کودک همسری از منظر بیولوژی؛ «با بارداری در سنین پایین، ذخیره استخوانی مادر به سمت جنین میرود»
در سنین کمتر از ۱۸ سال استخوانها نیاز به تکامل و ایجاد ذخیره استخوانی دارند تا بعد از ۵۰ سالگی که برداشت کلسیم از استخوانها آغاز میشود به مشکل برنخورند. بە همین دلیل وقتی بارداری در سنین پایین اتفاق میافتد، ذخیره استخوانی مادر به سمت جنین میرود.
ژوان کرمی
کرماشان - بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، در شش ماهەی نخست سال ۱۴۰۱، ازدواج ٢٠ هزار و ۶۴٨ کودک دختر کمتر از ۱۵ سال ثبت شدە است. همچنین در این مدت یک هزار و ۸۵ کودک، مادر شدەاند. در این گزارش آمدە است که با توجه به عدم ثبت شمار زیادی از ازدواجهای کودکان، پیشبینی میشود آمار واقعی بیشتر نیز باشد. همچنین اشارە شده است که جز تعداد انگشت شماری کودک پسر، اکثریت قریب به اتفاق ازدواجهای زیر ۱۵ سال ثبت شده برای کودکانِ دختر هستند. بررسیهایی که از آمار سالانەی سازمان ثبت احوال ایران انجام شده است نشان میدهد که در یک دهەی اخیر بیش از ۱۵ هزار دختر زیر ۱۵ سال در ایران زایمان کردەاند و بیش از یک میلیون دختر زیر ۱۸ سال ازدواج کردهاند. مسئلەی کودک همسری در ایران بیش از نیم قرن است هر از گاهی در محافل قانونگذاری، سیاسی و آکادمیک مطرح میشود و از جنبەهای مختلف مورد نقد قرار میگیرد. اما با اینکە این مسئله پیش از هر چیزی مسئلەای مربوط به بیولوژی و سلامت جسمی است، کمتر از این دیدگاه مورد بررسی قرار میگیرد. در این رابطه گفتگویی را با یک کارشناس مامایی ترتیب دادەایم تا به مسئلەی کودک همسری از این نظر بپردازیم:
در ایران بیشتر از دیدگاه روانشناختی، جامعەشناختی، قانون، فقه و شرع به مسئلەی کودک همسری پرداختە شدە است و جنبەی بیولوژیکی آن کمتر مورد بحث قرار میگیرد. اصولا پزشکی و به ویژه علم مامایی چگونە به کودک همسری مینگرد؟
عوامل بسیاری از جمله عشق، مذهب، امنیت، ثروت، خانواده، فشار از سمت گروه همسالان، اجبار، دلایل اقتصادی و یا سیاسی، پیشرفت اجتماعی و دلایل فرهنگی در چنین ازدواجهایی دخیل هستند. تحقیقات نشان میدهند افرادی که در سنین پایین ازدواج میکنند در مقایسه با کسانی که در جوانی ازدواج میکنند اغلب از زندگی رضایت ندارند و احتمالا تحصیلات اندک و جایگاه شغلی پایینی دارند.
پیشنیاز یک ازدواج سالم و خوب بلوغ فکری، فیزیکی، اجتماعی و عاطفی زوجین است. نوجوان آشفتگیهای خاص سنش را دارد. در چنین شرایطی چگونه میتوان انتظار داشت فردی که خود را نمیشناسد، به ازدواج فکر کند؟
هرچه سن فرد و تجربههای محیطیاش افزایش یابد باعث میشود که فرد بالغتر شود. در سنین کمتر از ۱۸ سال استخوانها نیاز به تکامل و ایجاد ذخیره استخوانی دارند تا بعد از ۵۰ سالگی که برداشت کلسیم از استخوانها آغاز میشود به مشکل برنخورند. با توجه به این موضوع وقتی بارداری در سنین پایین اتفاق میافتد، ذخیره استخوانی مادر به سمت جنین میرود. همچنین احتمالا مادر از نظر روحی و روانی آمادگی بارداری ندارد و بالغ نیست؛ بهتر است اگر کسی میخواهد باردار شود پیش از آن از نظر فیزیکی و روانی تکامل پیدا کرده باشد. عوارض احتمالی بارداری در سنین زیر ۱٨ سال شامل انمی، وزن کم تولد نوزاد در زمان زایمان، پره اکلامپسی، سقط، زایمان زودرس و زایمان سخت میباشد. آماده نبودن زنان برای بارداری در سنین پایین و همچنین مشکلات اقتصادی و خانوادگی، میتواند احتمال افسردگی پس از زایمان را در آنها افزایش دهد. همچنین به دلیل رشد ناکافی لگن زنان در سنین زیر ۱٨ سال، این موضوع مانع زایمان طبیعی و افزایش آمار زایمان سزارین شده و عوارض ناشی از آن دامنگیر زنان میشود. به طور کلی ازدواج در سنین پائین عوارض و پیامدهای منفی زیادی دارد، چون از نظر آمادگیهای جسمی و روانی هنوز فرد، کودک بوده و آمادگی اینکه بتواند وارد مسئولیت بزرگ خانوادگی به عنوان همسر و مادر شود را ندارد. به همین دلیل ازدواج در سن زیر ۱٨ سال میتواند به فرد آسیبهایی از لحاظ روحی، روانی، عصبی و اجتماعی و همچنین فرهنگی وارد کند و باعث شود فرد نتواند از عهده نقشی که باید ایفا کند، برآید.
صندوق کودکان سازمان ملل متحد، یونیسف، عنوان نموده دخترانی که در نوجوانی باردار شده و زایمان میکنند در معرض خطرهای به مراتب بیشتری هستند و سلامت نوزادهای آنان نیز بیشتر تهدید میشود. نظر شما دربارەی این خطرات و میزان مرگ و میر مادر و نوزاد در کودک همسری چیست؟
ازدواج در سنین پایین در سراسر آفریقا، آسیا و خاورمیانه گسترده شده است. در نیجر، ۷۶ درصد از دختران قبل از هجده سالگی ازدواج میکنند که بالاترین میزان در جهان به شمار میآید. جمهوری آفریقای مرکزی (۶۸ درصد) و چاد (۶۷ درصد) در رتبههای بعدی این فهرست قرار دارند. در خاورمیانه درصد قابل توجهی از دختران در سنین پایین ازدواج میکنند.
آمارها اینگونه نشان میدهد که ۳۲ درصد در یمن و پس از آن ۲۴ درصد در عراق و ۱۷ درصد در مصر ازدواجها زودهنگام است. در مجموع سالانه بیش از ۱۲ میلیون دختر زیر سن قانونی ازدواج میکنند. این یعنی ۱۲ میلیون دختر بدون هیچ قدرت تصمیمگیری از دوران کودکی خود و تحصیلاتشان جدا شده و با تعهد ناچار به تحمل بارداریهای مضر و تشکیل خانواده و خانهداری میشوند. صرف نظر از این تعاریف مختلف، ازدواج کودکان یک نقض جدی حقوق بشر است که به طور مستقیم جان، سلامت، ایمنی و آموزش دختران و پسران را تهدید و چشمانداز آینده آنها را محدود میکند. به طور کلی مادران باردار زیر بیست سال، بیشتر از زنان بالغ با خطر مرگ و میر مواجه هستند. به علاوه؛ مطالعات نشان دادهاند که خطر به دنیا آوردن نوزادان با وزن کم و نارس و مرگ و میر نوزادان در زنان زیر ۱٨ سال، بیشتر است. حتی اگر نوزادان در سال اول زنده بمانند، میزان مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال مادران جوان بالاتر است. ازدواج در سنین پایین، حقوق کودکان را تضییع کرده و زندگی و فرصتهای آینده آنها را از مسیر خوشبختی خارج میکند. این نوع ازدواج در ابتداییترین سطح، این حق را از کودکان سلب میکند که با رضایت کامل و آزادانه و بدون اجبار یا ترس تصمیمگیری کنند که با چه کسی و چه زمانی ازدواج کنند. از دیگر عواقب ازدواج در سنین پایین میتوان به موارد زیر اشار کرد: احتمال باردار شدن عروسهای کودک قبل از بالغ شدن بدنشان بیشتر است و این امر خطر مرگ و میر مادر و نوزاد را افزایش میدهد. در واقع در سطح جهانی این عوارض علت اصلی مرگ و میر در بین دختران نوجوان است. دخترانی که ترک تحصیل کردهاند در برابر ازدواج کودکان آسیبپذیرتر هستند و اطلاعات کمتری در مورد محافظت از خود در برابر بیماریهای مقاربتی و بارداری ناخواسته دارند. عروس-کودکها نمیتوانند از خود دفاع کنند. دختران با سن کم بیشتر مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. آنها به دلیل تجربه خشونت بیشتر دچار بیماریهای روانی میشوند. دختران متٲهل به ندرت در مدرسه ثبتنام میکنند، زیرا از آنها انتظار میرود که مسئولیتهای مهم خانگی را بر عهده بگیرند. در صورتی که ترک تحصیل پتانسیل آینده آنها را محدود و نجات خانوادههایشان از فقر را دشوارتر میکند. فقدان آموزش و توانمندسازی در دختران کوچک باعث میشود که آنها قدرت کمتری در حمایت از رفاه فرزندان خود داشته باشند. بچههای این دختران نرخ مرگ و میر بالاتر، نتایج تغذیهای بدتر و تحصیلات کمتری دارند. در مجموع، ازدواج کودکان تلفات هنگفتی را بر جوامع، نیروی کار و اقتصاد وارد میکند که زیان آن به نسلهای بعد نیز منتقل میشود. من در فیلد کاری خودم مادران ۲۰ ساله هم قد فرزندش دیدەام با چهرەای درهم رفته که از کمردرد سزارین آه و ناله داشتە است. مادری که حسرت تحصیل و تجربه دانشگاه را داشت. چگونه توقع داریم از این دختران که مادر ایدەآل یا همسر ایدەآلی باشند؟
در شرع اسلام بر سر سن بلوغ و سن رشد اجماعی وجود ندارد. در حالی که برخی از تفاسیر ٩ سال برای دختران و ١۵ سال برای پسران را ارائە میکنند، برخی دیگر اعدادی متفاوت را پیش میکشند. بعضی دیگر به موضوع بلوغ و رشد حداقلی و حداکثری میپردازند و حتی با استناد به نص قرآن ادعا میکنند رشد کامل تا ۴٠ سالگی ادامه دارد. با وجود این عدم شفافیت در فقه، در برخی کشورهای اسلامی از جمله ایران، شرع و فقه مبنای قانونگذاری قرار دادە میشود. وضعیت علم در این باره چگونە است؟ آیا این میزان از عدم شفافیت را در پزشکی روز هم شاهد هستیم؟
در طول دوره بلوغ تغییرات جسمی و روانی به آرامی ظاهر میشوند. زمان شروع این دوره برای دختران معمولا بین ٨ تا ۱۳ سالگی و برای پسران بین ٩ تا ١۴ سالگی خواهد بود. ممکن است تغییرات ناشی از این دوره در تمام مدت زمان نوجوانی ادامهدار باشد. نمونههای زیادی وجود داشته که دختران و پسران تا سن ٢٠ سالگی درگیر تغییرات ناشی از بلوغ بودند. عموم مردم وقتی از بلوغ حرف میزنند منظورشان گذر از کودکی به بزرگسالی است که در آن رشد جسمی و روانی رخ میدهد. برای این دوره میتوان تعاریف و معانی مختلفی اعم از رشد فکری و هیجانی در نظر گرفت که لزوما همزمان با گذر کودکی به بزرگسالی اتفاق نمیافتد. کمالی که در آغاز نوجوانی تا پایان آن در نظر گرفته میشود با رشد جسمی، روانی و جنسی همراه است. در حالی که سایر بُعدهای این دوره (هیجانی، فکری) میتواند تا پایان سنین جوانی حتی تا آخر عمر به رشد خود ادامه دهد. شروع بلوغ دختران در کشورهای مختلف میتواند متناسب با نژاد، محیط و پیشینه خانوادگی با یکدیگر تفاوتهایی داشته باشد. مثلا دختران سیاهپوست یا اسپانیاییتبار نسبت به دختران سفیدپوست، دوره گذار از کودکی به بزرگسالی را زودتر آغاز میکنند.
اما به طور کلی باید گفت بلوغ دختران حدودا دو سال زودتر از بلوغ پسران رخ میدهد. دختران معمولا بین سن ٨ تا ۱۳ سالگی وارد این دوره میشوند. تغییرات عاطفی یکی از اولین رفتارهایی است که دختران در مراحل مختلف این دوره تجربه میکنند. ممکن است برخی از دختران نسبت به دیگران بیشتر تحت تٲثیر قرار بگیرند. این امر به دلیل هورمونهایی همچون استروژن و پروژسترون در بدن آنهاست که از هورمونهای اصلی این فرایند محسوب میشوند.
طبق پاسخ شما موضع علم در مورد آغاز سن بلوغ روشن است. اما میخواهم در مورد پایان سن بلوغ و اینکه چرا بر ۱٨ سال برای سن ازدواج تٲکید میشود، جمعبندی کوتاهی داشتە باشیم.
به نظر من بلوغ یک مقولەی چند فاکتوری و چند عاملی است. پروسەی بلوغ شامل: بلوغ جسمی، بلوغ عاطفی
و بلوغ شناختی میشود. بارزترین و آشکارترین نمود بلوغ در انتهای ۱۸ سالگی بلوغ جسمانی است با تٲکید بر این نکته که فرآیند بلوغ عاطفی و بلوغ شناختی بسیار زمانبر و طولانیمدتتر است و در ۱۸ سالگی این دو نوع بلوغ قطعا ناتمام و ناکافی هستند. یک ازدواج موفق و آگاهانه نشٲت گرفته از بلوغ جسمی (ابتدایی ترین)، بلوغ عاطفی و بلوغ شناختی است. در شرایطی ۱۸ سالگی میتواند سن مناسبی برای ازدواج باشد که این سه نوع بلوغ به حد کمال خود رسیده باشند که معمولا هماهنگی آنها به احتمال خیلی ضعیفی ممکن است.
در مسئلەی حقوق باروری و جنسی، نهادهای حقوق بشری بر حق دریافت آموزش دربارهٔ پیشگیری و بیماریهای آمیزشی نیز تٲکید میکنند. میزان آموزش و اطلاع رسانی را در ایران و روژهلات کوردستان چگونە میبینید؟
از آنجایی که ایران کشور اسلامی بوده و در برخی نقاط آن هنوز جو عشایری و سنتی قدیم برقرار است، در رابطه با مسائل جنسی و بعد عاطفی فرزندان هنوز تابو وجود دارد و آموزش هم از جانب خانوادەها و هم مراکز تربیتی و تعلیمی ضعیف عمل کرده و بدین سبب فرزندان در بیشتر مواقع، خود روابط ناهنجار را تجربه میکنند و به تبع عواقب و خطرات جدی هم از لحاظ جسمی و هم روحی و عاطفی برایشان دارد. مدارس، خانواده، شبکەهای مجازی که دارای مجوز هستن نقش مهمی در برداشتن این تابوها دارند.
یکی از خواستەهای انقلاب ژن ژیان ئازادی، سکولاریسم یا جدایی دین از سیاست است. آیا زمان آن فرا نرسیده که دین و شرع به غیر از سیاست حوزەهای دیگری همچون مسائل بیولوژیک را هم به علم [در اینجا علم پزشکی و مامایی] واگذار کند؟
با توجه به بیماری ها وناهنجاریهای موجود در جامعه چه از نوع جسمی و چه از نوع روحی روانی و نحوه درمان و برخورد با آن و مشکلات درمان و پیچیدگی آن قطعا در کنار آموزەهای اسلامی و معلمان مذهبی [برای بخش معتقد به مبانی دینی جامعه]، نیاز به علم بروز پزشکی میباشد و با توجه به بسته بودن این بحث در آموزەهای اسلامی، قطعا ورود متخصصین و صاحبنظران علم پزشکی لازم میباشد. به دلیل تابو بودن برخی مسائل و وجود حصار و محدودیت نسبت به مطرح نمودن بعضی موضوعات با اعضای خانواده یا معلمان مذهبی قطعا نقش متخصصین پررنگتر و الزامیتر میشود.
و در پایان به امید آن روز که دختران ما به جایگاهی که لیاقتش را دارند برسند و شاهد موفقیتشان در عرصەهای مختلف زندگی و جامعه باشیم و چه بسا صندلی حکومتداری و سیاستمان با زنان پرقدرت و آزاده پر شود.