«ما زنان در پی یافتن راههایی برای براندازی و ریشهکنساختن دولتهای مستبد هستیم»
نیکا آزاد از اعضای جمعیت انقلابی زنان افغانستان معتقد است: نظمی که امریکا بیش از نیم قرن با جنایت و زورگویی و اعمال فشار و تقویت تروریزم و جنگ و سرکوب نیروهای عدالتخواه بر کشورهای جهان سوم اعمال کرد در حال فروپاشی است.
شهلا محمدی
مرکز خبر – با افزایش درگیریها و تنشهای بین دولتهای منطقە، وضعیت زنان بیش از پیش بحرانی شدە و هر روزە شاهد افزایش خشونت علیە زنان هستیم. زنانی کە خود در ایجاد درگیریها نقشی ندارند اما آسیبپذیرترین بخش جامعە در این درگیریهای هستند.
نظم نوین جهانی کە از سوی دولتهای سرمایەداری مطرح شدە است منجر بە شدت یافتن خشونتها علیە زنان شدە است. کوردستان، افغانستان، فلسطین، سوریە، عراق و بخشهایی از آفریقا از جملە مناطقی هستند کە همیشە محل نزاع و درگیری دولتهای منطقەای و جهانی بودەاند و این دولتها از هر ابزاری برای ایجاد خشونت در این مناطق بهرە بردەاند.
حمایت از گروەهای بنیادگرا و دولتهای دینی و ایجاد تفرقە بین خلقها و همچنین سرکوب زنان بە عنوان مترقیترین گروەهای درون جوامع، از جملە ابزارهای دولتها برای سرکوب جوامع محسوب میشود.
در سالهای اخیر حاکمیت مجدد طالبان بر افغانستان شرایط را برای زنان افغانستان بحرانیتر ساختە و دولتهایی کە ادعای دموکراسی دارند نیز در قبال جنایتهای طالبان سکوت کردەاند، البتە سلطە مجدد طالبان بر افغانستان از اهداف سیاسی همین دولتها برای ایجاد خاورمیانەای ایجاد بە شمار میرود کە زنان افغانستان را قربانی این سیاست ساختە است.
این مسائل را با نیکا آزاد از اعضای جمعیت انقلابی زنان افغانستان (راوا) مورد گفتوگو قرار دادیم.
همانطور کە میدانید اکنون در سطح جهان و بە ویژە در سطح خاورمیانە درگیریهای بین دولتها بە شدت افزایش یافتە است و همزمان حملات علیە زنان نیز شدت یافتە و بسیاری آن را در راستای نظم نوین جهانی و بە ویژە خاورمیانە میدانند، شما پیامدهای نظم نوین جهانی بر جامعه زنان را چگونە ارزیابی میکنید؟
امریکا همیشه زیر نام نظم نوین جهانی کشورهای جهان سوم را قربانی دموکراسی دروغیناش ساخته و به لانه تروریزم مبدل ساخته است. «نظم نوین جهان» امریکا و شرکا در بسیاری کشورهای جهان و خاورمیانه بخصوص افغانستان تاثیرات ویرانگر داشته و زیر نام آوردن دموکراسی گروههای بنیادگرا و تاریکاندیش را تقویت کرده و چنانچه امروز در افغانستان میبینیم که مولودات جهادیاش را چاکران طالبیاش تسلیم کردند.
هرچند نباید فراموش کرد که اکنون این «نظم نوین جهانی» در حال تغییر است و روسیه و چین بهمثابه رقبای قوی امریکا و کشورهای ناتو سر بلند کردهاند.
جامعه سرمایهداری ادعای حقوق زنان را میکند، اما واقعیت این است که در جامعه نابرابر -چه سرمایهداری باشد و چه جهان سوم- زنان همیش قربانیاند. البته حقوق که زنان در نقاطی از جهان دارند با مبارزه و قربانیدادن آنان به دست آمده، نه این که امپریالیزم یا دولتهای مرتجع دیگر آن را به زنان اهدا کرده باشند.
جنگهای نیابتی در خاور میانه بین کشورهای امپریالیستی و دولتهای حاکم فاشیست و بنیادگرا بیشترین قربانی را از میان زنان و کودکان داشته است.
در حال حاضر ترکیب قوا و سمتبندیها در خاور میانه تغییر کردهاند، دست امریکا کوتاهتر میشود و آن نفوذ سابق را بر دولتهای منطقه ندارد. روسیه و چین و ایران جبهه دیگری را ساخته و از اوضاع سود میبرند.
نظمی که امریکا بیش از نیم قرن با جنایت و زورگویی و اعمال فشار و تقویت تروریزم و جنگ و سرکوب نیروهای عدالتخواه بر کشورهای جهان سوم اعمال کرد در حال فروپاشی است و این دولت اشغالگر دیگر آن تواناییهای گذشتهاش را ندارد و با رقبای قدرتمند چون روسیه و چین مواجه شده است. پایان سلطه خونین امریکا یک پیشرفت خوب برای جهان است. قطع دست امریکا در اکثر کشورها میتواند زمینه را برای رشد و شکوفایی دوباره جنبشهای آزادیخواهانه مهیا بسازد که به سود زنان و همه ستمدیدگان است.
وضعیت جامعه زنان در افغانستان اکنون چگونە است و آن را چگونە ارزیابی میکنید؟
زندگی زنان افغانستان تحت حاکمیت گروه بهشدت ضد زن و متحجر طالبان به گودالی وحشتناکی میماند که در آن هر لحظه این توسط هیولاهای جنایتپیشه آمال شان به آتش کشیده میشوند و در تاریکی شب و روز شان را سپری میکنند.
جانیان طالبی روز به روز با کمک پولهای سرازیرشده امریکا در پی ریشهدوانی در تار و پود جامعه ما اند و تلاش میورزند با سرکوب وحشت جامعه ما و بخصوص زنان را به عصر حجر برگردانده از آنان انسانهای مطیع و ناآگاه بسازند. جنایت و ستم حاکمیت فاشیستی طالبان و اعمال محدودیتهای آنان علیه زنان افغانستان را نمیتوان تنها در چند جمله خلاصه کرد. زودتر از کدام قساوت آنان باید گفت: اجازه نیافتن زنان به دفاتر کار یا نرفتن دختران به مکتب و پوهنتون؛ ممنوعشدن روزنامهنگاران و هنرمندان زن در رسانههای تصویری؛ وادار شدن زنان به پوشیدن لباسهای مخالف خواست شان؛ اختطاف و کشتار زنان؛ سرکوب اعتراضهای مسالمتآمیز زنان؛ بازداشت و شکنجه فزیکی و روانی و اعترافگیری اجباری زنان معترض در برابر کمره؛ محدودیت بر گشتوگذار زنان در تکسیهای شهری؛ نیمهفرمانهایی از اجازه نداشتن زنان بدون محرم؛ و دهها ستم دیگر.
طالبان زنان را بزرگترین دشمنان شان دانسته با شیوههای مختلف دست به سرکوب و خاموشکردن صدای زنانی آگاه و با شهامتی میزنند که از با استفاده از هر شیوه ممکن به تبعیض و اسارت طالبانی نه گفته و اعتراض میکنند. طالبان با نقل از برادران تنی شان یعنی رژیم ددمنش ایران از زنان دربند اعتراف اجباری گرفته و با پخش این اعترافها برای ایجاد وحشت در میان زنان استفاده کردند.
همانطوریکه دولتهای مستبد در پی یافتن راههای سرکوب زنان اند، ما نیز در پی یافتن راههایی برای براندازی و ریشهکنساختن آنان هستیم و بدون شک روزی زنان پیروز خواهند شد. ظلم رفتنی است و فردای روشن آمدنیست!
در افغانستان نیز طالبان عرصە را بە شدت بر زنان تنگ کردە و جامعە جهانی نیز در قبال آن سکوت کردە و یا تنها با بیانیە و فراخوان اعتراض میکنند و اقدام عملی برای حمایت از زنان انجام نمیدهند، پیامدهای اقدامات طالبان و محرومیت زنان از حضور در عرصە سیاست، فضای عمومی، ادامه تحصیل و حق کار چیست؟
ادعای جامعه جهانی به رهبری امپریالیزم امریکا مبنی بر غافلگیری و بیخبری شان از حاکمیت دوباره طالبان خندهآور و مضحک است، زیرا برنامه روی کار آوردن مزدوران باصرفهتر شان به نام طالبان از همان آغاز آزادی رهبران طالبان از زندان گوانتانامو و بگرام، حذف تروریستان و جنایتکاران جنگی از لیست سیاه ملل متحد، ایجاد دفتر در دوحه، راهاندازی مذاکرات چندینجانبه تحت نظر خاینی چون خلیلزاد، امضای معاهده ننگین با ددمنشان، رهایی پنجهزار زندانی و بالاخره سپردن دودسته قدرت و تجهیزات نظامی ۸۵ میلیارد دالری ساخت امریکا، همه طبق نقشه پیش رفت. امریکا و ناتو طی ۲۰ سال تجاوز بر این سرزمین، طالب را منحیث نیروی ذخیره حفظ نموده و با بازی موش و پشک، در خفا به تقویت آن پرداختند. طالبان نیز طی این همه سالها با جنایت و انتحار و انفجار مردم بیگناه و غیرنظامی افغان را هدف قرار دادند نه اشغالگران امریکایی و ناتویی را.
بنابر این، دولتهای امپریالیستی بیشتر برای فریب اذهان عامه با بیانیههای شیطانی و دروغین شان تلاش میکنند تا خاک به چشم مردم بریزند، نه این که هدف شان اعتراض به اعمال نوکران سرسپرده شان باشد. آنان نمیخواهند اقدامی علیه طالبان انجام دهند زیرا طالبان به خوبی منافع آنان را در افغانستان تامین میکنند.
سازمان ملل نه تنها از حقوق زنان افغانستان دفاع نکرده بلکه از پوشش اجباری طالبان حمایت کرده در تازهترین تصاویر روزا اوتنبایوا، نماینده خاص سرمنشی سازمان ملل برای افغانستان، با حجاب اجباری طالبان دیده میشود. آنان در پی اعمال پوشش طالبان بر زنان اند و نه دفاع از حقوق ابتدایی زنان که پوشش یک تصمیم فردی بوده و این در مواردی زیادی دیگر نیز صدق میکند.
مردم افغانستان نیز هیچگونه انتظار حمایت و ترحم از سوی دولتهای غربی را نداشته بلکه به درستی ماهیت جنایتپرور امریکا و همپیماناناش را شناختهاند.
بدون شک پیآمد عدم حضور زنان در جامعه ویرانگر و غیر قابل جبران است که میشود که به چند نمونه آن اشاره کرد: ایجاد جامعه ناآگاه؛ رشد روزافزون بنیادگرایی؛ ریشهکنشدن آگاهی و سواد؛ شدت یافتن خشونت، تجاوز، کودک همسری، خودکشی، افسردگی و شدت یافتن فقر و بیکاری و فروپاشی اقتصادی است. و در نهایت این جامعه مریض و معیوب دیگر قادر نخواهد بود برای مدت طولانی روی پاهایش بیایستد.
موضع زنان افغانستان و بە ویژە سازمان راوا در مقابل این خشونتها چیست و در چنین شرایطی چگونە مبارزات خود را تدام میدهند؟ موضع و مبارزه زنان در سطح جهانی و خاورمیانه در قبال ذهنیت مردسالار وهژمونی کە از سوی دولتها تداوم مییابد را چگونە ارزیابی میکنید و زنان در مقابل حملاتی کە هر روز شدت مییابد چگونە میتوانند خود را سازماندهی کنند؟
درحالیکه لاشخوران حاکم جنایت، دهشت، ستم و خشونت علیه زنان را روز به روز شدت میبخشند ما در پی مبارزه عملی و پیگیر زنان هستیم.
ما، زنان «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا)، معتقد هستیم که زنان افغان و تمامی نیروهای پیشرو باید با الهام از مقاومت و خیزشهای انقلابی در سراسر جهان میتوانند با در پیش گرفتن تاکتیکهای مبارزاتی مخفی، به آگاهیدهی، بسیج و متشکلساختن زحمتکشان پرداخته، نگذارند میدان برای تروریستهای طالبی شغالی باقی بماند. آنانی که میرزمند باید برای رویارویی با هرگونه سختی و زندان و شکنجه آمادگی داشته باشند. تسلیمناپذیری و ایستادگی به رسم بزرگ زنان انقلابی ایران و ترکیه و سایر کشورها از درون سلولهای مخوف شکنجهگاهها، میتواند به پربارشدن جنبش انقلابی و تقویت روحیه رزمجویانه در مجموع جامعه بیانجامد.
ما معتقدیم که مبارزه علیه تروریزم بنیادگرایی بدون مبارزه علیه امپریالیزم و ایادیاش ناقص خواهد بود. خیانت چهل ساله امریکا و مولودات بنیادگرا و غیربنیادگرایش برای مردم افغانستان به تجربه ثابت کرد که با اتکا به هیچ قدرت بیرونی و پوشالیانش نمیتوان وطن خود را نجات داد. فقط با شعار مرگ بر بنیادگرایی و امپریالیزم تحت پرچم دموکراسی استوار بر سکیولاریزم میتوان از فاجعه خانمانسوز عبور کرده راه را برای استقلال کامل سیاسی و اقتصادی، آزادی و عدالت اجتماعی گشود. زنان افغان باید پیشقراولان این پیکار عظیم گردند چون عملا نشان دادند که عزم برای چنین امر بزرگ را بهصورت بالقوه دارا هستند. ما درحالیکه از دولتهای جنگافروز غربی و حکام شرافکن همسایگان دخیل در قضیه افغانستان کوچکترین انتظاری نداریم، اما از نیروهای مترقی، سازمانهای مدافع حقوق زنان، شخصیتهای آزادیخواه و پیشرو و عناصر صلحجو میطلبیم که در کنار زنان و مردم تیرهبخت افغانستان ایستاده مداخلات دولتهای تجاوزکار شان را افشا و محکوم نمایند.
«جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا) همیشه تاکید داشته است که اهدای «حقوق» و «آزادی» زن از طرف متجاوزان امریکایی قلابی بود و ما در مبارزه علیه هر نوع بنیادگرایی و باداران خارجیشان هیچ انتخاب دیگری نداریم جز ایجاد تشکل مستقل، بسیج و آگاهی تعداد هر چه وسیعتر و طرد زنان معاملهگر، تسلیمطلب و سازشکار از صفوف خویش. نیروهای پیشرو و مترقی باید بدون هیچ چشمداشتی، برای مبارزه و خیزش همصدا و همگام در راه برقراری آزادی، دموکراسی، سکیولریزم و عدالت اجتماعی، از هیچ تلاشی دریغ نورزند.