زنان، کانون مبارزه و بازپسگیری آزادی در برابر سلطهگری
ندا پناهی
همانطور که هر جنبش، سازمان و گروهی برای موفقیت در مبارزه و تلاش خود، به مشارکت فعال زنان در صفوف خود نیازمند است، نظامهای سلطه نیز برای به کنترل درآوردن جامعه به چنین مشارکتی نیاز دارند. تلاشهای آنان با تخریب جایگاه زنان و نقش واقعی این قشر از جامعه، به دنبال ایجاد سیستمی هستند که سلطه و قدرت خود را بر زنان و جامعه تحمیل کنند. سلطهگری پیشتر سعی کرده است از طریق حملات ایدئولوژیکی و فکری، زنان را از بسترهای واقعی جامعه دور کرده و به این وسیله جامعه را تسخیر کند. نظام مدرنیته سرمایهداری این وظیفه را برای خود ترسیم کرده و منطق سرمایهسود، تمامی ارزشهای اخلاقی و معیارهای اجتماعی جوامع و به ویژه جایگاه و نقش زن را نادیده گرفته است؛ به طوری که وجود یا عدم وجود او در جامعه را بهکلی یکی فرض کرده است.
سلطهگری سرمایهداری و حذف جایگاه زنان و طبیعت
مدرنیته سرمایهداری با حذف جایگاه زن هم جامعه را از بنیان خود جدا کرده و هم طبیعت را تخریب و تاراج کرده است. این نظام با کنار گذاشتن گوش شنوایی نسبت به بحران اکولوژیک، مسائل تولید مثل و تبعیضهای جنسیتی، با نزدیک شدن به پرچم لیبرالیسم، مسائل جامعه و زنان را به چالشی تصنعی تحت عنوان دموکراسی لیبرال مجدداً مطرح میکند و جامعه و زنان را به گمراهی میکشاند. به این ترتیب، هم جنبه واقعی سیستم را در تاریکی پنهان کرده و هم بر طول عمر سلطهگری خود میافزاید.
قرن بیست و یکم، قرن زنان در برابر ذهنیت مردسالار
این نظام سلطهگری در برابر قرن بیست و یکم که به عنوان قرن زنان شناخته میشود، در تلاش است تا با برخی از بازیگران و اندیشمندان سیاسی اما با ذهنیت و نگرش مردسالار، مسیر مبارزه و مقاومت زنان را در برابر نظام مدرنیته سرمایهداری و این نیرویی که به عنوان تنها نیروی مقاومت واقعی و انقلابی در طول عمر نظام سلطه ایستادگی کرده است، سد نماید. در این میان، وظیفه و مسئولیت واقعی مبارزه زنان و جنبشهای آزادیخواه و حقوق و آزادیهای اجتماعی بیشتر و روشنتر میشود.
جنبش آزادیخواهی زنان در برابر چالشهای سلطهگری
جنبش آزادیخواه زنان، به ویژه فعالان زن و پیشگامان روشنفکری زنان، باید در برابر فریبکاریهای این نظام با هوشیاری سازمانیافته و قوی، همهی معیارها و اصول سلطهگری، به ویژه سرمایهداری را رد کنند و به شکلی رادیکال در برابر این نظام بایستند و برای تداوم مبارزه تاریخی خود گام بردارند، بدون آنکه منتظر حمایت از سوی قدرت یا طرف و سازمان خاصی باشند. زنان باید با همبستگی، اتحاد و حمایت متقابل، این پایههای نظام را درهم بشکنند و با برداشتن قدمهای روبهجلو، قرن بیست و یکم را از نظر عملی و نظری به یک نظم اجتماعی جایگزین تبدیل کنند.
نظام مدرنیته سرمایهداری تلاش میکند تا سیستمی از سلطه و استعمار را بنا کند و قصد دارد با هدف قرار دادن زنان و جامعه جهانی، دنیا را تسخیر کند. این منطق سلطهطلبانه این نظام است. سلطهطلبی در اشغال و تحت سیطره قرار دادن زنان، جوانان، طبیعت و باورها و خلقها و جوامع به طور کلی نمود پیدا میکند.
مقابله رژیم جمهوری اسلامی ایران با زنان، طبیعت و جامعه
همان منطق و ذهنیتی که اکنون در سطح رژیم جمهوری اسلامی ایران و نهادها و ساختارهای سرکوبگر آن علیه زنان، جامعه، طبیعت و اکولوژی در این کشور جریان دارد. رژیم ایران یکی از کهنترین سیستمهای استبدادی در منطقه است و از جنبهای، بسیاری از دولتها و حکومتهای دیگر منطقه را به شکلی سیستماتیک، برنامهریزی شده و تحت پوشش دین و مذهب، با سیستم استبدادی خود تحت تأثیر قرار داده و قدرت را بر پایهی سرکوب زنان و جامعهی کلی بنا نهاده است. رژیم ایران، در ماهیت خود، یک رژیم زنستیز، ضد جامعه، ضد طبیعت، و ضد آزادی و دموکراسی است.
نقش زنان در مقاومت علیه سرکوبهای رژیم جمهوری اسلامی ایران
در برابر سیاستهای اشغالگرانه رژیم جمهوری اسلامی ایران، زنان هم متحمل رنجهای فراوانی شدهاند، هم هزینەهای زیادی دادهاند و هم بیشترین مقاومتها را در برابر سیاستهای این رژیم از خود نشان دادهاند. از همان نخستین روزهای بهقدرترسیدن رژیم ولایت فقیه ایران، زنان اولین ساختار اجتماعی جامعه ایران بودند که در برابر ولایت فقیه و رژیم ایستادند و آن را رد و محکوم کردند. اکنون، پس از چهل و پنج سال از عمر و پسزمینهی تاریک تاریخ این رژیم، زنان همچنان بهتنهایی در برابر رژیم ایستادگی کرده و از سیاستهای سرکوب، تحقیر و ترساندنش عقبنشینی نکردهاند و سیاستهای نفی، خشونت، و تضعیف ارادهی زنان و جامعه را رد میکنند.
نارضایتی، قیام و آنچه که با نام «ژن، ژیان، آزادی» و با پیشگامی زنان از سال ۱۴۰۱ آغاز شد، اینک رژیم جمهوری اسلامی ایران را به لرزه انداخته و زیر پرسشی بزرگ قرار داده است. رژیم زنستیز و جامعهستیز ایران در حوزهی ایدئولوژی و پایهگذاری از هم گسیخته و به نقطهای رسیده که افسانهای که ساخته بود، هم در میان مردم ایران و هم در سطح منطقهای و جهانی از بین رفته و فاقد اعتبار شده است.
انقلاب «ژن، ژیان، آزادی»؛ بازگشت جسارت و اراده زنان و جامعه
انقلاب «ژن، ژیان، آزادی» دیوارهای ترس، سرکوب، دستگیری، زندان و قتل جسمانی را درهم شکست و بار دیگر ارادهٔ زن و جسارت اجتماعی را به زنان، جوانان و جامعه به طور کلی بازگرداند. رژیم هرچند که تلاش میکند بار دیگر آن قدرت کهن خود را به دست آورد، نمیتواند؛ زیرا ملتها و قشرهای مختلف، بهویژه زنان که قربانیان اصلی دست رژیم هستند، بیباکانه و بدون ترس در برابر قدرت، مردان و دستگاههای سرکوبگر آن ایستادهاند.
ظاهرسازی اصلاحات با انتصاب زنان در کابینه پزشکیان
در ماه گذشته، انتصاب مسعود پزشکیان کوششی بود برای اینکه چهره رژیم را تا حدودی بازسازی کنند و با تعدادی وعده و پیمان با زنان، جوانان، ملتها و اقشار مختلف ایران سعی کردند به نوعی تصویری نشان دهند که گویی رژیم به سوی اصلاح حرکت میکند و برای بقا و ادامه حیات خود، گامهایی برای حل مشکلات درونی جامعه ایران برداشته است. با نظارت قدرتهای جهان، تعدادی زن را در کابینه جدید دولت منصوب کردند و حتی زنی را سخنگوی دولت جدید به ریاست پزشکیان قرار دادند و در سایر اقشار اجتماعی نیز چندین پست را در سطوح استانی و مدیریتی به زنان واگذار کردند و با این گامهای نمایشی، نارضایتیها و اعتراضات داخلی جامعه، بهویژه زنان، جوانان، پرستاران، خانهنشینها و کارگران و... را یا آرام کنند یا اگر ممکن نبود، بیاثر کنند. اما در مقابل این گامهای نمایشی، قانون حجاب و عفاف را برای زنان در مجلس تصویب کردند، تهیه لباسهای مخصوص برای دانشآموزان دختر را عملی کردند، تفکیک جنسیتی در دانشگاهها را اجرا نمودند، اخراج اساتید دانشگاه، دانشجویان و فعالانی که در انقلاب «ژن، ژیان، آزادی» نقش و حمایتی داشتند را آغاز کردند، در اکثر شهرها، روستاها و مناطق دوربینهای نظارتی را نصب کردند و در همین حال، فشارها و سختگیریها بر زنان و جوانان در زندانها را افزایش دادند تا اراده زندانیان را بشکنند و اعتماد جامعه را از بین ببرند و به مقابله با مقاومت جامعه بپردازند.
اقدامات نمایشی رژیم برای جلب رضایت قدرتهای خارجی
ظاهر جدید کابینه دولت ایران حل مشکلات معیشتی و اقتصادی و سهیم کردن تمام اقشار و طبقات جامعه ایران بدون هیچگونه تبعیض جنسیتی، قومی، مذهبی، جغرافیایی و رفع تحریمهای اقتصادی بر ایران بود. اما این ظواهر و اقدامات نمایشی تا کنون از سوی کارگزاران رژیم و دولت پزشکیان، به طور کلی برای سیاست خارجی و برای جلب رضایت قدرتهای خارجی و هژمونهای نظام سرمایهداری جهانی صورت گرفته و به دست رژیم آمده است؛ چرا که هدف رژیم، نرم کردن مواضع و سازش با آمریکا، اروپا و ناتو به بهای وضعیت داخل ایران است، یعنی اینکه این نیروها را از اقدامات خود راضی کند.
انقلاب«ژن، ژیان، آزادی» دیوارهای ترس، سرکوب، دستگیری، زندان و قتل جسمانی را درهم شکست و یک بار دیگر اراده زن و جسارت اجتماعی را برای زنان، جوانان و جامعه به طور کلی بازگرداند. رژیم هرچند که تلاش میکند بار دیگر آن قدرت کهنه خود را به دست آورد، نمیتواند؛ زیرا ملتها و اقشار مختلف، بهویژه زنان که قربانیان اصلی دست رژیم هستند، بیباکانه و بدون ترس در برابر قدرت، مردان و دستگاههای سرکوبگر آن ایستادهاند.
از طرف دیگر، شاید بخشی از خروج آمریکا از افغانستان و واگذاری آن کشور به طالبان، خود راهی برای باز کردن درهای سرکوب زنان در آن کشور بوده باشد؛ چرا که فروپاشی دولت پیشین و قدرت القاعده در افغانستان تا حدی مانع بزرگی برای پیشرفت زنان بود و این به نفع قدرتهای بزرگ و نظام سلطه نبود. به این ترتیب افغانستان را به طالبان واگذار کردند و در آنجا مانعی در برابر انقلاب «ژن، ژیان، آزادی» قرار دادند و به این ترتیب از پیشروی انقلاب به سوی آسیای میانه، هند، ژاپن، پاکستان و چین جلوگیری کردند. این موضوع نشان میدهد که رژیم ایران چقدر در برابر اراده زنان زمینگیر شده و روحیهاش را از دست داده و میخواهد با هر قیمتی با همکاری قدرتهای بینالمللی و برنامهای گسترده، انقلاب «ژن، ژیان، آزادی» را سرکوب و متوقف کند.
برنامهای برای قرن که مخالف قرن زنان است انقلاب«ژن، ژیان، آزادی» حقیقتی را تثبیت کرده که قرن بیست و یکم، قرن زنان است و انقلاب «ژن، ژیان، آزادی» جرقه و روشنایی این قرن است. این امر تمام قدرتهای ارتجاعی و دیکتاتوری را به لرزه انداخته و ترس در دل آنها افکنده است. از این رو، در یک برنامه بزرگ بینالمللی در برابر انقلاب «ژن، ژیان، آزادی»، مشابه برنامهریزیای که ۲۶ سال پیش برای مقابله با بنیانگذار فلسفه «ژن، ژیان، آزادی» انجام شد، وارد عمل شدهاند. شاید برخی فکر کنند که آیا خود آمریکا نمیخواهد زنی را رئیسجمهور کشور کند؟ یا اینکه آیا مسعود پزشکیان چند زن را در کابینه خود منصوب نکرده است؟ چگونه ممکن است سیستم به چنین برنامهای فکر کند؟ باید بدانیم که حقوق و آزادی زنان تنها با تلاش آزادیخواهان زن و سازماندهی خود آنها ممکن و تضمینپذیر است، نه با واگذاری چند پست در ساختار قدرت که خود بر مبنای سرکوب زنان، جوانان و ارزشهای برابر در جامعه بنا شده است و امروز بر سر تمامی جامعه سایه انداخته است. هم سیستم هژمونیک جهانی و هم دولتهای حامی وضع موجود در منطقه آماده نیستند به شکلی واقعی به زنان حق و شناخت و اراده بدهند. برعکس، آنها میخواهند رنج، مقاومت و تلاش زنان و جامعه بیاهمیت، بیاثر و بینتیجه باقی بماند.
مقاومت زنان زندانی و نماد انقلاب«ژن، ژیان، آزادی»
در برابر سیاست سرکوب، بازداشت، شکنجه، قتل، مجازاتهای فیزیکی، و تشدید قوانین دولتی علیه زنان و تبلیغات پایان دادن به انقلاب توسط رژیم و برخی نیروها، باید با افتخار بگوییم که این آتش به دست زنان شعلهور شده و همچنان خاموشنشدنی است و هر روز گستردهتر میشود. افقلاب اکنون در عمیقترین و حساسترین بخش رژیم که همان زندانهاست، ادامه دارد. این زندانها جایی است که صاحبان قدرت برای درهم شکستن اراده و بیاثر کردن و ناامید ساختن جامعه از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند، ولی این اراده قوی همچنان پابرجاست و به زنان و جامعه زندگی و شجاعت میبخشد. مقاومت در زندانهای رژیم جمهوری اسلامی ایران به ویژه مقاومت زنان زندانی به رهبری زینب جلالیان، سپیده قلیان، نرگس محمدی، وریشه مرادی، پخشان عزیزی، مژگان کاوسی، فرشته محمدی و صدها زن دیگر که همچنان در برابر رژیم مقاومت میکنند، در جهان شهرت یافته است. زنان نه تنها در بیرون از زندان، بلکه در خیابانها، کوچهها و حتی قبرستانهای جامعه پیشتاز این انقلاب بودهاند، بلکه اکنون نیز در دل رژیم و در سیاهچالهای تاریک آن به پیشوایان این مقاومت تبدیل شدهاند و پرچم مقاومت را بالا نگه داشتهاند. این نشانگر آن است که انقلاب «ژن، ژیان، آزادی» بدون توقف و در برابر هرگونه سرکوبی که سیستم اعمال میکند، مانند دریایی پرتلاطم به پیش میرود و از هیچ مانعی سر باز نمیزند.
مسئولیت اجتماعی و تاریخی در حمایت از مقاومت زنان
بنابراین، با احساس مسئولیت تاریخی و جایگاه والای زنان در جامعه بشری، باید همه زنان، جوانان و اقشار جامعه، بدون تفاوت، با تمام توان خود در این مقاومت زنان که در زندانهای رژیم تاریکاندیش ایران جریان دارد، همراهی کنند و مسئولیت خود را ادا نمایند. چراکه این مقاومت زنان، مقاومت تمامی جامعه آزادیخواه است در برابر تسلیم و سرسپردگی زنان زندانی امروز در زندانهای رژیم ایران نماد مبارزه و مقاومت همه زنان و انقلاب«ژن، ژیان، آزادی» هستند.
اتحاد و سازماندهی زنان برای قرن بیستویکم؛ قرن زنان
با در نظر گرفتن یک وضعیت تهدیدآمیز به این شکل برای حقوق زنان و آزادیهای اجتماعی، زنان باید با سازماندهی بیشتر، اتحاد قویتر و توان افزونتر در عرصههای سیاسی، فکری، اقتصادی و حمایتی گام بردارند، و در مقاومت و مبارزهی خود متحد بمانند تا قرن بیستویکم را به قرن زنان تبدیل کنند و شکوفایی و عزت را بر خود و جامعه انسانی برگردانند.
تنها راه رژیم برای صلح اجتماعی و پایان سرکوب و تبعیض
اگر واقعاً رژیم سنتگرای ایران میخواهد گامی در جهت حل مشکلات داخلی و خارجی بردارد و صلح اجتماعی را برقرار سازد، باید درهای زندانها را باز کند، این قفل و بندهایی را که بر ضد زنان و جامعه قرار داده، بردارد و به تبعیضات جنسیتی، دینی، مذهبی، قومی و اعتقادی پایان دهد و اینها را از لحاظ قانونی تضمین کند. نه با فریب و نیرنگ؛ زیرا در نهایت، این دود، چشمان رژیم را میگیرد و به انفجار ختم خواهد شد.