سیر مبارزات زنان ایران تا ٢٢ بهمن و مصادرە آن

نخستین گام‌ برای شرعی کردن حقوق اجتماعی و قانونی شهروندان به خصوص حقوق زنان و در هم شکستن مقاومت آنان در برابر پوشش اسلامی بود. رژیم اسلامی با توسل به شیو‌های تولید انحصارطلبانه، خشونت‌بار و زن ستیز، به سرعت دستاوردهای انقلاب ‌‌‌۵۷ را جارو کرد.

افروز رادمنش

می‌گویند ملتی که حافظه تاریخی نداشته باشند محکوم به تکرار رویدادهای نامطلوب تاریخی است. سیر مبارزات سیاسی زنان به دوران دور و درازی بر می‌گردد. چه می‌شود این مبارزات کە با شکست مواجه می‌شوند و جریانات امپریالیستی و مذهبی آن را به نفع خودشان مصادره می‌کنند، باید واشکافی شود. همانگونه که زنان در انقلاب ‌‌‌۵۷ به صورت فعال حضور داشتند، اما با روی کارآمدن حکومت جمهوری اسلامی اولین قانون‌ها پتکی می‌شود که بر سر زنان فرو می‌آید. در هر دوره‌ای برای مشارکت سیاسی زنان قوانین را آسان و بعد از رسیدن به اهدافشان قوانین را سخت می‌کنند.

همین گونه که با نزدیک شدن به ٢٢ بهمن و انتخابات، رسانه‌های جمهوری اسلامی از زنان پوشش اختیاری در رسانه، شوها و میتینگ‌های سیاسی‌شان رونمایی می‌کنند، تا نشان دادن رقص زنان و باج‌هایی که بیشتر زنان بسیجی را در برمی‌گیرد. در حالی که یک سال پیش بود با همین زنان با ساچمه و گلوله‌های جنگی برخورد می‌کردند.

تاریخ مبارزه سیاسی زنان در ایران قدمتی طولانی دارد ولی به واسطه سنت و مذهب و دیدگاه‌های پدرسالارانه همیشه حتی از دفاع از حقوق اولیه خودشان محروم بودند چون در آن دوران به نفع بورژوازی بود که زنان خانه‌نشین باشند و در خدمت مالکیت خصوصی تنها بچەدار شوند و نتوانند هویت مستقلی داشته باشند، هرچند این تفکر در پیکره مذهبی جمهوری اسلامی هنوز هم وجود دارد و آمال و آرزویشان را شریعتی در کتاب «فاطمه فاطمه است» بیان می‌کند.

در آن دوران اعتراضات زنان به صورت انفرادی بود ولی بعدها در اعتراضات سیاسی کلان خودش را نشان داد. در دوران مشروطیت بود که زنان برای اولین بار در ایران دارای یک هویت سیاسی مستقل شدند. شرایط انقلابی عصر، برای نخستین بار به نوعی به آزاد شدن انرژی و توانایی ذهنی سرکوب شده‌ی زنان کمک کرد و این آغاز ظهور زنان به عنوان فعالان سیاسی مستقل در صحنه‌ی سیاست بود. دور نمای استقرار دولت مشروطه و حکومت قانون، امیدهای بسیاری برای تحقق تحول اجتماعی ایجاد کرده بود که زنان بتوانند به یک زندگی انسانی‌تر، توأم با حرمت و برابری بیشتر با مردان دست یابند. با تشکیل حزب کومونیست ایران در ژوئن ١٩٢٠، سه سازمان زنان با گرایشات سوسیالیستی آغاز به کار کردند.

 نخستین آن‌ها جمعیت نسوان وطن‌خواه ایران، به ریاست انتخابی محترم اسکندری بود. دومین سازمان زنان سوسیالیست، زمانی ایجاد شد که گروهی از زنان مارکسیست از جمعیت نسوان وطن‌خواه جدا شده و جامعه‌ای تحت عنوان «بیداری ما» ایجاد کردند. سومین سازمان مهم زنان که پس از ١٩١٧ در ایران تشکیل شد پیک سعادت نسوان بود. گروهی از زنان مارکسیست پس از نخستین کنگره حزب کمونیست ایران در بندر انزلی در سال ١٩٢٠ «پیک سعادت» را بنا نهادند. جمعیت پیک سعادت نسوان نشریه‌ای به همین نام داشت که از نخستین نشریه‌های کومونیستی بود که خدمت بزرگی به آگاهی بخشی افکار زنان کرد.

 جمیله صدیقی و شوکت روستا اعضای فعالی بودند که در دوران رضا شاه هر یک به چهار سال زندان محکوم شدند. بین سال‌های ١٩١٠ تا ١٩٣٠میلادی بیش از ٢٠ نشریه زنان در خانواده و اجتماع انتشار می‌یافت که نشان دهنده‌ی وجود جنبش نسبتاً نیرومند زنان بود. به دنبال کودتای سازمان سیاه و تثبیت تدریجی قدرت پهلوی دوم، به خصوص با سرعت گرفتن رشد سرمایه‌داری و سیاست مدرنیزاسیون کشور و افزایش فرهنگی و اقتصادی غرب، به خصوص آمریکا، در عرصه‌های مختلف زندگی اجتماعی و در رفتارهای فردی بخش‌های مختلف جامعە، زن ستیزی پنهان و آشکارا زیر ماسک مخالفت با دیکتاتوری و نفوذ بیگانه، در میان بعضی از روشنفکران صاحب نام مخالف رژیم شدت بیشتری گرفت. که این عقب‌گرد فکری و سیاسی دلایل زیادی داشت.

نکته قابل توجه این است که رژیم شاه قدمی آموزشی و آگاهی دهنده برای مقابله با  باورها و معیارهای جنسیت‌گرا و زن‌ستیز اسلامی بر نداشت و در اصل رادیو دولتی برنامه‌های منظم  مذهبی رادیویی و خطابه‌های روحانیون را به دور افتاده‌ترین نقاط کشور انتقال می‌داد.

مسئله‌ی مهمی که در اینجا مطرح است اینکه چگونه این عقب‎‌گرد به وجود آمد جواب سؤال در تغییر شیوه تولید سرمایه‌داری است.  ایران در سال‌های ١٩١٧خیلی تحت تأثیر شوروی قرار گرفت و سعی در آن بود که بستر برای رهایی و آزادی طبقه کارگر و زنان به وجود بیاید ولی این به مشام غربی‌ها و امپریالیست رسید. در آن زمان شیوه تولید به گونه‌ای بود که زنان برای خدمت به مالکیت خصوصی در خانه بودند و کاری جز تولید نیروی کار و وارثان مرد نداشتند وقتی که دوران فئودالیسم به دست بورژوازی شکست خورد، با آوردن مدرنیته سعی در به بیرون کشیدن زنان از خانه به عنوان نیروی کار ارزان‌تر از مردان شد هرچند برای همین هم که زنان بتوانند از خانه بیرون آیند و کار کنند هزینه‌های گزافی داده شد و بعد از آن بورژوازی تمرکزش را روی زن به عنوان تبدیل کردن او به مصرف‌گرای صرف گذاشت. در آن زمان که هنوز در ایران سرمایه‌دار به تکامل حال حاضرش نرسیده بود برای جامعه مذهبی ایران پدیده‌ای غیرقابل تحمل بود هرچند زنان تا انقلاب ‌‌‌۵۷ به صورت خودجوش و فعال خصوصاً در کنار نیروی‌های چپ حضور داشتند. چون برای آنان رهایی زن در گرو رهایی طبقاتی بود.

یکی از خصلت‌هایی که آن زمان در تمامی جریانات و احزاب وجود داشت خصلت ضدامپریالیستی بودن بود و جریانی می‌توانست در آن دوران پیروز شود که این خصلت را داشته باشد. لحظات زایش این انقلاب فرا رسید و در این راه چه زنان و مردانی به‌خاطر آزادی خونشان ریخته نشد اما نتیجه همه‌ی این خون‌های ریخته شده و سال‌ها مبارزه چه می‌شد. خمینی از مذهبی بودن اکثر مردم ایران سوءاستفاده کرد و انقلاب ‌‌‌۵۷ را با همکاری همتاهای فرانسوی و انگلیسی‌شان مصادره کردند. با به قدرت رسیدن خمینی به عنوان رهبر بی‌چون و چرای ایران تا حذف بی‌رحمانه تمامی جریان‌های دوران انقلاب به قولی اپوزسیون و استقرار حکومت دینی، روند نامیمونی شکل گرفت که با بی‌تجربگی و بی‌دانشی اپوزسیون که خود محصول ناگزیر استبداد سیاسی دوران پهلوی بود، آن زمان بود سرمایه‌داری ایران با نقاب و شیوه مذهبی به وجود آمد که اکثر مذهبیون را دور خودش جمع کرد. همین باعث شد که برای تثبیت خود دست به خشونت‌های خونباری بزند برای ظاهر قانونی دادن به رژیم مطلقه‌ی جمهوری اسلامی.

 نخستین گام‌هایش برای شرعی کردن حقوق اجتماعی و قانونی شهروندان به خصوص حقوق زنان و در هم شکستن مقاومت آنان در برابر پوشش اسلامی بود. رژیم اسلامی با توسل به شیو‌های تولید انحصارطلبانه، خشونت‌بار و زن ستیز، به سرعت در حال جارو کردن دستاوردهای انقلاب ‌‌‌۵۷ بود. خمینی روز سه شنبه ١۵ اسفند ۵۷ کاملترین دیدگاه خود را نسبت به زنان اعلام کرد، امری که به تظاهرات ١١۵ هزار نفری زنان در شش روز اعتراضی انجامید سخنان جنسیت زده‌ای که در همان روزهای نخست ‌‌‌۵۷ خشم زنان را برانگیخت و این اعتراضات تا به امروز ادامە داشتە و با تاثیرپذیری از مبارزات زنان کورد و شعار ژن ژیان ئازادی ، فلسفەای جدید در مبارزات زنان ایران شکل گرفت. سرکوب جنبش پیشرو زنان به روحانیون اجازه داد تا سیاست اسلامی کردن را با زور به مردم جامعه تحمیل کنند و عوارض این سیاست دامنگیر تمامی زنان به خصوص زنا فرودست شدە است.

اما جمهوری اسلامی برای مشروعیت بخشیدن به خود در روزهایی همچون ٢٢ بهمن نیاز دارد تا زنان را به جمع‌های خود فرابخواند. در آن وقت‌ها است که تریبون را در اختیار زنان قرار می‌دهد آن هم زنان بسیجی فعالی که خود در سرمایه‌داری دینی جمهوری اسلامی حل شده‌اند و از خاصیت‌های فرزندآوری بسیار، تزهای فلسفە دینی می‌بافند. حتی با کم کردن گشت ارشاد تا نمایش دادن زن‌هایی با پوشش آزاد در رسانه سعی در فریب دادن مردم می‌کنند. زمانی مردم فریب اصلاحاتشان را می‌خورد و به این روسری صورتی‌های روشنفکر و همسرانشان که همه از انگلیس و فرانسه و آمریکا برگشته بودند و پروژه‌های لیبرالیسم و خصوصی‌سازی را در همه‌ی زمینه‌ها اشاعه می‌دادند همراه می‌شدند. اما در حال حاضر نه اصلاحات جوابگوی جمهوری اسلامی است نه مردم نیز وارد بازی آنان می‌شود. انقلابی که می‌توانست رهایی بخش زنان و توده‌های ستم‌کش جامعه باشد در سال ‌‌‌۵۷ شکست خورد و دوباره به شدیدترین شکل بازتولید شد این تجربه و درس بزرگی است برای همه‌ که نسبت به گذشته آگاه‌تر باشیم تا دوباره آیندگانمان این رنج گزاف را بر دوش نکشند.