غیرت و آبروهایی که با خون زنان آبیاری میشود
جنایتهای ناموسی یا قتلهای ناموسی، اغلب به قتل زنان یک خانواده به دست مردان خویشاوند خود گفته میشود. قتل ناموسی به «قتل به خاطر شرف» هم معروف است. اصطلاح ناموس یا شرف که برساختهی جامعه است در هر جامعهای بار معنایی ویژهای دارد. اما نتیجهی آن اغلب اعمال کنترل مردان بر رفتارهای اجتماعی و جنسی غالبا زنان در جامعه است. از این رو میتوان گفت مفهوم ناموس در ساختارهای مردسالارانه جوامع سنتی ریشه دارد. جرایم مرتبط با شرف و ناموس، شامل اقدامات خشونتبار علیه آن دسته از زنان خانواده است که تصور میشود به علت انجام اعمال بیشرمانه و رسواکننده، برای خانواده شرم و بیآبرویی به بار آورده اند.
نوشین شادکامی
جنایتهای ناموسی یا قتلهای ناموسی، اغلب به قتل زنان یک خانواده به دست مردان خویشاوند خود گفته میشود. قتل ناموسی به «قتل به خاطر شرف» هم معروف است. اصطلاح ناموس یا شرف که برساختهی جامعه است در هر جامعهای بار معنایی ویژهای دارد. اما نتیجهی آن اغلب اعمال کنترل مردان بر رفتارهای اجتماعی و جنسی غالبا زنان در جامعه است. از این رو میتوان گفت مفهوم ناموس در ساختارهای مردسالارانه جوامع سنتی ریشه دارد. جرایم مرتبط با شرف و ناموس، شامل اقدامات خشونتبار علیه آن دسته از زنان خانواده است که تصور میشود به علت انجام اعمال بیشرمانه و رسواکننده، برای خانواده شرم و بیآبرویی به بار آوردهاند.
این زنان اکثرا به بهانهی ننگین کردن شرافت خانوادهی خود مجازات میشوند؛ از جمله به دلیل خودداری از ازدواج اجباری، قربانی یک تجاوز جنسی بودن، طلاق گرفتن حتی از یک شوهر ناشایست، رابطه با جنس مخالف، فرض ارتباط با جنس مخالف یا ارتکاب زنا. برای این که زنی قربانی جنایتهای ناموسی شود کافی است فقط گمان برده شود که آبروی خانواده را بر باد داده است. این سوءظنها معمولا بر پایهی ادراک و احساسات مردان استوار هستند تا بر پایهی حقیقت عینی.
جنایتهای ناموسی شدیدترین شکل خشونت علیه زنان است. ۵۰ درصد از قتلهای خانوادگی در ایران به مسائل جنسی و ناموسی مربوط میشود. در بسیاری از موارد قتل توسط همسر به دلایل دیگری صورت میگیرد اما آن را ناموسی جلوه میدهد. باید گفت که موضوع قتل ناموسی به «مسئلهی اجتماعی» مهمی تبدیل شده است و از میان دهها مسئلهی اجتماعی بزرگ از جمله کرونا، تورم، فقر و بیکاری و… بهعنوان مسئلهی اجتماعی جدی مورد توجه جامعهی ایرانی قرار گرفته است. میتوان گفت مسئلهی قتلهای ناموسی یک معضل اجتماعی است که پیامد آن دامنگیر همهی جامعه خواهد بود.
مسائل مربوط به زنان تحت لوای ناموس و حفظ آبرو همواره از دیدهها پنهان میشود. پژوهشهای بسیار اندکی پیرامون چرایی و راهکار برای مقابله با این قتلها صورت میگیرد و اقدامات انجام شده برای توانمندساختن زنان و رونق چرخهی آگاهی، بسیار کم است.
از آغاز سال ۱۳۹۹ به این سو شاهد شکلگیری موج جدیدی از قتلهای ناموسی خانوادگی و هم چنین خودکشی زنان جوان در مناطق مختلف به ویژه غرب کشور هستیم. تنها در ۴ ماه اخیر چندین زن به دست اعضای خانوادهی خود اعم از پدر، برادر یا همسرشان به قتل رسیدهاند؛ زنان و دختران بیپناهی که خونشان به دست نزدیکانشان ریخته شده است.
شاید بگویید به کدامین گناه تیغهی چاقو در قلبشان نشست یا سفیر سربی گلوله سینهشان را شکافت. قتلهای ناموسی در بسیاری از نقاط ایران و دنیا در حال اتفاق افتادن است. در این گزارش تمرکز بر منطقهی کوردستان و شهرهای کوردنشین و بررسی بسترهای اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی، فرهنگی، آموزشی و قانونی که زمینهساز قتلهای ناموسی و زنکشی در این مناطق است. در ادامه به چند نمونه از قتلهایی که در چند ماه اخیر در شهرهای کوردنشین روی داده است میپردازیم.
فائزه
فائزه ملکی دختر ۲۲ ساله اهل روستای کور کوره از توابع سنندج که به دست پدرش به آتش کشیده شد در روز یک شنبه ۱۱مهر ماه ۱۴۰۰ فوت کرد. فائزه چندی پیش طلاق گرفته بود و در این مدت با یک نفر آشنا شده بود و قصد ازدواج داشتند که با مخالفت خانوادهی پسر مواجه شدند و بعد این ماجراها عکس دو نفری فائزه به دست پدرش میرسد که این باعث می شود پدر فائزه او را به آتش بکشد.
هما
هما حاجیپور یکی از قربانیان قتلهای ناموسی در سردشت است که به دست همسرش با اسلحهی کلاشینکف کشته شد. «مجید بیتوشی» همسر وی به دلیل اختلافات خانوادگی او را به قتل رساند. حاجیپور که چند سال به همراه دو فرزندش در کشور فنلاند زندگی میکرد، برای طلاق از همسرش به سردشت بازگشته بود.
نسرین
نسرین ۲۵ ساله و اهل سرپل ذهاب به همراه «حامد مرادی» ۲۶ ساله و اهل ایلام، هر دو ساکن قصر شیرین، توسط برادر نسرین به قتل رسیدند. همسر «نسرین پهلوانی» با برادر وی تماس گرفته و گفته بود که خواهرت با فرد دیگری در منزلی به فلان نشانی هستند. برادر نسرین به آنجا رفته و آنها را از طریق گاز خانگی خفه کرده بود. نسرین با همسرش مشکلات زیادی داشت به نحوی که چند ماه پیش از این قتل، چندین بار به خانهی پدری رفته بود، اما هر بار با فشار خانواده به نزد همسرش برگشته بود. وی نیز مادر دو فرزند بود.
نگین (گلاله)
جسد سوختهی یک زن جوان اهل سقز با هویت «نگین شیخی» ۲۶ ساله در جادهی سنندج به سقز توسط ماموران کشف شد. نگین مدرک کارشناسی حقوق داشت و در یک دفتر وکالت کار میکرد. او و نامزدش «کیومرث ضرغامی» که از اقوام او بود به سفر رفته بودند که کیومرث به خواهر نگین زنگ میزند و میگوید نگین را به قتل رسانده است. کیومرث جسد «گلاله» را با ۴ لیتر بنزین سوزانده و آن را پنهان کرده بود.
سارا
«سارا پیرزادی» ۲۳ سال داشت و در شهرستان هرسین از توابع کرمانشاه زندگی میکرد که توسط پسر عمویش «آرمان پیرزادی» به قتل رسید. آرمان دختر عمویش را دوست داشت و به دلیل آنچه احساس مالکیت گفته میشود پس از ازدواج وی با فرد دیگری به منزل آنها مراجعه کرده و با شلیک گلوله سارا را به قتل رسانده بود. پس از کشتن سارا به منزل خود برگشته و خودش را حلقآویز کرده بود.
زمانی که فاجعهای مثل قتلهای ناموسی رخ میدهد، اغلب توجهها معطوف به انگیزهی قتل است نه علل و عوامل شکلگیری زمینه و بسترهایی که به قتل منجر شده است. در ادامه به بررسی بسترهایی که زمینهساز قتلهای ناموسی هستند میپردازیم.
عوامل موثر بر افزایش قتلهای ناموسی در مناطق کوردنشین
خشونت علیه زنان به صورتهای گوناگون در درون و بیرون از خانه هنوز هم از رایجترین خشونتها علیه حقوقبشر است. نبود آموزش کافی، به خصوص در استانهای محروم مانند کوردستان، از موانع اصلی دستیابی زنان به عدالت است. ازدواج زودهنگام، قتلهای ناموسی، اعتیاد و فقر پدیدههایی هستند که در استانهای کوردنشین شیوع بسیار گستردهای دارند. عوامل متعدد از جمله فقر مالی و فرهنگی و فقدان آموزش صحیح را میتوان در ایجاد این وضعیت اسفبار دخیل دانست.
پایین بودن امکانات تحصیلی و آموزشی
پایین ماندن سطح آگاهی خانوادهها دربارهی حقوق فرزندان و زنان یکی از عوامل قتلهای ناموسی است. واقعیت این است که در همین قتلهای ناموسی اخیر، بخش قابل توجهی از زندگی کسانی که به این قتلها مبادرت کردهاند در دوران بعد از انقلاب سپری شده است. آنها در همین نظام آموزشی، آموزش دیدهاند و پرورش پیدا کردهاند. اینها میتواند نشانهی این باشد که نظام آموزشی در ایران کاملا نسبت به مسالهی تبعیض جنسیتی و حقوق زنان و کودکان بی اعتناست و عملا دانشآموزانی که ۱۲ سال از عمر خود را در این نظام آموزشی سپری کردهاند، اطلاعات بسیار کمی راجع به این مسائل فرا میگیرند یا حتی اطلاعات نادرست و غلطی را کسب میکنند.
بنابراین کلا این سطح پایین آگاهی خانواده را باید تا حدود زیادی مرتبط با عدم کارکرد نظام رسمی آموزش و پرورش دانست. در کنار آن، نهادهایی نظیر قوهی قضائیه قرار دارد که اساسا رویکرد و جهتگیریاش به سمت و سویی است که تا حد زیادی این واقعیت را تشدید میکند و به نوعی مشوق خشونت است. از طرف دیگر محرومیت آموزشی در مناطق کوردنشین به ویژه برای دختران مطرح است. در اغلب روستاهای استان کوردستان برای تحصیل دختران فقط مدارس در سطح ابتدایی وجود دارد و دختران به دلیل نبود یا کمبود شدید مدارس در مقاطع راهنمایی و دبیرستان مجبور به ترک تحصیل میشوند.
عوامل اقتصادی
فقر و محرومیت یکی از عوامل مهم در افزایش آسیبها و مسائل اجتماعی از جمله قتلهای ناموسی است. استان کوردستان با وجود طبیعت بکر و منابع سرشار، جزو مناطق محروم به حساب میآید و فقر و بیکاری در آن آمار سرسامآوری دارد. امکانات و شرایط در این استان، هیچ سنخیتی با پتانسیلها، دانش و سرمایههای استان ندارد.
به دلیل نبود امکانات در این منطقه بسیاری از افراد جامعه در دستیابی به آموزش با کیفیت یا حتی آموزشهای ابتدایی بیبهره هستند. محرومیت از آموزش تاثیر عمدهای در ماندن در چرخهی فقر و فلاکت دارد. فقر و بیکاری از یک سو دختران را با ازدواجهای زودهنگام مواجه و از سوی دیگر بسیاری از پسران و مردان را مجبور به کولبری کرده است. پروین ذبیحی فعال حوزهی زنان یکی از علل ساختاری قتلهای ناموسی را اقتصادی و توسعهنیافتگی کوردستان میداند و در این خصوص گفته است: «وقتی به جغرافیای قتلهای ناموسی در استانهای ایران نگاه میکنیم، میبینیم استانهایی که بالاترین آمار را دارند بالاترین شاخصهای فلاکت از جمله بیکاری و خط فقر را نیز دارا هستند.» خشونت علیه زنان و تقویت بنیادهای زنستیز ارتباط مستقیم با بحث توسعه دارد. ضمن آنکه فشار شرایط اقتصادی میتواند یکی از عوامل بروز خشونت باشد.
عوامل فرهنگی – اجتماعی
اگر چه فقر اقتصادی بر قتلهای ناموسی تاثیرگذار است اما فقر فرهنگی را نباید نادیده گرفت و گاهی نقش پررنگتری در اعمال خشونت دارد. هرچند فقر فرهنگی و اقتصادی کاملا تفکیکپذیر نیستند و در تشدید یکدیگر مؤثرند. بنابراین قتلهای ناموسی در ایران، علاوه بر دیگر عوامل، ریشه در فرهنگ نیز دارد. این قتلها پدیدهی عمدتا «اجتماعی» تلقی میشوند که گویی حکومت در گسترش و بازتولید آن نقش جانبی داشته است. به گفتهی پروین ذبیحی: «جامعهپذیری قتلهای ناموسی یکی از مشکلات اساسی کنشگران مدنی است. مریوان یک منطقهی کاملا عشیرهای است. درست است که شهر است؛ منتها در مرحلهی گذار از سنت به مدرنیسم است و فرهنگ بومی منطقه خیلی وقتها پذیرای این مسئله است و مردم فکر میکنند با این قتلها آبرویشان برمیگردد. خیلیها خانواده را به قتل تشویق میکنند و البته خیلیها هم نه.»
پذیرش اجتماعی قتل ناموسی در مناطقی که با این معضل روبهرو هستند از جمله موانع برخورد موثر با این مشکل اجتماعی است. پروین ذبیحی میگوید: در کنار سایر عوامل «روابط عشیرهای» حرف اول را میزند. اگر رئیس عشیره گفت که این زن باید کشته شود، باید کشته شود. منتها در کوردستان ایران عشیره نیست، اینجا رئیس خانواده است، پدر است، برادر است، پسر عمو است و مردهای نزدیک فامیل که فرمان قتل زن را صادر میکنند. این واقعیتِ غیر قابل انکاریست که محرک اصلی قتلهای ناموسی در ایران و کشورهای دیگر، حس مالکیت مردان بر زنان خانواده است.
در این زمینه آسیه امینی به سنتهایی اشاره میکند که از پایه و اساس نادرست و زمینهساز قتل و خشونت خانگیاند: «مثلا دقت کنید به این ضربالمثل ناخوشایند، عقد دخترعمو و پسرعمو در آسمانها بسته شده. از چه کودکان بیگناهی، در بند این پیوند مثلا آسمانی، توان و انتخاب شخصی و رهایی را سلب کردهاند. به ازدواجهای بر مبنای ارادهی قوم و قبیله، اجبار پدر و تصمیم خاندان دقت کنید. به جریانی که مالکیت بدن زن را مشروع جلوه میدهد. زن تحت مالکیت پدر یا همسر است یا حتی زیر سیطرهی مالکیت دو سویه، بدین معنا که نه فقط پدر و پدر بزرگ و برادر بعدها پسر عمو هم اجازه دارند در مورد شما نظر بدهند. در مورد ظاهر شما و روابط اجتماعی و عواطف و احساسات شما.»
به باور او تغییر دیدگاهی که متضمن «احساس مالکیت به زن به عنوان ناموس است» زمانبر و دشوار خواهد بود. اینکه مردان خاندان بفهمند از دست دادن این اقتدار به معنای از دست دادن قدرت اجتماعی و فردی آنها نیست. قتلهای ناموسی یک مسالهی اجتماعی از نوع آسیب اجتماعی است که این آسیب اجتماعی باید تغییر کند؛ زیرا یک جریان عریان و ضد انسانی است. قتل هیچ فردی بر اساس حدس و گمان و سوءظن در هیچ جامعه و هیچ فرهنگی و هیچ کتاب قانونی پذیرفته نیست.
خلاءهای قانونی
قتلهای ناموسی در مدت اخیر به صورت یک اپیدمی در آمده است. هر روز از جایی خبر میرسد که زنی به دست شوهر، برادر، پدرش کشته میشود. قتلهای ناموسی موضوع جدیدی نیست، اما امروزه به دلیل فضای رسانهای که وجود دارد این قتلها بیشتر آشکار میشود. بسیاری وجود قوانین خشونتزا در ایران را در بروز این قتلها موثر میدانند. ضمن آنکه ایران یکی از چهار کشوری است که به کنوانسیون سازمان ملل برای رفع هر گونه تبعیض علیه زنان ملحق نشدهاند.
عزیزی فعال حوزهی زنان با بیان مشکلات قانونی، حقوقی و اجتماعی که بر سر راه کاهش قتلهای ناموسی است میگوید: «ما در سه بعد مشکل داریم، یکی مشکلات و تنگناهای قانونی که قبل از وقوع جرم و قتل ناموسی داریم، مادههای قانونی که زن را در تملک مرد قرار میدهد. دومین بعد هنگام وقوع قتل ناموسی است که راه را برای گریز قانونی و فرار و عدم مجازات مرتکبین قتل ناموسی باز میگذارد. سومین بعد پسا قتل است، بعد از قتل ناموسی با وجود جنازهی مقتول، حق خونخواهی و حق شکایت آن چنان برای مادر و بستگان زن وجود ندارد و بعد از وقوع جرم هیچ ساز و کاری برای جبران خسارات به مادر یا فرزندان زن یا بستگان وجود ندارد.»
یکی از مفاد قانونی مرتبط با قتل ناموسی قاعدهی قتل در فراش است که در اولین متن قانونگذاری ایران آمده است. موضوع قتل در فراش قبل از انقلاب در مادهی ۱۷۹ قانون مجازات عمومی برگرفته از مادهی ۳۲۴ قانون جزای سابق فرانسه بود. به موجب این ماده (مصوب ۱۳۰۴ و اصلاحات بعدی): «هر گاه شوهری زن خود را با مرد اجنبی در یک فراش یا در حالی که به منزلهی وجود در یک فراش است مشاهده کند و مرتکب قتل یا ضرب و جرح یکی از آنها یا هر دو شود معاف از مجازات است. هر گاه کسی به طریق مزبور دختر یا خواهر خود را با مرد اجنبی ببیند در حقیقت علاقه زوجیت بین آنها نباشد و مرتکب قتل شود از یک تا شش ماه به حبس تادیبی محکوم خواهد شد. و اگر مرتکب ضرب و جرح شود به حبس تادیبی از هشت روز تا دو ماه محکوم میشود.»
این قاعده بعد از انقلاب در مادهی ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۷۵ منعكس شد. براساس این ماده: «هر گاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد میتواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره باشد فقط مرد را میتواند به قتل برساند. حکم ضرب و جرح در این مورد نیز مانند قتل است.» سپس به مادهی ۳۰۲ قانون مجازات اسلامی مصوبهی ۱۳۹۲ تغییر یافت که طبق آن قصاص و دیه شامل مردی که همسر خود و کسی که با او همبستر شده را بکشد و این همبستری با اکراه و اضطرار نباشد، نمیشود.
از سوی دیگر طبق قوانین اسلامی پدر خود را «صاحب فرزندش» میداند و همین برداشت هم میتواند توجیهی شود که پدر بیواهمه از قانون خود را مجاز به نابودی «داراییاش» بداند. مادهی ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ (ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲) نیز این امر را تصریح می کند. براساس این ماده پدر و جد پدری به خاطر کشتن فرزند قصاص نمیشوند.
البته در کنار قانون، سنت و عرف نیز مجازات قاتلان ناموسی را دشوارتر کرده است. پروین ذبیحی، یکی از فعالان حوزهی زنان در کوردستان با تاکید بر این که از مخالفان مجازات اعدام است و معتقد است که قاتل نباید اعدام شود، میگوید: «شاکی خصوصی بعد از پدر، مادر است که اگر مادر رضایت دهد قاتل مجازات نمیشود و مادر هم معمولا با چشم گریان و دل خون بار رضایت میدهد چون نمیخواهد قتل دیگری در خانواده اتفاق بیفتد یا این که پدر یا برادر مقتول چند سال در زندان بماند. در اثر فشار بیش از حد اطرافیان، مخصوصا از سوی خانوادهی پدری بالاخره مادر مجبور میشود رضایت دهد.» ذبیحی دربارهی همسرانی که خود قاتل نیستند اما تحریک کنندهی قاتل هستند، میگوید: «بسیاری از این همسران بعد از وقوع قتلی که احتمالا به تحریک خودشان انجام شده، از قاتل شکایت میکنند تا با گرفتن دیه او را ببخشند و از این طریق هم مالی کسب کنند.»
تکنولوژی و تاثیر آن بر آگاهی زنان در جامعه
نقش مدرنیته در ایجاد تحولات اجتماعی در کوردستان و تاثیر دوگانهی سنت-مدرنیته بر جنسیت جای بحث دارد. بیان عزیزی در این خصوص میگوید: «ابزارهای مدرنیته و تکنولوژی مانند شبکههای اجتماعی لزوما به کاستن از میزان خشونت علیه زنان کمک نمیکند. در بسیاری از قتلهای ناموسی، قاتل تنها با دیدن فیلم، عکس یا صدایی در گوشی تلفن همراه مقتول، مرتکب قتل شده است.» به عنوان مثال در سردشت برادری با یک شماره ناشناس با خواهرش ارتباط برقرار کرده و در نهایت او را راضی کرد سر قرار بیاید. همین مسالهی ساده منجر به قتل خواهر شد. بنابراین تکنولوژی این امکان را به زن میدهد که با همهی جای دنیا در ارتباط باشد و با سبکهای جدید زندگی و اندیشههای نو آشنا شود و با افراد مختلف اطلاعات رد و بدل کند. این امکانات جدید در تقابل با بنیادهای سختجانِ سنتی قرار میگیرد.
به نظر میرسد بیشتر از آنکه ابزارهای مدرنیته باعث و بانی قتلهای ناموسی باشند، راهی است برای ورود زن به اجتماع به ویژه در جامعهای که چندان نمیتواند به اجتماع راه پیدا کند. اما شکافی که بین زنان و مردان تحت ساختارهای مردسالارانه به وجود آمده است در تضاد با رشد عاملیت زنان است. گفتمان مردسالاارنهی رایج در رسانههای جریان اصلی و دیگر نهادهای حاکم هر لحظه شکافهای میان زنان و مردان را عمیقتر میکند. قتلهای ناموسی و خانوادگی و به ویژه خودکشیهای زنان کورد، نشان میدهد که این زن متاثر از تحولات مدرن و قرار گرفتن در معرض آگاهیهای جدید، سنت دیرینهی مردسالار را به اشکال مختلف به چالش میکشد و حاضر نیست به راحتی به اطاعت پدر و برادر و همسر گردن نهد. او به دنبال عاملیت و نقشآفرینی در زندگی خویش است. سنتها او را در تقابل با سرکوبگری پدر و برادر و همسر قرار میدهند؛ تقابلی که گاهی به قیمت جانش تمام میشود.
نسبت دادن قتلهای ناموسی به کوردستان ستمی به فرهنگ و جامعهی کوردی است
قتلهای ناموسی فقط مختص کوردستان ایران نیست. بسیاری از مناطق دیگر ایران از جمله اهواز و خوزستان، سیستان و بلوچستان، ایلام و دیگر نقاط این قتلها اتفاق میافتد. حتی بسیاری از کشورهایی که در همسایگی ایران هستند درگیر این معضل اجتماعی هستند؛ از جمله در ترکیه، عراق، پاکستان و افغانستان آمار قتلهای ناموسی بالا است. برخی معتقدند علت آنکه این قتلها در کوردستان دیده میشود به دلیل آگاهیرسانی رسانههای کوردی و فعالین مدنی این منطقه بوده است که مسئولانه سعی در آشکارسازی به جای پنهانکاری داشتهاند.
انتساب این قتلها به فرهنگ کوردی نقدهایی را به همراه داشته است. به طور نمونه، هادی نقدی روانشناس و رواندرمانگر با تاکید بر این موضوع که قتلهای ناموسی مختص کوردستان نیست، کوردستانی کردن این قتلها را ستم در حق فرهنگ و جامعه کوردی میداند و میگوید: «در تمام خاورمیانه ابژه کردن زن و خود را مالک زن دانستن وجود دارد و این ربطی به فرهنگ کوردی ما ندارد بلکه در پیوند با نگاه دینی است که در بین تمام مسلمانان مشترک است. به اعتقاد آسیبشناسان اجتماعی شکاف نسلی یا گسستهای فکری و عدم وجود گفتوگو و ارتباط مناسب در خانواده یکی از دلایل وقوع چنین قتلها و خشونتی است.» نقدی با بیان این که زنان با حضور در کلاسهای آموزشی مانند مهارتهای زندگی از نظر فکری تقویت میشوند و مردان به جهت عدم شرکت در چنین کلاسهایی عقب میمانند، میگوید: «این امر سبب میشود تا توازن بین زن و مرد از بین برود و این عدم توازن هم سبب جنگ و دعوا در خانوادهها میشود و در نهایت راهحل این است که فرایند حل تعارض را در خانوادهها آموزش دهیم… گفتوگوی بین خانواده را بیشتر و به هم نزدیک کنیم و اگر بخواهیم مشکلات والدین و فرزندان و پدر و دختر را کم کنیم باید دنیای ارزشی آنها را به همدیگر نزدیک کنیم.»
باوجود این که قتلهای ناموسی فقط در کوردستان ایران روی نمیدهد اما به هر حال قتلهای زیادی در آن رخ میدهد که آن را تبدیل به یک هنجار اجتماعی کرده است. این مساله باوجود وقوع مدرنیته و تغییرات گوناگون و عمیق در حیات اجتماعیِ جوامع امروزی همچنان باقی مانده است که در این مساله عوامل زیادی نقش دارند. کوردستان مثل بسیاری دیگر از مناطق ایران دارای سنتهای دیرین در فرودستی زنان و جنس دوم بودن آنها است، سنتهایی که شرف و ناموس مردان را در گرو عفت زنان میداند. به همین دلیل میل جنسی زنان شدیداً کنترل میشود و حتی زنان به همین دلیل ختنه میشوند.
تاثیر نهادهای مدنی بر کاهش قتلهای ناموسی در کوردستان
قربانیان قتلهای ناموسی، قربانی ضعف جامعه مدنی و نهادهای حمایتی نیز هستند. نهادهای مدنی نقش مهمی در آگاهی از حقوق زنان و روشنگری در این زمینه و پیشگیری از خشونت علیه زنان دارند. در شرایطی که فضایی برای فعالیت نهادهای مدنی وجود ندارد و انجمنهای مستقل و نهادهای حمایتی امکان اندکی برای آگاهیبخشی در میان مردم دارند، چطور میشود به منسوخ شدن سنتهای دیرپای قبیلهای امیدوار بود؟! در همین راستا برخی معتقدند هر گاه جامعهی مدنی نسبت به قتلهای ناموسی اقداماتی انجام داده بر کاهش آن تاثیر گذاشته است و هرگاه راه بر فعالیت این نهادها بسته بوده یا نهادها به هر دلیل فعالیت کمی در این راستا داشتهاند هنجارستیزی دربرابر آن کمتر رخ داده است.
در همین زمینه پروین ذبیحی در گفتوگویی که در سال ۱۳۹۲ انجام داده است میگوید: «تا چند سال پیش تعداد این قتلهای ناموسی در منطقه مریوان کمتر شده بود و علت این امر نیز به دلیل فعالیت نهادهای مدنی در این منطقه بود. قبلا ما در اعتراض به این قتلها در روستاهای مریوان جلسه برگزار میکردیم. حتی خانوادهها به خاطر این که از لحاظ اجتماعی زیر سوال نروند، کمی احتیاط میکردند. اما به خاطر شرایط ویژهی کنونی که دست و بال ما مثل گذشته باز نیست، تعداد این قتلها افزایش پیدا کرده است.» او میگوید تا چند سال پیش وبلاگها و وبسایتهای زیادی در این منطقه فعالیت میکردند و به محض این که قتلی اتفاق میافتاد، دربارهی آن اطلاعرسانی میکردند و اعتراضات مدنی را سامان میدادند. به گفتهی وی کسانی که ممکن بود دست به چنین اعمالی بزنند از ترس اعتراضات اجتماعی و این که خود و خانوادهشان انگشتنما شوند از این کار منصرف میشدند.
با این وجود همچنان شاهد هستیم علیرغم بسته بودن فضای جامعه برای فعالیت مدنی، فعالین حقوق زنان در کوردستان همچنان مقاومت میکنند و سعی دارند با فعالیتهای میدانی به وقوع قتلهای ناموسی اعتراض و جامعه را نسبت به این قتلها، عوامل و راهکارهای مقابله با آن حساس کنند. نکتهی مهم این است که چنین قتلهایی در هر کجای ایران که رخ دهد، مقابله با آن وظیفه تک تک افراد جامعه است.
منبع: بیدارزنی