کمون پاریس نخستین انقلاب کارگری جهان

در ١٨ مارس سال ،١٨٧١ کارگران پاریس با شهامتی بی‌نظیر و با خلق انقلاب قهرمانانه، با فریاد زنده باد کمون، حکومت بورژوازی را سرنگون کردند.

 

سارا ارومیه
کمون به معنای زندگی اشتراکی، نوعی اجتماع هدفمند است، که مردم در آن علاقه مندی ها، ارزش ها، باورها و همچنین منابع مادی خود را با یک دیگر به اشتراک می گذارند، در معنای عام کلمه، کمون جامعه‌ای است که در آن سلسله مراتب وجود ندارد، در بسیاری از کمون ها علاوه بر اشتراک گذاری منابع چیز های دیگری مثل تصمیم گیری بر پایه اجماع، ساختار بدون طبقه و زندگی با ملاحظات بوم شناسی نیز از اصول مهم و پایه ای شمرده می شود. اولین کمون‌ها مربوط به اجتماعات اولیەی بشراست.
تعدادی کمون در سراسر جهان وجود دارد، که از آنها می‌توان به کمون کیبوتص در اسرائیل، کمون روسیە، کمون چین و کمون آمریکا اشاره کرد.
حوادثی که سبب تشکیل  کمون پاریس شد
کمون پاریس یک اجتماع دموکراتیک تحت رهبری مردمی بود، که از ١٨ مارس تا ٢٨ می سال ١٨٧١ در پاریس، با الهام از سیاست مارکسیستی و اهداف انقلابی سازمان بین المللی کارگران تشکیل شد. در اصل، به حکومت سوسیالیستی که توسط مردم اداره شد اطلاق می‌شد، مباحث مربوط به سیاست‌ها و نتیجه کمون تأثیر قابل توجهی در اندیشه‌های کارل مارکس داشت که وی آن را اولین نمونه از " دیکتاتوری پرولتاریا " توصیف کرد. 
کمون پاریس پس از جنگی فاجعه‌بار میان فرانسه و پروس شکل گرفت، در ژانویه ۱۸۷۰ ناپلئون سوم امپراطور فرانسه علیه دولت پروس بر سر منطقه‌ی راین اعلام جنگ کرد، بیسمارک، حاکم پروس به درگیری مایل بود و می‌خواست به وسیله جنگ و با محوریت یک دولت متخاصم، مجموعه‌ای از کشورهای کوچک آلمانی‌ زبان را به یک ملت واحد تبدیل کند.
 با این اوصاف جنگ درگرفت، اما فرانسه نه تنها در نبرد سدان شکست خورد و سدان را به پروس تسلیم کرد، بلکه ارتش پروس پاریس را هم به محاصره خود درآورد، همچنین ناپلئون سوم حاکم فرانسه دستگیر و روانه زندان شد.
این موضوع سبب شد تا درگیری مدام بین نیروهای انقلابی و دولت حاکم برقرار شود، پاریس در این زمان جمعیت قابل توجهی از کارگران داشت، حدود نیم میلیون کارگر صنعتی که به لحاظ اقتصادی و سیاسی از سوی نظام تولید سرمايه‌داری و همین‌طور دولت حاکم تحت ستم قرار داشتند.
 در این وضعیت بود که ارتش پروس خود را به دروازه‌های پاریس رساند و شهر را به محاصره خود درآورد، با محاصره پاریس توسط ارتش پروس، بسیاری از این کارگران به عنوان سربازان گارد ملی، ارتشی از نیروهای داوطلب تشکیل دادند تا از شهر و ساکنان آن طی محاصره حفاظت کنند، گرسنگی و قحطی طی این محاصره بر شهر حاکم شد.
کمیته مرکزی گارد ملی در اولین جلسه خود، در تالار شهرداری که چند ساعتی از تصرف آن نگذشته بود، سرنگونی دولت بورژوازی را اعلام می کند و در اولین قطع نامه خود فرمان لغو حکومت نظامی و آزادی تمام زندانیان سیاسی را صادر می‌کند . کمون از همان روزهای اول پایه های قدرت دولت بورژوازی را نشانه می گیرد و با قاطعیتی باورنکردنی اقدامات وسیعی برعلیه نظام ضدانسانی بورژوازی و ماشین سرکوب بوروکراتیکش انجام می دهد.
تحولاتی که کمون ایجاد کرد
کمیته مرکزی گارد ملی پس از چند روز فرمان انتخابات آزاد را صادر می کند و از تمام مردم می‌خواهد که در آن شرکت کنند در ٢٨ مارس انتخابات کمون برگزار می‌گردد . کمیته مرکزی که تا آن روز وظایف حکومتی را انجام می‌داد ، پس از صدور فرمان انحلال ارتش و پلیس استعفا می‌دهد. 
در ٣٠ مارس کمون نظام وظیفه را منحل اعلام می‌کند و بجای آن گارد ملی را بوجود می‌آورد که همه افراد می‌توانستند در آن شرکت کنند و انتخابی بودن تمام مقامات رسمی را تصویب می‌کند. در     ۶آوریل در میان شادمانی عمومی دستگاه گیوتین را در انظارمردم به آتش می‌کشد و شش روز بعد یعنی در روز١٢ آوریل ستون واندوم را که مظهر میهن پرستی افراطی و نماد ناسیونالیسم افراطی بود که پس از جنگهای ١٨٠٩ با ذوب کردن توپ‌های به غنیمت گرفته شده ساخته شده بود را به آتش می‌کشد .
کمون مجازات اعدام و ارتش را لغو کرد، به دنبال اختلال در سلسله مراتب قدرت اقتصادی، آنها کار شبانه را در نانوایی های شهر به پایان رساندند، حقوق بازنشستگی خانواده های کسانی که در هنگام دفاع از کمون کشته شده بودند، و اعطای سود به بدهی را لغو کردند.
کمون با اصول سکولار اداره شد و جدایی کلیسا و دولت را برقرار کرد. شورا تصمیم گرفت که مذهب نباید بخشی از تحصیل باشد و اموال کلیسا باید مالکیت عمومی باشد تا همه بتوانند از آن استفاده کنند.
اعضا کمون 
 شورای انتخاب شده کمون، سیاست های سوسیالیستی را تصویب کرد و به مدت بیش از دو م کمون شروع به تشکیل اعضای یک کمیته مرکزی کرد، انتخابات دموکراتیک از شورای عمومی را برگزار کرد که مردم را به سمت شهر هدایت می کرد. شصت عضو شورا انتخاب شد و شامل کارگران، بازرگانان، کارگران اداری، روزنامه نگاران، و همچنین محققان و نویسندگان بود.
شورا تصریح کرد که کمون هیچ رهبر انحصاری ندارد و هیچ قدرت بیشتری نسبت به دیگران ندارد. در عوض، آنها به صورت دموکراتیک عمل کردند و تصمیمات را با هماهنگی انجام دادند.
پس از انتخاب شورا، کموناردها، همانطور که آنها نامیده می‌شد، مجموعه ای از سیاست‌ها و شیوەهایی را اجرا می‌کردند که نشان می‌داد که یک دولت سوسیالیست، دولت دموکراتیک و جامعه باید چنین باشد. سیاست های آنها بر سر راه سلطه قدرت‌ها قرار داشت که امتیازات قدرت و طبقه‌های بالاتر را به عهده گرفت و بقیه جامعه را سرکوب کرد.
کمونارها از ایجاد کمون در سایر شهرهای فرانسه حمایت و در لیون، سنت اتین و مارسی، کمون‌های دیگری نیز تاسیس شدند.
زنان در کمون نقش بسیار مهمی داشتند، هم در مقام رزمندگان و مبارزان انقلابی و هم در مقام پرستاران، اما همچنان در تصمیمات اصلی نقشی نداشتند. هیچ زنی عضو شورا نبود و زنان حتی در کمون هم حق رأی نداشتند، کمون علی‌رغم پیشرو بودن تصمیماتش مخالفان بسیاری هم داشت.
عمر کوتاه جامعەی سوسیالیستی
عمر کمون ٧٢ روز بیشتر نبود، اما در این مدت کوتاه با اقداماتی که انجام داد  دموکراسی را به نمایش گذاشت که در تاریخ جنبش کارگری بی سابقه بوده است، کمون در عمل نشان داد که طبقه کارگر برای آنکه پایه‌های دولت بورژوازی را از بین ببرد راهی جز دمکراتیک کردن تمام نهادهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ندارد .
در ۸ مارس، سربازان گارد ملی کمون دو ژنرال ارتش فرانسوی را کشتند و کمون از پذیرش اقتدار دولت فرانسه خودداری کرد، کمون به مدت دو ماه پاریس را اداره کرد، تا اینکه در ۲۱ مارس ۱۸۷۱ در هفته خونین توسط ارتش فرانسه سرکوب شد، ده ها هزار نفر توسط ارتش زندانی شدند، که بسیاری از آنها اعدام  و در غارهای نامعلومی در اطراف شهر دفن شدند.
ارتش ورسای، با کمک شورشیان مخالف کمون چندین حمله را در خارج از دیوارهای شهر انجام داد و بمباران شهر را آغاز کرد. 
کمون هم، به نوبه خود، گروگان‌هایی اغلب از میان روحانیان گرفت، در ۲۱ ماه می دروازه‌ای در بخش شرقی شهر شکسته شد، ارتش ورسای به داخل شهر هجوم آورد و درگیری عظیمی آغاز شد که به هفته خونین مشهور است.
هرگونه حمایت از کمون جرم محسوب می‌شد و هزاران نفر به این جرم دستگیر شدند. بسیاری از کمونارها پای دیواری گذاشته شدند و تیرباران شدند. این دیوار امروز هم به نام دیوار کمونارها معروف است. هزاران نفر از سایر کمونارها نیز در ورسای محاکمه شدند. تا روزها و هفته‌ها مردان و زنان و کودکان بسیاری در زندان‌های موقتی ورسای اوضاع سختی گذراندند. آنان دیرتر محاکمه و تعداد بسیار زیادی به اعدام محکوم شدند. تعدادی از زندانیانی که به اعدام محکوم نشده بودند به کالدونیای جدید، جزیره‌ای در اقیانوس آرام، تبعید شدند.
آمار دقیق کشته‌شدگان مشخص نیست. در مجموع چیزی حدود ۳۰ هزار نفر کشته شدند و با احتساب مجروحین و تبعیدی‌ها ۴۰ هزار انسان زندگی‌شان تحت‌الشعاع حمله به کمون طی هفته خونین قرار گرفت. ۵۰ هزار نفر پس از این هفته اعدام شدند یا به زندان رفتند. کمون شکست خورد و پاریس تا پنج سال بعد از این حادثه هم تحت حکومت نظامی بود. امروز هم پس از حدود ۱۵۰ سال مبارزه کارگران و مردم پاریس برای دموکراسی و سوسیالیسم به عنوان نخستین انقلاب کارگری جهان گرامی داشته می‌شود.
شکست کمون پاریس
با وجود شکست کمون پاریس، این کمون تأثیر زیادی بر جنبش بین المللی کارگری گذاشت، قیامهای انقلابی بعدی از جنبشهای فرانسه آموختند.
اختلافات ایدئولوژیک بین بلانکیست‌ها، پرودونیست‌ها و معدودی سوسیالیست‌های مارکسیست، پیشبرد سیاست‌ها و برنامه‌های مشخص را در قالب امکانات و محدودیت‌ها، مشکل می‌ساخت. از یک‌سو تندروی‌هایی در نحوه‌ی اجرای پاره‌ای سیاست‌های بسیار درست از جمله کوتاه کردن دست کلیسا و جدایی مذهب از دولت صورت گرفت، که سبب شد بخشی از مردم به‌ویژه در محله‌های کارگری را در مقابل کمون قرار ده، از سوی دیگر ملاحظه‌کاری‌های بیش از حد وجود داشت که به خطاهای جبران‌ناپذیری انجامید.
کارل مارکس دلایل شکست کمون پاریس را چنین عنوان می‌کند، ''دو دلیل، کمون پاریس شکست خورد، به ''تی یر بدجنس'' فرصت و امکان داد که تمام دار و دسته‌های سرکوب را در ورسای متمرکز کند که بعدا دیدیم که چگونه همینها با حمایت ارتش پروس علیه کمون پاریس به یک لشگرکشی تمام عیار دست زدند،  از روی حماقت نخواستند جنگ داخلی راه بیفتد، انگار تی یر با تلاش خود برای خلع سلاح پاریس به زور، اول بار خودش جنگ داخلی را راه نینداخته بود واینکه متهم‌شان نکنند که از قدرت سواستفاده کرده‌اند.''
مارکس تأکید می‌کند که به این دو دلیل به جای حمله به ورسای و یکسره کردن کار دشمن مشغول انتخابات کمون شدند و وقت و فرصت را از دست دادند.