«صدور حکمهایی چنین بیانگر سرکوبی مزمن و عمیق در ایران است»
کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیهای از صدور احکام ۶۰ سال زندان برای ١١ مدافع حقوق زنان و کنشگران سیاسی در استان گیلان انتقاد کرد.
مرکز خبر- روز گذشته پنجشنبه ٩ اردیبهشتماه، کانون نویسندگان ایران در واکنش به صدور احکام ۶۰ سال زندان برای ١١ مدافع حقوق زنان و کنشگران سیاسی در استان گیلان(زهره دادرس، فروغ سمیعنیا، سارا جهانی، متین یزدانی، یاسمین حشدری، شیوا شاهسیا، نگین رضایی، زهرا دادرس، آزاده چاوشیان، جلوه جواهری و هومن طاهری) بیانیهای صادر کرد و ضمن انتقاد از صدور احکام سنگین برای این ١١ مدافع حقوق زنان اعلام کرد، صدور حکمهایی چنین نه موجب شگفتی کسی میشود، نه مایهی هراس، بلکه بیانگر سرکوبی مزمن و عمیق در ایران است.
کانون نویسندگان ایران با اشاره جنایتهای رژیم جمهوری اسلامی طی چهل و پنج سال حاکمیتش و در دههی ۶۰ و قتلعام هزاران زندانی سیاسی نوشت: ایران جامعهای است که دههی خونبار ۶۰ را پشت سر گذاشته و شاهد بوده است که چگونه فرزندانش، در قد و قامت جوان و نوجوان، حتی برای خواندن و نگه داشتن نشریه یا هواداری از فلان سازمان سیاسی اعدام شدهاند؛ شاهد مقابلهی خونین حاکمیت حتی با اعتراضهای ساده و مسالمتآمیزش بوده است؛ دههها به چشم خود دیده است که حکم هزاران سال حبس به انبوه هر دم فزایندهی منتقدان و معترضان و مخالفان تحمیل شده است؛ میداند این رویهای تازه در حیات حاکمیت نیست بلکه چهل و چند سال است که ادامه دارد. پس شگفتی برای چه؟ شگفتی زمانی دست میدهد که واقعهای فراتر از تجربهها رخ میدهد و با سطح انتظارات مردم منطبق نیست. انتظار مردم از حاکمان اما دیگر منطبق با واقعیت آنان شده است؛ منطبق بر حقیقت وجودی سرکوبگران. تغییر انتظارات، بخشی از تغییر در روان اجتماعی مردم است از این رو محاکماتی نظیر آنچه به تازگی در گیلان انجام شده کسی را به حیرت نمیاندازد. اگر چیزی در این میان مایهی شگفتی (به ویژه نزد حاکمان) است پاپس نکشیدن جنبش اعتراضی از خواستههایش است؛ سرکوبهایی چنان بیرحمانه لابد باید سکون و سکوتی با خود میآورد؛ اما نیاورد! واقعی شدن انتطارات لابد باید هراس میآورد؛ اما نیاورد! ترس و سکون نیاورد یک نمودش همین صدور حکم بیش از ۶۰ سال زندان برای یازده تن از کنشگران جنبش زنان در گیلان است. این گونه محاکمهها در یک سال و نیم اخیر افزایش چشمگیر داشته است و پس از این نیز ادامه خواهد داشت. سبب این افزایش نیز چیزی نیست جز جنبش «زن، زندگی، آزادی» که هنوز زیر پوست جامعه جریان و غلیان دارد؛ چیزی نیست جز آن که مردم همچنان به اشکال مختلف از حق آزادی بیان خود دفاع میکنند. این یازده تن بخشی از جنبشی هستند که صدهزاران «مادر قمی» را، ناشناس، در خود جای داده است و در میان دارد. هم از این رو است که ناشگفتی به معنای بیاعتنایی نیست و کنشگران «محکوم»شده زیر چتر حمایت مردم قرار خواهند گرفت.
این بازداشتها، محاکمهها و صدور حکمهای ظالمانه بخشی از سرکوب هر روزه است؛ اما با وجود رنجها و ستمهایی که بر فعالان عرصههای گوناگون و خانوادههایشان تحمیل میکند قادر نیست جلوی عزم مردمی را بگیرد که اراده کردهاند از حق آزادی بیان خود، از حق خود در بازتعریف سرنوشتشان استفاده کنند.
گفتنیست ١١ فعال حقوق زنان و کنشگران سیاسی در یک پرونده مشترک به ۶۰ سال حبس محکوم شدند. فروغ سمیعنیا، به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور»، به ۳ سال و ۶ ماه و ۱روز حبس تعزیری و به اتهام «عضویت در گروه غیرقانونی» به ۲ سال و ۷ ماه و ۱۶ روز حبس تعزیری، جلوه جواهری، به اتهام «تبلیغ علیه نظام»، به ۱سال حبس تعزیری، زهره دادرس، به اتهام «تشکیل گروه غیرقانونی به قصد برهم زدن امنیت کشور» به ۶ سال و ۱روز حبس تعزیری و به اتهام «اجتماع و تبانی برای برهم زدن امنیت کشور» به ۳ سال و ۶ ماه و یک روز حبس تعزیری، سارا جهانی، متین یزدانی، یاسمین حشدری، شیوا شاه سیاه، نگین رضایی، زهرا دادرس و آزاده چاوشیان، هر یک از بابت اتهام «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور»، به ۳ سال و ۶ ماه و ۱ روز حبس تعزیری و به اتهام «عضویت در گروه غیرقانونی به قصد برهم زدن امنیت کشور» هر یک به تحمل ۲ سال و ۷ ماه و ۱۶ روز حبس تعزیری و هومن طاهری هم به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۱سال حبس تعزیری محکوم شدند.