وعدەی امنیت زندگی از سوی پدر، باعث قتل منا شد، وعدەای کە هیچ‌گاە عملی نشد!

منا حیدری کودک همسر ١٧ سالەای کە فرزندی ٣ سالە دارد توسط همسرش بە قتل رسید، توسط پدر و عمویش فریب دادە شد و بە ایران بازگشت. آنها متعهد شدە بودند کە زندگی وی در امنیت خواهد بود!

 

مرکز خبر- بە گزارش خبرگزاری زن بە نقل از رادیو زمانە، منا حیدری زن جوان ١٧ سالەای کە دراهواز بە شیوەای وحشیانە بە قتل رسید، توسط پدر و عمویش و با تعهد بر حفظ امنیت زندگی او بە ایران بازگرداندە شد.

یکی از نزدیکان منا بە رادیو زمانە گفتە است، او در ١۵ سالگی بە ازدواج اجباری تن داد و در ١۶ سالگی مادر شد. پس از اینکە از سوی همسرش کە پسر عموی او نیز بود همیشە مورد شکنجە و خشونت خانگی قرار می‌گرفت، بە ترکیە گریخت.

بە گفتەی این منبع هنگامی کە همسرش کە سجاد نام دارد از منا خواستگاری کردە بود، منا جواب رد دادە، بە همین دلیل سجاد هیشەدر پی انتقام از او بودە است.  

"می‌خواست انتقام بگیرد، این را خود غزل گفت… می‌خواست انتقام بگیرد و گفته بود که چرا جلوی مردم گفتی من را نمی‌خواهی، تو با چه جرأتی این صحبت را کردی؟ تو می‌خواستی من را کوچک کنی، من هم انتقام این صحبت‌هایت را می‌گیرم."

بیشتر زنانی کە قربانی خشونت خانگی هستند با وجود خشونت اما بە دلیل روابط خانوادگی و فرهنگ مردسالار حاکم از سوی خانوادە و بە ویژە پدر و مادر حمایت نمی‌شوند. منا نیز از جملەی این زنان است کە با وجود اینکە بارها بە خانەی پدری بازگشتە است اما هیچ‌گاە از سوی پدر حمایت نشد و اکنون پدر وی از اینکە دختر خود را حمایت نکردە است پشیمان است.
" پدرش به هر حال انگشت‌نما می‌شود در آن فرهنگ غلطی که جا افتاده و به لحاظ عرفی حالا بی‌ناموس و بی‌غیرت شناخته می‌شود، چون دخترش رفته هزار کار کرده و آمده او را نکشته است… اسیر آن فرهنگ می‌شود… غزل مورد تحقیر و توهین و ظلم قرار گرفت، هم از طرف شوهرش و هم از طرف پدر و خانواده‌اش… یعنی هرکجا می‌رفت پناهی نمی‌دید، نه پیش شوهرش نه پیش پدرش، نه پیش برادرهایش، هیچ‌کس به او حق نمی‌داد… تصمیم گرفت فرار کند."

این منبع بە رادیو زمانە گفتە است، منا از طریق اینستاگرام با مردی در ترکیە آشنا می‌شود، او نیز منا را مورد استفادە و حتی مورد شکنجە و خشونت قرار دادە است.

پدر و عموی منا با رفتن بە ترکیە بە او عهد دادەاند کە زندگی وی در امنیت خواهد بود و با چنین وعدی او را بە ایران بازگرداندەاند.

"غزل بچه‌ بود و خود را در یک کشور غریب می‌دید، زمانی که پدرش را دید احساس امنیت می‌کند، و بغلش می‌کند... پدرش به او می‌گوید من پناهت هستم کاری به هیچ‌کس نداشته باش، ما می‌رویم و خانه را می‌فروشم، کلا در اهواز نمی‌مانیم… با همین صحبت‌ها گولش می‌زند و وقتی پدرش را می‌بیند احساس امنیت می‌کند، غزل هم می‌گوید من مشکلی ندارم می‌آیم چون پدرم را دوست دارم و به من قول داده است… وقتی با عزل صحبت کردم این‌ها را گفت… پدرش گفته خانه امن داریم، درهایش ضد سرقت است و نمی‌گذارد دست کسی به او برسد."

قوانین زن‌ستیز و فرهنگ مردسالار، از عوامل اصلی خشونت‌های خانگی هستند، آنچە کە نە تنها قتل زنان را میسر ساختە بلکە قاتل را از مجازات حفظ کردە و در روابط خانوادگی، اولیای دم از درخواست مجازات برای قاتل سربازمی‌زنند.