زبان مادری، هویت یک انسان را تعریف میکند
۲۱ فوریه مصادف با روز جهانی زبان مادری به عنوان یک روز تاریخی و مهم تعریف و شناخته میشود. بدون شک نبود زبان مادری، شخصیت و هویت آن فرد یا جامعه زیر سوال رفته و با بحران شخصیتی روبرو خواهد شد. برای اثبات شخصیت و هویت، زبان مادری شرط اساسی بوده و اهمیت به آن بر غنای فرهنگی و اجتماعی آن جامعه میافزاید. تنوع فرهنگی و زبانی نه تنها باعث ضعف و تقسیم زبانهای دیگر ملل نشده، بلکه بالعکس با وجود تمام تفاوتمندیها، میتوان از غنای فرهنگی نیز برخوردار بود.
خبرگزاری زن در رابطه با این روز با لاله بازرگان، از خانوادهی دادخواهان گفتوگویی انجام داده است.
مرکز خبر - روز جهانی زبان مادری از نظر تاریخی در سال ۱۹۵۲ در بنگلادش که آنزمان پاکستان شرقی بود، دانشجویان دانشگاهها تظاهرات کردند و خواستند که زبان بنگالی هم جزء زبان رسمی این کشور مورد قبول قرار بگیرد. تعدادی از این دانشجویان در تظاهرات کشته شدند، برای یادبود دانشجویان جانباخته، این روز به روز جهانی زبان مادری معرفی و ثبت شد.
لاله بازرگان در ابتدا به اهمیت زبان مادری پرداخت و ادامه داد: «زبان مادری مهم بوده و در هویتیابی کودک بسیار تاثیرگذار است. هر کودکی باید بتواند زبان مادری را یاد بگیرد. بخصوص در ایران تمام خانوادهها میتوانند سعی کنند که هم زبان مادری و هم زبان فارسی را به بچهها یاد بدهند. حتی کتابهایی با زبان مادری برای بچهها خوانده شود. نقش والدین در این راستا بسیار مهم بوده، تا فرزند بعد از اینکه بزرگ شد با مشکل هویتی مواجه نشود.»
وی ادامه داد: «فرزند تا وقتی که به مدرسه نرفته، با زبان مادری آموزش داده میشود. بعد از رفتن به مدرسه کودک زبان دوم را یاد میگیرد. تمام تحقیقات نشان میدهند اگر آموزش به شیوهای صحیح انجام گیرد، کودک مغزش بیشتر رشد میکند و موقعیت بهتری از دیگر بچهها خواهد داشت. مثلا زبانهای دیگر ملل ایران را باید در دانشگاهها ترویج و برای آن بودجه اختصاص داد. در حال حاضر نیز زبانی که ما را به هم پیوند میدهد و زبان رسمی کشور، زبان فارسی میباشد. به نظر من این نباید نادیده و مورد تحقیر قرار بگیرد. در واقع زبان وسیلهی ارتباط است، یعنی هر چه بیشتر زبان بدانیم، بهتر میتوانیم ارتباط برقرار کنیم.»
«زبان مادری را باید از طریق مطالعه و حرف زدن حفظ کرد»
لاله بازرگان در ادامهی سخنانش میگوید: «در کشوری همچون ایران دویست زبان داریم و باید یک زبان برای پیوند دادن داشته باشیم. از قرن چهارهم ببعد از طریق زبان فارسی این پیوند انجام شده است. در زمان سلجوقیان و مغولها نیز زبان عربی و ترکی نیز تا حدودی حاکمیت ایجاد کرده است، اما زبان دیوانسالاری، زبان فارسی بوده، زبان نظامی، ترکی بوده و زبان محاسبات نیز، زبان عربی بوده است. هر سه زبان با هم تبادل داشتهاند، اما بعد از مدتی زبان فارسی غالب شده، ولی به صورت تحمیلی نبوده است. تا سال ۱۳۰۴ که توسط رضاخان زبان فارسی تحمیل شده است و این یک سیاست اشتباه و شکستخورده است. بعد از انقلاب، کشور ایران دچار استبدادزدگی شد و مشکل اساسی ما نیز همین استبداد میباشد. مسلما در چنین کشور استبدادزدهای هر چیزی به شیوهای غلط و اشتباه انجام میشود. مثلا در قانون اساسی آمده که زبان دیگر ملل ایران باید در مدارس و دانشگاهها تدریس شود، اما این قانون وارد عرصهی عمل نشد. به نظر من باید زبان مادری تدریس شود، اما به زبان فارسی باید آموزش داده شود. و البته زبان مادری را نیز نباید فراموش کرد.»
وی با توجه به اینکه عامل پیشرفت یک زبان، ادبیات یک کشور است، افزود: بر ادبیات زبانهای دیگر ملل مختلف باید برنامهریزی انجام شود و به آن بودجه اختصاص داد تا افراد در زبان مورد نظر تخصص داشته باشند. زبان مادری را یا باید مطالعه کنی و یا اینکه حرف بزنی و از این طریق میتوان زبان مادری را حفظ کرد.
با دموکراتیزه نمودن نظام ایران، مشکلات زبان مادری نیز حل خواهد شد
لاله بازرگان در خاتمهی سخنانش خاطر نشان کرد: «مشکل اساسی کشور ایران در حال حاضر استبداد میباشد. به جای این نظام استبداد باید یک نظام دموکراتیک بنا نهیم که افراد جامعه را به عنوان یک شهروند به حساب بیاورد نه به عنوان یک برده و یا یک تودهی امت. هر شهروند در قانون دارای حقوق میباشد و باید آن را مدنظر داشت. مثلا در قانون اساسی ایران، آموزش زبان مادری آزاد است و به عنوان نمونه دستگیری زهرا محمدی، کاری خلاف قانون است که جمهوری اسلامی ایران انجام داده است. کاری که ایشان انجام دادهاند بسیار ارزشمند و قابل احترام است. بچهها بعد از کلاس میتوانند در خارج از مدرسه به فراگیری زبان مادری بپردازند و از طرف دولت حمایت شوند. در حال حاضر با رژیم استبداد موجود با مشکل مواجهیم. بعد از این نظام باید سیستم آموزشی را مورد بررسی قرار دهیم و متخصصان در این مورد بهترین حالت را انتخاب و مدنظر بگیرند، بودجه تخصیص داده شود، تا بتوانیم بر این مشکلات آموزشی فائق بیاییم. من شخصا نیز از دستگیری زهرا محمدی بسیار ناراحت شدم، کاری که ایشان انجام دادهاند، قابل تحسین است و امیدوارم که هرچه زودتر نیز آزاد شوند.»