زنان باستانی عمدتا شکارچی بودند و مادربزرگها ماهرترین آنها بودند
دانشمندان مدتها معتقد بودند که مردهای اولیه شکار را انجام میدادند و زنان جمعآوری میکردند. بررسی جدید دادههای مربوط به جوامع خوراکجو در دوران مدرن نشان داده است که بیشتر زنان شکار را زنان بر عهده داشتند.
برای چندین دهه، دانشمندان معمولاً معتقد بودند که انسانهای اولیه تقسیم کار بسیار سختی داشتند. مردان شکار میکردند و زنان جمعآوری میکردند. این دیدگاه امروزه دستخوش تغییر شده و مطالعات جدید نمایانگر این تغییر هستند. نوریت آیزنمن، خبرنگار میز علوم NPR در این مصاحبه این موضوع را مورد بحث قرار میدهد.
شاپیرو: چگونه دانشمندان به این تصور اولیه از مرد به عنوان شکارچی و زن به عنوان گردآورنده رسیدند؟ ما در مورد انسانهایی صحبت میکنیم که هزاران سال پیش زندگی میکردند، درست است؟
آیزنمن: بله. دورهی مذکور تقریباً از ٢٠٠ هزار سال پیش آغاز میشود، زمانی که برای نخستین بار به عنوان گونهای شکارچی و خوراکجو ظهور کرد و حدود ٩ هزار سال پیش همزمان با توسعه کشاورزی و سکونتگاه به پایان رسید. در سرتاسر جهان، تعداد زیادی مردم در نواحی دورافتاده همچنان شکارگر خوراکجو هستند و دانشمندان آنها را بهعنوان دریچهای به گذشته بشریت در نظر میگیرند. مردمشناسان با آنها زندگی کرده و گزارشهای مفصلی تهیه میکنند. تمامی این گزارشها تاکنون حاکی از آن بوده که مردان که عمدتاً شکار کرده و زنان عمدتاً با استثناهای گاه به گاه جمعآوری کردهاند اما به نظر میرسد این نتیجهگیری تنها بر اساس برداشتهای روایتی دانشمندان بوده است. هیچکس تاکنون آمار دقیقی از آنچه این گزارشهای مشاهدهای در مورد شکار زنان گفتهاند، تهیه نکرده بود.
شاپیرو: پس نتایج جدید بر اساس آمار مطالعات جدید است؟
آیزنمن: دقیقا. این کار توسط تیمی از دانشگاه واشنگتن و دانشگاه سیاتل اقیانوس آرام انجام شد. آنها حسابهای مربوط به سالهای ١٨٠٠ تا امروز را بررسی کرده و یافتههایشان را در مجلهی PLOS One به انتشار رساندند، این است که تقریباً در ٨٠ درصد جوامع، دادههایی دربارهی شکار زنان در دسترس قرار گرفته است. نویسندهی اصلی این مقالات، کارا وال شفلر است.
کارا وال شفلر: شکار آنها کاملا هدفمند بود. زنان جعبه ابزارهای مخصوص و سلاحهای محبوبشان را داشتند. مادربزرگها بهترین شکارچیان روستا بودند.
آیزنمن: زنان در حدود یک سوم از این موارد، پستانداران بزرگ را شکار میکردند.
شاپیرو: من مجذوب این هستم که چگونه آنها حتی توانستند بفهمند مادربزرگها بهترین شکارچیان روستا بودهاند. در کل، آیا این تحقیقات پیامدهای گستردهتری دارد؟
آیزنمن: بله. وال شفلر خاطرنشان میکند که واردکردن روایت تفاوتهای جنسیتی در انسانهای اولیه در فرهنگ گستردهتر ما ، میتواند آسیبزا باشد. زیرا ممکن است مردم تصور کنند این شیوهی طبیعی زندگی است و سپس از آن استدلال کنند که نقشهای جنسیتی امروز باید سفت و سخت باشد.
شاپیرو: این نتیجهگیری علمی نیست، درست است؟
آیزنمن: کاملا درست است. اما میدانید، این درک نادرست از شواهد مربوط به شکار اولیهی انسان، ممکن است حتی در میان محققان منجر به شکلگرفتن یک دانش ناقص پیرامون دیگر شواهد این موضوع شود. من اکنون در مکانهای دفن باستانی و بقایای انسانی و آثار باستانی یافت شده در حال تحقیق و گفتوگو هستم. با رندی هاس از دانشگاه ایالتی وین نیز صحبت کردم. او در سال ٢٠١٨، بخشی از تیمی در پرو بود که فردی ٩ هزار ساله که با تعداد زیادی ابزار شکار دفن شده بود را پیدا کردند.
رندی هاس: همهی ما فرض میکردیم او یک مرد است. همه دربارهی او حرف میزدند و نظراتی مانند «وای، این شگفتانگیز است. او احتمالا یک شکارچی بزرگ یا یک جنگجوی بزرگ بوده است. شاید او رهبر یک قبیله باشد» میدادند.
آیزنمن: تا اینکه از فناوریهای جدیدتری برای بررسی استخوانها استفاده کردند و دریافتند که این جسد متعلق به یک زن است. بنابراین هاس و همکارانش یافتههای مشابه را در سراسر قاره آمریکا مورد بررسی دوباره قرار داده و دریافتند که تقریباً نیمی از افرادی که با ابزار شکار دفن میشدند، زن بودند. این اکتشافات نیز مانند یافتههای مربوط به شکارگر خوراکجوهای امروزی که در این مطالعهی اخیر شرح داده شد، زیر رادار قرار گرفته و تمامی شواهد آن در معرض دید همگان قرار گرفتند.
شاپیرو: آیا دانشمندان دیگر نیز بر اساس این یافتهها در نتایجشان تجدید نظر کردند؟
آیزنمن: با چند نفر در این رابطه گفتوگو کردم، دیدگاهها ترکیبی بود. برخی گفتند:«هنوز دادههای کافی برای نتیجهگیری وجود ندارد.» برخی دیگر گفتند:«این ایده که برخی زنان شکار میکردند مدتی است که وجود دارد.» اما بیشتر آنها احساس میکردند که این کار زمینهی جدیدی از تحقیقات را ایجاد کرده و سؤالات مهمی مطرح کرده است.