روایت شاهدان عینی از شنبهی خونین سنە
تداوم اعتراضات و اعتصابات مسالمتآمیز در سنه با سرکوب شدید و خشونتبار رژیم پاسخ داده شد.

سنه- شنبه ١۶ مهر ماه، با تداوم اعتراضات و اعتصابات مردم سنه نیز همراه شدند و همزمان با اعتصاب و بستن بازار به خیابانها آمدند تا اعتراضات خود را برای چندمین روز پیاپی ادامه دهند.
اعتراضات از ٨ صبح و با شعار دانشآموزان در خیابانها و محلات آغاز شد و چند ساعت بعد به مرکز شهر و سایر محلات کشیده شد. از همان ساعات اولیهی آغاز اعتراضات تا آخرین ساعت از روز شنبه (١۶ مهر ماه) در جای جای سنه، صدای شلیک گلوله به گوش میرسید.
مردم با بستن خیابانهای پر تردد (از جمله، چهار راه جامجم، چهار راه وکیل، کمربندی ١٧ شهریور، میدان کارگر، میدان مادر، اتوبان ورمقانی، میدان نبوت، نایسر، بهاران، عباسآباد، فیضآباد، قرادیان، ششم بهمن، خیابان حسنآباد) و جمع شدن کنار هم اعتراضات خود را آغاز و ادامه داداند که شعار آنها با گلولههای جنگی در مرکز شهر و گلولههای ساچمهای در محلات و همچنین گاز اشک آور پاسخ داده شد. لباس شخصیهای وابسته به رژیم نیز با در دست داشتن اسلحهی جنگی به معترضان شلیک میکردند. در شب و با کشیده شدن اعتراضات به محلات، نیروهای رژیم به داخل خانهها نیز گاز اشکآور شلیک میکردند تا مردم نتوانند وارد حیاط خانههایشان شوند و بیرون نیایند. یک شاهد عینی ساکن در خیابان مردوخ جنوبی اعلام کرد که: ماموران با کشاندن مردم به داخل کوچهها به آنها شلیک میکنند. ما دروازه را برای مردم باز کردیم و توانستیم به عدهای از زنان و مردان جوان کمک کنیم و اگر یک ثانیه دیرتر اینکار را کرده بودیم، همهی آنها کشته و یا به شدت زخمی میشدند.
بنا به شایعات منتشر شده در حوالی ظهر و حدود ساعت ١٢ تا ١٣، ٧ نفر از جمله یک کودک، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کشته شدند که مشخصات ٢ نفر از آنها با هویت پیمان منبری و داریوش علیزاده، منتشر شده است. اما بدون شک شمار زخمیها بسیار بالاست و مردم بنابه دلایل امنیتی نتوانستهاند به بیمارستانها و مراکز درمانی مراجعه کنند.
از طرفی در محلات مردم به جوانان کمک میکردند و درهای خانهها را باز گذاشته بودند تا بتوانند آنها را هنگام فرار از ماموران رژیم پناه دهند. در فیضآباد یک زن روسریهایش را برای مردم معترض برد تا صورتشان را با آن بپوشانند. مردم نایسر نیز موفق به تسخیر ساختمان شهرداری این منطقه شدند.
اعتراضات مسالمتآميز مردمی که بدون سلاح آغاز شد و تنها شعار «ژن، ژیان، ئازادی» سر میدادند، با حملهی ماموران یگان ویژه و سرکوبگر دولت به شعارهای ضد حکومتی «مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنهای» تغییر یافت. دولت با بهره گرفتن از آتشنشانها و آمبولانس برای سرکوب مردم، موجب برانگیختن خشم مردم میشود. طبق اخبار منتشر شده، مقامات با تهدید آتشنشانهای سنندج سعی دارند از آنها علیه مردم استفاده کنند.
اما رسانههای داخلی ایران، با انکار واقعیت و پوشاندن جنایات رژیم سعی دارند مردم آگاه را گمراه کنند که از عهدهی آن هم برنمیآیند. رژیم کشتار مردم و قتلهای انجام شده توسط نیروهایش را هر بار با دروغی لاپوشانی میکند. یکبار با بهانهی مریضی، یکبار با بهانهی خودکشی و اینبار مرگ جوان سنندجی، داریوش علیزاده که مسافرکشی میکرد و با شلیک مستقیم گلولهی جنگی به سر کشته شد را به مردم عادی ربط داده و داشتن اسلحهی جنگی مامورانش را انکار کرد. همچنین از اموال عمومی با نمادهای بینالمللی از جمله ماشین آتشنشانی و آمبولانس برای سرکوب مردم استفاده میکند و دفاع مردم از خود در مقابل این حرکت را آسیب به اموال عمومی میخواند.