آیا واقعاً بچه‌دار شدن زنان بازدهی آنها را بیشتر می‌کند؟

نویسنده: اما بدینگتون

مادران تازه‌وارد مجبورند یک روز کاری کامل را در زمان چرت فرزندشان جا دهند. بیایید وانمود نکنیم چنین کاری، آسان است.

همیشه درباره‌ی زنان/مادران، مطالعه می‌کنم و عمیقا آنها را تحسین می‌کنم. از اینکه چگونه به طور پیروزمندانه از موانع بسیار واقعی اولین تجربه‌ی والدبودن می‌گذرند، خلق‌می‌کنند و عصرها و صبح‌های زود در زمان‌های چرت فرزندانشان، کارهای روزانه‌شان را پیش می‌برند، قدرت می‌گیرم.

مقاله‌ی مادری و خلاقیت، سال گذشته در vouge چندین مورد مثال زده بود: یکی از مصاحبه‌شوندگان اعلام کرد: «انگیزه و ذوقی پیدا کردم که قبلاً هرگز احساس نکرده بودم». دیگری گفت: «اولین کتاب خود را بین ساعت ۴ صبح تا ۶ صبح در دو سال اول زندگی دخترم نوشتم.»

کیتلین موران در کتاب «چگونه یک زن باشیم» این ایده را به طور کامل بسط می‌دهد: «در پنجره‌های کوچک زمانی، وقتی فرزند شما خواب است یا شخص دیگری از او مراقبت می‌کند، متوجه می‌شوید که تقریباً به‌طور فوق‌انسانی سازنده می‌شوید. به یک تازه مادر، برای تنها یک ساعت یک کودک خوابیده بدهید، او می تواند ۱۰ برابر بیشتر از یک فرد بدون‌فرزند از زمانش استفاده کند.»

این زنان لاف نمی‌زنند. محققان در حال بررسی تغییرات زنان در دوران مادری هستند و این کار را در خلال سؤال‌هایی از قبیل «چگونه این کار را انجام می‌دهید؟» یا «والدبودن چه تأثیری بر کار شما داشته است؟» (سؤالاتی که تقریباً هرگز از پدران پرسیده نمی‌شود)انجام می‌دهند. این یک اصلاح حیاتی برای این فرض دیرینه است که مادر شاغل، حواسش پرت و متعارض است. چیزی که ووگ آن را «ادراکی رایج که یک زن بچه‌دار، به طور خودکار هیچ وقت یا انرژی برای نوشتن نخواهد داشت.» (یا برای هر شغلی) نامید.

اما من نگران این هستم که این ضد روایت تبدیل به یک فرض و پیش‌فرض جایگزین شود: «همه‌ی مادران ابرزن هستند!» اگر به عنوان یک مادر با یک تمرکز آتشین جدید فعالیت‌هایتان را ادامه ندادید چه؟ اگر حمایت عاطفی یا ذخایر بدنی که برای بیدارشدن در ساعت ۵ صبح یا فشرده‌کردن کار روزانه نیاز داشتید، در شما کم بود چه؟ شاید شما اصلاً هیچ فوریت دگرگون‌کننده‌ای احساس نکردید. اگر احساس اضطراب، گیجی، خستگی کردید و فقط می‌خواستید دراز بکشید و یک ساندویچ بخورید چه؟

تا زمانی که پسرانم چهار و شش ساله شدند چیزی ننوشتم و به سختی کار روزانه‌ام را به پایان بردم. در آن شش سال، ۱۸ ماه را بدون کار گذراندم، چهار ماه را به شدت مخرب کار کردم و چهار ماه بعدی را با یک فروپاشی روانی اجتناب‌ناپذیر و تمام‌عیار گذراندم. بقیه‌ی این مدت را به‌صورت پاره‌وقت کار می‌کردم (حتی با وجود اینکه هیچکس به کارایی یا محل کار من توجهی نشان نمی‌داد). در روزهای غیرکاری چیزی به دست نیاوردم. تنها آرزوی من در زمان چرت بچه‌ها، خواندن کل اینترنت بود (در آن زمان کوچکتر بود).

احساس می‌کردم از درون و در سطح سلولی از هم پاشیده شده‌ام، این احساس مشخصا در خاطرم مانده زیرا اخیرا نویسنده و تصویرگر، سوفی لوسیدو جانسون تجربه مشابه خود را بیان کرد و من بعد از مدت‌ها توانستم احساس آرامش کنم. او نوشت: «احساس می‌کنم محو شده‌ام، درست همانطور که یک کرم ابریشم در پیله قرار می‌گیرد. اما به‌جای اینکه پروانه شوم و بیرون بیایم، تنها یک انسان آشفته شده‌ام.»

حتی اگر عطش بچه‌دار شدن دارید، شرایط می‌تواند علیه شما توطئه کند. لزلی جیمیسون، این ماه در نیویورکر، تضاد بین میل به خلق کردن و پدر و مادر بودن را به زیبایی بیان نوشت: «هدف من از بچه‌دارشدن این بود که ۹۰٪ وقتم به پیچیدگی‌ها و زیبایی‌های زندگی فکر کنم و فقط ۱۰٪ را صرف خرید کیسه‌های پوره کنم. اما واقعیت شبیه تصوراتم نبود.»

والدبودن کاری است که گاهی اوقات آن را با عزم محض انجام می‌دهید. گاهی اوقات کم می‌آورید؛ و گاهی اوقات مبارزه‌های پی‌در‌پی برای مدتی شما را در هم می‌شکند.

با اینحال، اکنون به او نگاه کنید چطور از ته قلب می‌نویسد. شروع کردم به نوشتن در اینترنت و خیره‌شدن به آن،  ۱۵ سال طول کشید تا نویسندگی را به شغل خود تبدیل کنم. همه‌ی این‌ها باعث می‌شوند آرزو کنم کاش می‌توانستیم فضایی برای رسیدگی بیشتر فراهم کنیم. تا والدین جدید و تازه‌کار نه حذف‌شده و منزوی باشند، و نه فعال شگفت‌انگیز و چندوظیفه‌ای.

ما در جامعه‌ یاد نگرفته‌ایم امکاناتی که مادران برای دستیابی به دستاوردهای بزرگ نیاز دارند، برای آنها فراهم کنیم. این که از آن‌ها انتظار داشته باشیم دستاوردهای بزرگ را در زمان چرت فرزندانشان کسب کنند؛ به هیچ عنوان منطقی و صحیح نیست(قطعا که تحسین و احترام زیادی برای کسانی که این کار را می کنند، قائلیم. اما نباید مادران را به این شکل از زندگی محدود کنیم).

امیدتان را از دست ندهید: سرانجام چیزی از پیله بیرون خواهد آمد. ممکن است آن چیزی که انتظار دارید نباشد، اما قطعا ارزش انتظار را دارد.