تبعیض جنسیتی؛ زنان، قدرت و سرطان

جنسیت یکی از عواملی است که بر قرارگرفتن در معرض عوامل خطرناک سرطان، تعامل با سیستم سلامت سرطان و چالش‌های خاصی که متخصصان مراقبت‌های بهداشتی، مدافعان و مراقبان با آن‌ها مواجه هستند.

 

مرکز خبر- زنان به عنوان افرادی که در تمام طول زندگیشان در فعالیت‌های پیشگیری و غربالگری سرطان شرکت می‌کنند، با تشخیص سرطان درگیر هستند، مراقب اعضای خانواده و دوستانشان و همچنین حامی بیماران و کارکنان بهداشتی و متخصص مراقبت‌های بهداشتی هستند و مهم‌تر از همه به عنوان محققان و سیاست‌گذاران سرطان، همواره با این بیماری به روش‌های پیچیده‌ای تعامل کرده‌‌اند.

موضوع زنان و سرطان محدوده‌ی وسیعی را در بر می‌گیرد. این موضوع فراتر از سرطان‌های زنان و جنبه‌های زیست‌پزشکی هر نوع سرطانی که زنان با تمام تفاوت‌هایشان ممکن است تجربه کنند، حائز اهمیت است. جنسیت یکی از عواملی است که بر قرارگرفتن در معرض عوامل خطرناک سرطان، تعامل با سیستم سلامت سرطان و چالش‌های خاصی که متخصصان مراقبت‌های بهداشتی، مدافعان و مراقبان با آن‌ها مواجه هستند، تأثیر بسیاری می‌گذارد. زنان در تمام این حوزه‌ها، سوگیری جنسیتی را تجربه کرده و در معرض انواع تبعیض‌ها قرار می‌گیرند. عواملی از قبیل سن، نژاد، قومیت، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، گرایش جنسی و هویت جنسیتی همواره زنان را در ساختار جامعه به حاشیه می‌راند.

این عوامل بی‌شمار می‌توانند حقوق و فرصت‌های زنان را برای اجتناب از خطرات سرطانی قابل‌تغییر محدود کنند و مانع از توانایی آن‌ها برای جستجو و دریافت تشخیص سریع و مراقبت‌های باکیفیت سرطان شوند. در عین حال این عوامل بار کار مراقبتی و بدون حقوق حوزه‌ی سرطان را عمدتاً روی دوش زنان گذاشته و آنها را تداوم می‌بخشند و مانع از پیشرفت حرفه‌ای زنان به عنوان رهبران حوزه‌ی تحقیقات سرطان، عمل و سیاست‌گذاری می‌شوند. با اینحال، ما معتقدیم با انجام اقدامات فوری، می‌توان به دستاوردهای مفید بسیاری دست یافت.

سرطان تقریباً در تمام کشورهای جهان در رتبه‌بندی سه عامل اصلی مرگ و میر زودرس زنان قرار دارد. در سطح جهانی، سلامت زنان عمدتا بر سلامت باروری و مادر متمرکز است، ساختاری مردسالارانه که با تعاریف محدود ضدزن از ارزش و نقش زنان در جامعه همسو است. شایان ذکر است که زنان تقریباً به اندازه‌ی مردان بار سرطان را به دوش می‌کشند و ۴۸ درصد موارد تشخیص‌داده‌شده و ۴۴ درصد مرگ و میرها را در سراسر جهان تشکیل می‌دهند. روشن‌کردن این داده‌ها کمک می‌کند تا اقدامات به نفع همه انجام شود.

از ۲/۳ میلیون زنی که هر ساله به دلیل سرطان زودرس جان خود را از دست می‌دهند، ۱/۵ میلیون مرگ زودرس را می‌توان از طریق پیشگیری اولیه یا راهبردهای تشخیص زودهنگام نجات داد و اگر تمامی زنان در همه جا بتوانند به مراقبت بهینه سرطان دسترسی داشته باشند، می توان از ۸۰۰ هزار مرگ دیگر نیز جلوگیری کرد. در کشورهایی که از نظر شاخص توسعه‌ی انسانی (HDI) رتبه‌ی پایینی دارند، ۷۲ درصد از مرگ و میرهای ناشی از سرطان در میان زنان زودرس (کمتر از ۷۰ سال) بوده است، در حالی که این رقم در کشورهایی که از نظر شاخص توسعه‌ی انسانی بالا هستند، ٣۶ درصد بود. افراد در هر کشوری و در هر سنی سرطان را تجربه می‌کنند و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی که کمتر مورد بررسی قرار گرفته‌اند، برای خانواده‌ها و جوامع بسیار کلیدی است. این امر به‌ویژه برای مادرانی که مرگ‌ زودرس آنها بر اثر سرطان، تنها در سال ۲۰۲۰، منجر به یتیم‌شدن یک میلیون کودک شد، بسیار جدی است.

به طور کلی، سرطان در زنان نسبت به مردان کمتر قابل پیشگیری اولیه است. حتی علل سرطان سینه، شایع‌ترین سرطان در بین زنان در سراسر جهان نیز هنوز به خوبی شناخته‌نشده است و از بین خطرات شناسایی‌شده نیز، بیشتر آنها (مانند عوامل ژنتیکی و تولیدمثل) قابل ‌تغییر نیستند. اقدامات نوآورانه‌ی جنسیتی می‌تواند ما را از سرزنش زنان به دلیل «تعریف دیرهنگام»، «سرطان نادیده‌گرفته‌شده» یا «ترک درمان» بازداشته و به ارزش‌گذاری تمامی زنان به عنوان انسان‌های برابر با مردان، با عاملیت و دانش و دارای قدرت تصمیم‌گیری آگاهانه روی بدن‌شان سوق دهد.

با فرض اینکه مراقبت‌های سرطانی با کیفیت در دسترس باشد، زنان بیشتر احتمال دارد که به دلیل سرطان متوجه ضررهای مالی شوند که عواقب بدی برای خانواده‌هایشان خواهد داشت. سرمایه‌گذاری جنسیتی برای سرطان می‌تواند به دستیابی به سیاست‌گذاری‌های مناسب‌تر برای پیشگیری، مراقبت و کنترل سرطان کمک کند. ارزش‌های مردسالارانه بر مراقبت، تحقیق و سیاست‌گذاری سرطان مسلط بوده و کسانی که در مناصب قدرت هستند تصمیم می‌گیرند که کدام جنبه از این حوزه ها اولویت‌بندی، تامین مالی و مطالعه شوند. در سطح جهانی، اکثر پست‌های رهبری بیمارستان‌ها، مراکز درمانی و موسسات تحقیقاتی مرد هستند‌ و همین امر در مورد سردبیران مجلات تحقیقات سرطان و نویسندگان اصلی مقالات تحقیقاتی سرطان نیز صادق است. سوگیری جنسیتی، نژادپرستی و سایر اشکال تبعیض در تحقیقات سرطان و تولید دانش را می‌توان با ایجاد آگاهی، اطمینان از دسترسی عادلانه به فرصت‌ها و منابع تحقیقاتی و با اجرای سیاست‌هایی که ابعاد جنسیتی را در سیاست‌گذاری تحقیقات و اکتشافات در نظر می‌گیرد، مورد توجه قرار داد.

زنان در نیروی کار سرطان، همواره تجارب مکرر و شدید تبعیض مبتنی بر جنسیت، از جمله قلدری و آزار جنسی را گزارش کرده‌اند. تبعیض مبتنی بر جنسیت در نیروی کار سرطان در تمام محیط‌ها و مناطق جهان، در طول دوره‌های لیسانس و دوره‌های رزیدنتی و در محل کار رخ می‌دهد. اقدامات تبعیض‌آمیز از تبلیغات ناعادلانه و شیوه‌های پرداخت گرفته تا آزار و اذیت جنسی آشکار را شامل می‌شود و مرتکبین معمولاً مافوق و همکاران مرد و گاهی بیماران مرد و بستگان آنها هستند. همچنین سیاست‌های ضدتبعیض که شامل برابری حقوق، حق مرخصی با حقوق و عدم تحمل آزار جنسی است، باید تدوین، اجرا و نظارت شود.

مراقبت بدون دستمزد از افراد مبتلا به سرطان نیز عمدتاً توسط زنان انجام می‌شود. روش‌های جدیدی برای تخمین ارزش واقعی کار زنان در مراقبت از سرطان مورد نیاز است. این مراقبت‌های بدون دستمزد نقش قابل‌توجهی در اقتصاد داشته و نیاز به ایجاد استانداردهای پرداخت عادلانه و فراگیر برای مراقبان سرطان را برجسته می‌کند. مراقبت از سرطان نه تنها باید به رسمیت شناخته شود، بلکه باید با استفاده از رویکرد اقتصاد فمینیستی، ارزش اقتصادی و اثرات مراقبت بر استقلال و پتانسیل اقتصادی زنان را پوشش دهد.

با افشای این واقعیت‌ها و عدم تقارن‌های قدرتی که آشکار می‌کنند، می‌توان مسیری رو به جلو متصور شد که روش‌های تعامل زنان با سیستم سلامت سرطان را، چه به عنوان بیمار و چه به عنوان ارائه‌دهنده‌ی خدمات بهداشتی دچار تحول خواهد کرد‌.