زنان در علم؛ مبارزه برای برابری
در حالی که زنان در سراسر جهان برای دستیابی به جایگاهی برابر در علوم و فناوری تلاش میکنند، همچنان با موانع اجتماعی، فرهنگی و ساختاری متعددی مواجهاند.
ویان مهرپرور
مهاباد- ۱۱ فوریه هر سال توسط سازمان ملل متحد به عنوان «روز جهانی زنان و دختران در علم» گرامی داشته میشود. این روز که از سال ۲۰۱۵ به رسمیت شناخته شده، بر اهمیت مشارکت زنان و دختران در رشتههای علمی گوناگون همچون فناوری، مهندسی و ریاضیات تأکید دارد.
هدف از این مناسبت، افزایش آگاهی درباره نقش زنان در پیشرفت علمی، ترویج برابری جنسیتی در حوزههای علمی و تحقیقاتی، ایجاد فرصتهای بیشتر برای دختران و زنان و تشویق سیاستگذاران به حمایت از آنان در عرصههای علمی است.
تبعیض جنسیتی؛ از ممنوعیت تحصیل تا غصب دستاوردهای علمی
نابرابری جنسیتی در علم از گذشتههای دور تاکنون در سراسر جهان وجود داشته است. زنانی که روزگاری حتی اجازه خواندن و نوشتن نداشتند، با تلاش و مبارزه توانستند وارد دانشگاهها و عرصههای علمی شوند. با این حال، بر اساس گزارشهای سازمان ملل، زنان همچنان تنها ۳۵٪ از دانشجویان را تشکیل میدهند و با موانعی چون کمبود حمایتهای لازم، دسترسی نابرابر به منابع و تبعیضات جنسیتی مواجه هستند.
این تبعیض در کشورهای مختلف ابعاد متفاوتی دارد. در برخی کشورهای در حال توسعه، موانع ورود و رشد زنان بیشتر است، و در کشورهای پیشرفته، دستاوردهای آنان نادیده گرفته میشود. برای مثال، در افغانستان ورود زنان به دانشگاهها ممنوع شده است. همچنین در کشورهایی مانند آمریکا و انگلیس، زنان دانشمند بهرغم نقش اساسیشان در پژوهشهای علمی، همچنان با پدیدهای به نام «اثر ماتیلدا» مواجهاند که طی آن، اعتبار کارشان به همکاران مردشان نسبت داده میشود.
دستاوردهای زنان ایرانی
زنان ایرانی، با وجود محدودیتهای قانونی، فرهنگی و اجتماعی، سالها برای تثبیت جایگاه خود در محافل علمی تلاش کردهاند. مهرتاج رخشانی، اولین زن دیپلمه ایران در سال ۱۲۸۴ بود. پس از او، تابوی تحصیل زنان به تدریج شکسته شد و حق تحصیل به عنوان یکی از نخستین مطالبات جنبش زنان در ایران به رسمیت شناخته شد.
چهرههایی همچون مریم میرزاخانی و آلینوش طریان و بسیاری دیگر از زنان ایرانی، جایگاه ویژهای در جهان آکادمیک کسب کردهاند و دستاوردهای آنان، نشاندهنده توانمندی و استعداد زنان ایرانی در عرصههای علمی است.
ساختارهایی که نیاز به تغییر دارند
موانع اجتماعی، از جمله انتظارات سنتی از زنان برای ماندن در خانه، ازدواج زودهنگام و تبعیض در بازار کار، همچنان مسیر پیشرفت علمی زنان را دشوار کرده است. در بسیاری از مناطق ایران، بهویژه در میان روستاییان و عشایر، دختران به دلیل نبود امکانات یا فشارهای خانوادگی، از ادامه تحصیل بازمیمانند.
ماریا.م از روستای خورخوره مهاباد، دوری از دبیرستان و فشار برای ازدواج را از موانع تحصیل خود میداند. سپیده.ک، ساکن اورمیه است و پس از قبولی در رشته مهندسی معدن، به دلیل مردانه انگاشتن این رشته و نبود فرصتهای شغلی مناسب برای زنان، از رفتن به دانشگاه منصرف شد. مستوره.چ از بوکان، مهندس کشاورزی، نیز از مقاومت خود در برابر خانوادهاش میگوید که معتقد بودند زنان نباید به دانشگاه بروند.
در سوی دیگر، زنانی که موفق به ورود به دانشگاه شدهاند نیز با چالشهایی همچون هزینههای بالای تحصیل، شهریههای نجومی دانشگاههای آزاد و نبود فرصتهای شغلی مناسب مواجهاند. شیدا.ف در اینباره میگوید: «قصد ادامه تحصیل در مقطع ارشد را داشتم، اما پذیرش دانشگاههای دولتی دشوار و فارغ التحصیلی و گرفتن مدرک آن پرهزینه است و شهریه دانشگاه آزاد هم برایم سنگین بود.»
قوانین ناعادلانه آموزشی، سرکوب دانشگاهیان زن و فشارهای اجتماعی برای ایفای نقشهای سنتی زنانه، بازتابی از ساختار تبعیضآمیز حاکم است که نیاز به تغییر دارد.
مقاومت را باید زندگی کرد
اگرچه آمارها نشان میدهد حضور زنان در دانشگاهها و هیئتهای علمی افزایش یافته است، اما مشکلات ساختاری و تبعیضات حاکم، امید به آینده را برای بسیاری از زنان کمرنگ کرده است. گزارشها حاکی از آن است که میزان مهاجرت دانشگاهیان به ۸۰ درصد رسیده است. با این حال، زنان همچنان مقاومت را راهی برای دستیابی به آیندهای بهتر میدانند. منیژه.خ، دکترای شیمی، میگوید: «زنان باید بر خواستههای خود پافشاری کنند و تسلیم شرایط حاکم نشوند. اعتراض را از خانه خود آغاز کنند و از زنان موفق و مبارز الگو بگیرند. حضور یک زن در حوزههایی که مردان آن را در انحصار خود میدانند، یک مبارزه است. گاهی حتی در جایگاه یک زن تحصیلکرده نیز ممکن است به دلیل نگاه مردسالارانه نادیده گرفته شوید، اما خودباوری و ایمان به دانش و تواناییهایتان، خود نوعی مبارزه است و مقاومت را باید زندگی کرد.»