سپیده قلیان از اوین: صدایی که فضا را می‌شکند، صدای انقلاب «ژن ژیان ئازادی» است

سپیده قلیان زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین با انتشار نامه‌ای از زندان اوین با اشاره به پخش اعترافات اجباری از صداوسیمای جهموری اسلامی نوشت: «تکرار اعترافات اجباری و پخش نامستندها ادامه دارد، اما صدایی که فضا را می‌شکند صدای انقلاب است».

مرکز خبر- روز چهارشنبه ٢١ دی‌ماه، سپیده قلیان زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین با ارسال نامه‌ای در رابطه با اعترافات اجباری که منجر به صدور احکام سنگین و اعدام بر علیه معترضان و مخالفان جمهوری اسلامی می‌شود، نوشت: «من در چهارمین سال از گذراندن حبس و تبعید، صدای پای رهایی و آزادی را از تمامی ایران می‌شنوم. دیوارهای اوین نمی‌تواند جلوی رسیدن صدای «زن، زندگی، آزادی» از چهارگوشه‌ی ایران را بگیرد.»

سپیده قلیان در ادامه با اشاره تبدیل ساختمان فرهنگی زندان اوین که محل برگزاری آزمون برخی از زندانیانی که در دوران حبس خود در زندان درس می‌خواندند، به ساختمان بازجویی، افزود: اما این‌ها چیزی از ترس و وحشت هر لحظه‌ام از شکنجه و اعدام و سرکوب کم نمی‌کند، هربار با پخش نامستندی فرو می‌ریزم؛ گرچه نوید انقلاب را خیابان در گوشمان زمزمه می‌کند. من در در زندان دانشجوی رشته‌ی حقوق هستم و در میان این سردی و وحشت هر روزه، برای اخذ امتحان به مکانی به نام فرهنگی زندان اوین می‌روم. مکانی که فقط جایی برای برگزاری آزمون‌ها بود. حال گویا تبدیل به ساختمان بازجویی شده است. لابد بسیار طبیعی است که مدارس به سربازخانه و دانشگاه‌ها به محل هجوم اراذل حکومتی تبدیل شده است».

سپیده قلیان با اشاره به مواجهه‌ی خود با یکی از زندانیان نوجوان در تاریخ ٧ دی‌ماه در این ساختمان که در حال بازجویی بوده، نوشت: «پسر جوان می‌گوید: به خدا کسی را نزده‌ام. از او اعتراف می‌خواهند. من فریاد می‌زنم اعتراف نکن، تو را به خدا اعتراف نکن و مرگ بر شما ستمگران که به زودی تقاص پس می‌دهید. جلوی دهانم را مأمور زن می‌گیرد و به زور می‌بردم. می‌توان حدس زد که در این مدت، عموم احکام زندان و اعدام، از دل همین بازجویی‌ها درآمده است از دل شکنجه‌گاه‌ها...»

او در این نامه موضوع اعترافات اجباری خود را توضیح داده و نوشت که بازجویان به او گفته‌اند: «کمونیست فاحشه این‌جا ته خطه. بگو با کی خوابیده‌ای؟»

وی در ادامه نوشت که پس از شکنجه‌ها در نهایت پذیرفته که در مقابل دوربین اعترافات اجباری انجام دهد: «پس از سه روز ممتد (بلکه بیشتر) بیداری، بازجویی و حبس در توالت، اراده و هوشیاری‌ام را انگار به کلی از دست داده باشم. متن آماده شده را … می‌گیرم و نیمه هوشیار آن را قرائت می‌کنم با هر خط انگار «تق» یک شلاق به … بدن و روحم می‌خورد.»

سپیده قلیان به انتقال خود از از بازداشتگاه به زندان سپیدار اهواز و پس از آن به بازداشتگاهی در برهوت و صحرا و از آن‌جا به زندان اوین و از اوین به قرچک ورامین اشاره کرد و نوشت که شبی از صحنه‌ی تلویزیون بند پنج زندان قرچک، اعترافات اجباری خود را دیده است.

او یادآوری کرد که از آمنه‌سادات ذبیح‌پور به دلیل نقش او در پخش اعترافات اجباری‌اش شکایت کرده اما به هشت ماه حبس محکوم شده است.

سپیده قلیان در پایان نوشت: «اینک تکرار اعترافات اجباری و پخش نامستندها ادامه دارد اما صدایی که فضا را می‌شکند این بار نه از راهروی بازجویی بلکه از خیابان‌های مریوان، ایذه، رشت، مازندران و سیستان و بلوچستان و باقی شهرهای ایران به گوش می‌رسد. این صدا، صدای انقلاب است. صدای واقعی «ژن ژیان ئازادی».