روز جهانی عصای سفید؛ معلولیت، محدودیت نمی‌آورد

افراد دارای آسیب بینایی همچون تمامی افراد جامعه، از توانایی‌های لازم برای انجام کارهای روزانه، شخصی و حتی اجتماعی خود برخوردارند و من زنی را دیده‌ام که از آسیب بینایی خودش نه به عنوان محدودیت بلکه به عنوان دلیلی برای نشان دادن توانایی زنان استفاده می‌کند.

سایدا شیرزاد

مرکز خبر- امروز ١۵ اکتبر برابر با ٢٣ مهر ماه، روز جهانی عصای سفید است. به کارگیری عصای سفید به شکل امروزی و به عنوان نماد بعد از جنگ جهانی اول رایج شد.

در سال ۱۹۲۱، جیمز بیگز عکاس انگلیسی که در سانحه‌ای بینایی خود را از دست داده بود برای در امان ماندن از تصادف حین رفت و آمد در خیابان‌های اطراف محل زندگی خود ابتکار استفاده از عصای سفید را به کار برد و پس از آن بود که دو پژوهشگر آمریکایی قانون عصای سفید را نوشتند و ۱۵ اکتبر به عنوان روز جهانی نابینایان یا قانون عصای سفید تعیین شد تا جامعه را متوجه این کند که نابینا هم عضوی از جامعه متمدن است و حقوق اجتماعی مصرحی دارد و به جای ابراز ترحم حقوق او را باید رعایت کنیم.

نابینایی، ناتوانی نیست، فقط یک نقص است که با فعال شدن دیگر حواس، کمبود آن جبران می‌شود.

نابینا نه نیاز به ترحم دارد نه تعارفی، چون خطاب با کلمه «روشن‌دل» و اتفاقا خوش‌شان نمی‌آید به آن‌ها روشن‌دل گفته شود و هر فرد موظف است حقوق اجتماعی افراد دارای آسیب بینایی را به رسمیت بشناسد و آن را رعایت کند.

١۵ اکتبر، بهانه‌ای است تا افراد دارای آسیب بینایی بر این مهم تاکید کنند که با سایر افراد جامعه تفاوتی ندارند و اگر حقوق اجتماعی و فردی کسی قابل احترام است، افراد دارای آسیب بینایی نیز به همان اندازه از این حقوق بهره‌مند هستند.

به کررات از مشکلات و معضلات افراد دارای آسیب بینایی در ایران سخن گفته شده است اما در این روز مناسب‌تر آن است که در خصوص توانایی‌های این افراد سخن بگوییم.

حدود یک هفته از سال تحصیلی ٨٧-٨۶ گذشته بود، اولین بار او را سر کلاس ریاضی دیدم که با «لوح و قلم»، چیزهایی را یادداشت می‌کرد. سر بعضی از کلاس‌های دیگر نیز تنها با استفاده از رکوردر، صدای معلم را ضبط می‌کرد.

گذشت و گذشت تا دوستی ما نزدیک‌تر شد و من به واسطه‌ی او دوستانی وارد زندگی‌ام شدند که به جرات می‌توانم بگویم از دلایل اصلی پیشرفت من بودند.

اوایل نگران بودم تا مبادا چیزی بگویم که او ناراحت شود و یا احساس ضعف کند اما بعدها متوجه شدم خودم در ارتباط با او ضعف داشتم و این به دلیل ناآگاهی من از نحوه‌ی ارتباط و برخورد با یک نابینا بود؛ چراکه متوجه شدم نابینایان از نقص خود آگاهند و آن را پذیرفته‌اند اما از اینکه دیگران آنان را ناتوان بدانند، ناراحت می‌شوند و این کاملا طبیعی است چون همه‌ی انسان‌ها از اینکه ناتوان به نظر بیایند احساس خرسندی ندارند.

اطرافیانم وقتی می‌دیدند من دوستانی دارم که دارای مشکلات بینایی هستند، گمان می‌کردند من از سر ترحم یا تنها برای کمک به آنها کاری انجام می‌دهم. این در حالی بود که تمام آن کارها را گاهی برای خانواده یا دوستان دیگرم نیز انجام می‌دادم.

در طول سال‌ها دوستی با افراد دارای آسیب بینایی، چیزهای زیادی از آنها یاد گرفتم، منجمله اینکه سعی کنم از سایر حواسم بهترین استفاده را بکنم و اینکه برای هرچیز محدود کننده‌ای، راهی هست و تنها باید آن را پیدا کنم. در این مدت متوجه شدم که تنها انتظاری که آنها از جامعه دارند، رعایت حقوق شهروندی آنهاست.

علی‌رغم عدم توجه مسئولان زیربط در ایجاد فضا و امکاناتی ساده که می‌توانست مفید باشد، افراد دارای آسیب بینایی، خودشان از عهده‌ی بسیاری از مشکلات به وجود آمده توسط دولت برمی‌آیند و این چیزی است که دقیقا باید به آن توجه کرد. چراکه این افراد در جامعه و کشوری همچون ایران، با وجود مشکلات بسیار و عدم امکانات ساده، از توانایی‌هایی به مراتب بیشتر برخوردارند و تنها چیزی که از آن گله‌مندند، نادیده گرفتن حرمت انسانی شان است؛ درحالی که یک فرد نابینا، فقط نابیناست و نیاز به درک دارد، نه دلسوزی یا ترحم.

در طول بیش از ١۵ سال ارتباط با افراد دارای آسیب بینایی می‌توانم در خصوص این افراد بگویم که، آنها همچون تمامی افراد جامعه، از توانایی‌های لازم برای انجام کارهای روزانه، شخصی و حتی اجتماعی خود برخوردارند. آنها مثل تمامی افراد به کارهای خود می‌پردازند و برای تمام چیزهایی که مانع محسوب می‌شوند، خلاقیتی خاص انجام داده و راهی نو پیدا می‌کنند.

زنان دارای آسیب بینایی، همچون زنان دیگر در مبارزه با محدودیت‌های اعمال شده می‌ایستند و من زنی را دیده‌ام که از آسیب بینایی خودش نه به عنوان محدودیت، بلکه به عنوان دلیلی برای نشان دادن توانایی زنان استفاده می‌کند و آن را در تمام امور روزمره زندگی‌اش، فعالیت‌های ورزشی و کوهنوردی، موسیقی، زن بودن و ... نشان می‌دهد.