عطیه شیخ احمدی، نویسندە‌ای که کتاب‌های خود را در خیابان‌ها می‌فروشد

عطیه شیخ‌ احمدی می‌گوید: نه بهزیستی و نه هیچ مسئولی برای چاپ کتاب‌هایم از من حمایت نمی‌کنند و حتی جایی برای فروش کتاب‌هایم در اختیارم نمی‌گذارند و باید در خیابان‌ها آنها را بفروشم.

ژونا اردلان

سنه- ژن واژه‌ای است کوردی که همیشه کوردها آن را با ژان و ژیان همراه می‌دانند، ژان به معنی درد و رنج است و ژیان به معنی زندگی است، از این رو که زن همواره در رنج زندگی می‌کند در حالی که خود به زندگی معنا می‌دهد و نماد زندگی است.

این رنج در عرصەی هنر بیشتر هم می‌شود، هنگامی که زن توان خود را به رخ می‌کشد جامعەی زن‌ستیز او را انکار می‌کند، نمی‌توان حدس زد که چه اندازه باید توانا باشد تا با این نیروی دافعه مقابله کند اما بسته به قدرت و توان هر زن این مقابله متفاوت است. هنرمندان بیشتر توانایی این مقابله را دارند زیرا هنر خود به لشکری می‌ماند که مجهز به سلاح‌های زیادی است، بنابراین اگر زن هنرمند باشد پیروز میدان است.

با یکی از این زنان هنرمند، عطیه شیخ‌ احمدی  گفت‌وگویی داشتیم وی با اینکه از لحاظ جسمی در تندرستی کامل به سر نمی‌برد اما با روحیەای قوی به کار نویسندگی مشغول است، وی به خبرگزاری ما می‌گوید: متولد ۱۳۵۰هستم و تاکنون ۴۹ کتاب رمان و یک کتاب شعر را بە چاپ رساندە‌ام و پنجاهمین کتابم با عنوان "سرنوشت" کە زندگینامەی خودم هست را در دست چاپ دارم و ۴۳٨۵ صفحه از آن را نوشته‌ام.

 

عطیه با اینکه سال ۶۹ در سن نوزده سالگی بر اثرسقوط از پشت بام دچار قطع نخاع از ناحیەی گردن شده است اما زندگی‌اش را متوقف نکرده و با اراده و پشتکار ادامه داده و جدا از نویسندگی خود فروش کتاب‌هایش را بر عهده گرفته و در خیابان‌های شهر آنها را عرضه می‌کند.

وی می‌گوید: من استادی نداشتم اما از دوران مدرسه قلم خوبی داشتم، ادامه دادم و مشغول به نویسندگی شدم و موفق هم شدم، مشکلات زیادی داشتم و برای چاپ کتاب‌هایم مجبور به وام گرفتن شدم و هر ماه باید پنج میلیون و هشتصد هزار تومان قسط پرداخت کنم، متأسفانه فروش زیادی هم نیست و مردم زیاد حمایت نمی‌کنند.

وی می‌گوید بیشتر کتاب‌هایم را به فارسی نوشته‌ام اما دو عنوان از آن‌ها کوردی است که یکی از آنها با عنوان (دل زەخمینە‌کەم) کتاب شعری است کە پدرم آن را برای من نوشته است.

عطیه می‌گوید: از دیگر مشکلات من جا و مکان است هفته‌ای دو، سه روز در گوشه‌ای از خیابان کتاب‌هایم را می‌فروشم و نه بهزیستی و نه هیچ مسئولی به فکر جا و مکانی برای من نیست و حداقل مغازەی اجاره‌ای در اختیار من نمی‌گذارند تا بتوانم کتاب‌هایم را آنجا به فروش برسانم و چند روز دیگر که هوا سرد می‌شود نمی‌توانم بیرون بیایم و باید خانه بمانم.

این نویسنده افزود: کتاب‌های (فرار از فرار، فریب خورده، بازیچه و تنهایی) از جمله کتاب‌هایی هستند که تمام شده‌ و هزینەی چاپ این کتاب‌ها هم خیلی بالاست و هرکدام سیصد الی چهارصد میلیون تومان هزینه دارند که  از عهدەی من خارج است و طرفداران زیادی هم دارند زیرا سال‌های قبل به عنوان کتاب برتر انتخاب شده‌اند.

این نویسنده می‌گوید: خودم ناشر مؤلف هستم و کتاب‌ها را به چاپ می‌رسانم و فروش کتاب‌ها هم بر عهدهٔ خودم است زیرا هیچ یک از انتشارات بر عهده نمی‌گیرند و می‌گویند الان مردم کمتر رمان می‌خرند.

وی افزود: در آینده می‌خواهم کتاب‌هایم را به کوردی برگردانم با اینکه خودم کارشناسی ادبیات دارم و تا اندازه‌ای توانایی این را دارم که انجام بدهم اما ترجمەی همەی آنها برایم مقدور نیست و به کمک نیاز دارم و متأسفانه تاکنون چند نفر این کار را انجام داده‌اند و چند کتابم را به کوردی ترجمه کرده‌اند اما سود حاصل از آن را به من نداده‌اند.

زنانی مانند عطیه که با توجه به ناتوانی جسمی اما جرأت ارائەی هنر و توانایی خود را دارند را باید محترم شمرد و باید قدرشان را دانست، جامعه مدیون چنین زنانی است، زنانی که اگرچه بار مضاعفی را به دوش می‌کشند اما همواره با هنرشان در حال مبارزه‌اند.