من یکی از صدها نفری بودم که گزارش تجاوز جنسی‌ام را با تنظیم استاندارد، به کمیسر تبعیض جنسیتی «کیت جنکینز» ارائه داده‌ام. پس از انتشار این گزارش‌ها، امیدوار بودم که صاحبان قدرت به این زنان گوش کنند، اهمیت دهند، عمل کنند و سوءاستفاده‌کنندگان را مجبور به پاسخگویی کنند.

کارمند سابق پارلمان: من توسط رئیس دفتر پارلمان استرالیا مورد تجاوز جنسی قرار گرفتم. اما همچنان معتقدم تغییر در راه است.

امیدوار بودم که حتی اگر دستیابی به عدالت برای من قابل دسترس نیست، زنان جوان‌تری که تجربیات مشابه من را گزارش کرده‌اند، بتوانند به آن برسند.

کارمندان پارلمان استرالیا، سیاستمداران و سایر کارکنان و روزنامه‌نگاران، یک یادداشت ۴۵۶ صفحه‌ای استاندارد با عنوان «بهتر عمل کنید» تنظیم کردند. برخی از افراد مجلس برای فهم این مسئله نیازی به خواندن گزارش نداشتند. آنها قبلاً این مسئله را فهمیده بودند؛ زیرا آنها را زندگی می‌کردند، سایرین هم گزارش را خواندند و اکثرا همدلی کردند.

اما تغییر فرهنگی زمان‌بر است و هرکسی به شکل متفاوتی آن را تجربه‌ می‌کند. در داخل و اطراف مجلس می‌توان انواع برخوردها را یافت؛ از افرادی که بارها با این گزارش‌ها متحول شده‌اند گرفته تا افرادی که هیچوقت آن‌ها را نفهیدند. همچنین برخی از افرادی که هنوز در مجلس مشغول به کار هستند به خاطر رفتارهای نامناسبشان مورد اتهامات جدی هستند که هنوز حل نشده است و ادامه‌ی حضور آنها تنها به معنی تضعیف تلاش برای بهبود وضعیت فرهنگی خواهد بود.

در سال ٢٠٢١ نمی‌خواستم به تجربیات آسیب‌زایی که داشتم فکر کنم؛ اما پس از اینکه ادعاهای هیگینز به سرخط خبرها تبدیل شد، چاره‌ی دیگری نداشتم. این موضوع هر روز به من نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد، در وبسایت‌های خبری، تلویزیون و رسانه‌های اجتماعی آن را می‌دیدم و در بین خانواده، دوستان و همکاران با آن روبرو می‌شدم، حتی غریبه‌هایی که در مهمانی‌ها ملاقات کردم به مرور متوجه می‌شدند که من در مجلس پارلمان کار می‌کنم و از من می‌خواستند در مورد آن صحبت کنم. من دیدم که چگونه داستان هیگینز کم کم آشکار شد؛ تمام تفسیرهای پیرامون آن را گوش دادم و مطالعه کردم، تماشا کردم و یاد گرفتم چگونه خودم را ببینم.

چه چیزهایی آموختم؟

یاد گرفتم که اگر تجربیاتم را به پلیس گزارش کنم، ممکن است با روایت من از رویدادها همدردی نکنند. متوجه شدم که ممکن است ارتباطات خصوصی در مورد تجربیات من به بیرون درز کند.

آموختم که اگر تجربیاتم را برای سیاستمداران فاش کنم، ممکن است تنها عده‌ی کمی از آنها حمایت کنند. ممکن است سایر آنها از موقعیت من به عنوان یک فوتبال سیاسی استفاده کرده و من را برای منافعشان پاسکاری کنند. حتی نگرانی این را داشتم که سیاستمدارانی که خواهان این فوتبال سیاسی نیستند، تمایلی به کمک به من نداشته باشند.

یاد گرفتم که اگر در رسانه‌ها علنی شوم، داستانم به یک دارایی عمومی تبدیل می‌شود و هر روزنامه‌نگار و مفسر آماتوری، هر چند ناآگاه و کم‌سواد، در رسانه‌های اجتماعی نظری در رابطه با داستان من خواهد داشت و آزادانه آن‌ را به اشتراک خواهد گذاشت.

متوجه شدم که اگر علیه محل کارم ادعای قانونی کنم، برخی از افراد در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی می‌گویند که من دروغگو هستم و فقط به خاطر پول از آنجا بیرون آمده‌ام.

 

«اقدامات قربانیان بسیار دقیق‌تر از اقدامات مجرمان مورد بررسی قرار می‌گیرد»

در سرتاسر جامعه، وقتی زنان تجاوز جنسی را گزارش می‌کنند، سؤالات اشتباهی از آنها پرسیده می‌شود؛ چرا آنجا بود؟ چه چیزی پوشیده بود؟ چرا مشروب می‌خورد؟ آیا با فرد معاشقه می‌کرد؟ چرا فریاد نزد؟ چرا دعوا نکرد؟ چرا او بلافاصله به پلیس مراجعه نکرد؟

در واقع ما به سؤالات درست، توجه کافی نداریم؛ چرا آن فرد آنجا بود؟ چرا او را با الکل بازی داد؟ چرا سعی می‌کرد او را در محل تنها نگه دارد؟ چرا او را اینگونه لمس کرد؟ چرا بدون رضایتش با او رابطه‌ی جنسی برقرار کرد؟

هنگامی که مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرید، دائماً خود را زیر سوال می‌برید، زیرا در جامعه‌ای بزرگ شده‌اید که در آن اقدامات قربانیان بسیار دقیق‌تر از اقدامات مجرمان مورد بررسی قرار می‌گیرد و قربانیان ناچار می‌شوند تجربه را درونی کنند. برای درک آسیب این قضاوت‌ها نیازی نیست در دادگاه حضور داشته باشید و مورد بازجویی متقابل قرار بگیرید، یک وکیل بازجویی متقابل درونی همیشه در ذهن شما زندگی می‌کند.

ساکت کردن این صدای درونی فرساینده، درمان و کار سخت زیادی می‌طلبد. خاموش‌کردن آن همچنان برای من یک پروسه‌ی در جریان است. هر اظهار نظر ناباورانه‌ای که قربانی را مقصر می‌داند، این صدای درون را جسورتر می‌کند و هربار شنیدن آن ضربه‌ی واقعا مهلکی است.

همه‌ی ما، به‌ویژه روزنامه‌نگاران و سیاستمداران، باید بدانیم که وقتی درباره بریتنی هیگینز نظر می‌دهیم، فقط درباره بریتنی هیگینز صحبت نمی‌کنیم. زنان بسیاری مانند من که در محل کار پارلمان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند، اظهارنظرهای شما را می‌شنوند. حتی زنانی که در سازمان‌های دیگر، در اتاق خواب‌شان، پارک یا کوچه و خیابان نیز مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند از نظرات شما تاثیر می‌گیرند.

آنچه ما همیشه می‌شنویم این است: مردم به حرف شما باور ندارند، مردم اهمیت نمی‌دهند چه اتفاقی برای شما افتاده است، در جستجوی عدالت هستید باید بدانید که هیچوقت به آن دست پیدا نمی‌کنید.

مردانی که مرتکب تجاورز به زنان می‌شوند نیز این سخنان را می‌شنوند؛ باید بدانید چه پیامی به آنها منتقل می‌کنید.

نویسندە: ناشناس

منبع: theguardian