تولید بیسوادی با سواد کنترل شده
سواد و آگاهی رابطهی مستقیمی با هم دارند. افزایش سواد، سبب افزایش آگاهی میشود و این دقیقا چیزی است که حکومتهای مردسالار با آن در تضادند.
مرکز خبر- فرا رسیدن ٨ سپتامبر، روز جهانی سوادآموزی، در حالی است که در ایران بسیاری از محصلان و به ویژه دانشجویان از حق تحصیل محروم شده و عدهی کثیری از معلمان و استادان از کار برکنار شدهاند و این مسائل با اضافه شدن به محدودیتهایی که پیشتر برای سوادآموزی وجود داشت، روند تولید بیسوادی را تسریع میکند.
یونسکو در ۲۶ اکتبر ۱۹۶۶ میلادی در چهاردهمین نشست کنفرانس عمومی این سازمان، ۸ سپتامبر را روز جهانی سوادآموزی (مبارزه با بیسوادی) نامگذاری کرد و دلیل این نامگذاری، نشان دادن اهمیت سواد برای افراد و جوامع بود.
میزان بهرهمندی مردم هر کشور از حداقل سواد خواندن و نوشتن، یکی از مؤلفههای رشد جوامع بشری است. بدیهی است مبارزه با بیسوادی نه تنها در مقوله توسعه فرهنگی به عنوان نخستین گام قلمداد میشود، بلکه در حوزههای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی نیز حائز اهمیت ویژهای است. هر چه افراد جامعه به سمت با سواد شدن پیش بروند، یقیناً سیر تحول و رویکرد آن جامعه به سمت مفهوم توسعه امر سریعتری خواهد بود.
با این حال، کشورهایی که خشونت در آنها متداول است، دارای کمترین نرخ سوادآموزی در جهاناند. مناقشات همچنان از عمدهترین موانع برای دستیابی به آموزش برای افراد جامعه و اهداف توسعه در آن جامعه میباشد. کشورهای متاثر از جنگ، بیش از ۴۰درصد جمعیت خارج از مدرسه دوره ابتدایی در جهان را تشکیل میدهند.
در تعریف سنتی، سواد، توانایی خواندن و نوشتن یا توانایی به کاربردن زبان برای خواندن، نوشتن، گوش دادن و سخن گفتن است ولی در مفهوم نوین این واژه به سطحی از خواندن و نوشتن گفته میشود که برای ارتباط کافی است. سطحی که یک فرد بتواند مفهوم را بفهمد و انگارهها و اندیشههایش را تا جایی که در آن جامعه سهیم باشد، بتواند بیان کند.
با توجه به تأکید هر سالهی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو UNESCO)، بر اهمیت سوادآموزی و تلاش برای تسریع این مهم در جهان و به خصوص کشورهای عضو این سازمان، اما وضع در کشورهای خاورمیانه و به خصوص ایران و افغانستان به مراتب بدتر است.
از زمان تسلط طالبان بر افغانستان، زنان از حق تحصیل منع شدهاند و آشکارترین ظلم و البته جنایت علیه زنان است.
سواد و آگاهی رابطهی مستقیمی با هم دارند. افزایش سواد، سبب افزایش آگاهی میشود و این دقیقا چیزی است که حکومتهای مردسالار با آن در تضادند.
حکومت جمهوری اسلامی ایران که بر پایه و اساس قوانین مردسالارانه و به شدت زنستیزانه اداره میشود، سواد و آگاهی در جامعه را بر ضد اهداف غیرانسانی خود میداند. از این رو، با برنامهریزیهای خاص خود، اعمال فشار و... به طور سيستماتيک بیسوادی را در جامعه گسترش و در واقع تولید میکند.
از طرفی، عدم توجه دولت و نهادهای زیربط به مسائل آموزشی در برخی مناطق، خود آشکارترین عامل نقض سيستماتيک حقوق شهروندان است. عدم تأسیس کلاسهای آموزشی در مناطق تحت حاکمیت ایران، از جمله سیستان و بلوچستان، مردم این مناطق و به خصوص زنان را از ابتدایترین حق خود منع کرده است. چرا که به دلیل ذهنیت مردسالار حاکم که در نتیجهی تلاشهای دولت در مناطق مختلف ایران گسترش داشته است، زنان با بهانهی زن بودن و دوری محل زندگی از مدارس، از تحصیل محروم شده، میشوند و خواهند شد.
همچنین، بحرانهای اقتصادی به ویژه در سالهای اخیر، سبب شده تا بسیاری از کودکان حتی در کلانشهرها نیز توانایی ادامهی تحصیل را نداشته باشند و در نتیجه در بسیاری از موارد منجر به ازدواج اجباری و در نتیجه گسترش کودک همسری شده و در شرایط خوشبینانهتر کودکان کار را پرورش میدهد.
دولت ایران، در طول بیش از ۴ دهه حکومت در ایران با برنامهریزی تطبیق داده شده با اهداف خود، سعی داشته نوع خاصی از سواد و آموزش را در این کشور رواج دهد.
در تازهترین مورد که در واکنش به اعتراضات گسترده مردم و به خصوص دانشجویان و اساتید دانشگاهها در جریان انقلاب «ژن ژیان ئازادی» صورت گرفته، ممنوعیت تحصیل شمار زیادی از دانشجویان و نیز اخراج عدهی کثیری از اساتید دانشگاهها با تخصصهای خاص و نیز استخدام افراد بدون تخصص بوده است تا از این طریق با به کارگیری افراد وابسته به دولت علیرغم داشتن سواد و مهارت تخصصی، نوعی خاص از آموزش را در ایران گسترش دهد.
با توجه به پیشرفت علم و فناوری، سواد شاخههای مختلفی پیدا کرده است که سواد رسانهای یکی از آنها محسوب میشود.
سواد رسانهای مجموعه چشماندازهایی است که فرد برای استفاده از محتوا و پیامهای رسانهای به کار میگیرد. سواد رسانهای علاوه بر توانایی خواندن و نوشتن، به دنبال ایجاد توانمندی تحلیلی و ارزشیابی پیامها و ایجاد قدرت تولید، انتشار، اشاعه و انتقال اطلاعات به دیگران در قالبهای مختلف است.
بر اساس تعاریف فوق از سواد رسانهای و با توجه به استفادهی مردم ایران از رسانهها و شبکههای اجتماعی و در نتیجه افزایش آگاهی و به تبع آن افزایش میزان نارضایتی مردم از حکومت و گسترش اعتراضات، دولت ایران، استفاده از شبکههای اجتماعی را محدود کرده است تا بدین طریق نیز گسترش سواد رسانهای مردم را کاهش و از دسترس خارج کند.