نرگس محمدی: حکومت استبدادی دینی سرکوب را تا قبرستان‌ها و جنازه‌ها کشانده است

نرگس محمدی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین با انتشار نامه‌ای شرحی از وضعیت شادی شهیدزاده، زندانی بهایی که به جرم تلاش برای خاکسپاری مادربزرگش بازداشت و در زندان به سر می‌برد و همچنین تلاش حاکمیت برای نابودی خاوران را بیان کردە است.

مرکز خبر- امروز سه‌شنبه ١۴ شهریورماه، نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین در نامه‌ای وضعیت شادی شهیدزاده، زندانی سیاسی بهایی و فشار دستگاه قضایی و امنیتی حکومت ایران بر پیروان آیین بهایی‌ و همچنین تلاش رژیم جمهوری اسلامی برای پاک کردن و از بین بردن جنایت‌های خود در دهه‌ی ۶٠ با نابودی خاوران را شرح داده و می‌نویسد: «حکومت دینی استبدادی ظلم را به جایی رسانده که بساط استبداد را بر سر مردگان در قبرستان‌ها نیز گسترانده و چه جای تأسف و نفرینی‌ست که حکومتی که در میان زندگان مشروعیت و قدرت و اعتبار ندارد، سزاوار است که بر قبرهای مردگان حکمرانی کند.»

 

متن کامل نامه‌ی نرگس محمدی به شرح زیر است:

در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ زن ۳۹ ساله‌ی بهایی پس از تحمل ۴۸ روز حبس در سلول‌های بند امنیت ۲۰۹ وارد بند زنان شد. اتهام او تلاش برای خاک‌سپاری مادربزرگش بود.

شادی شهیدزاده در تاریخ ۱۳ فروردین‌ماه مادربزرگ خود را از دست می‌دهد. جنازه را برای تدفین می‌برد و سر از سلول‌های انفرادی ۲۰۹ وزارت اطلاعات در می‌آورد. بعد از انقلاب ۵۷ گلستان جاوید (قبرستان بهایی‌ها) مصادره شد و فرهنگ‌سرای خاوران را بر سر جنازه‌های بهاییان برافراشتند، و تکه زمینی که «کفرآباد» نامیدندش را برای تدفین به آنان دادند.

بهاییان حتی قسالخانه و آب برای شستشوی اجسادشان نداشتند.

قبرستان بهایی‌ها در مجاورت دفن شده‌های اعدامی دهه‌ی ۶۰ است که خاوران نام دارد. حالا حکومت از بهاییان می‌خواهد مرده‌هایشان را روی آن قطعه قبرهای دسته‌جمعی اعدامیان دهه‌ی ۶۰ دفن کنند. همان تکه زمینی که تنها یادگار جوانان از دست رفته‌ی این سرزمین است.

بهاییان تلاش می‌کنند که استنکاف کنند و می‌خواهند با حرمت گذاشتن به دفن‌شدگان اعدامی، مردگان‌شان را در همان تکه زمینی که به ازای مصادره‌ی آرامگاهشان به آنان داده شده بود، دفن کنند.

حکومت استبدادی دستور داده مردگان‌شان را در قطعه‌ی اعدام‌شدگان دهه‌ی ۶۰ دفن کنند یا جریمه خواهند شد و برای دفن در قبرستان بهایی‌ها باید ۲۸ میلیون تومان پول بدهند.

جرم شادی همین است و بس. این درحالی‌ست که شادی از ۱۳ فروردین‌ماه تا ۸ اردیبهشت‌ماه به تمام مراکز دولتی مربوطه مراجعه کرده بود تا بتواند خاک‌سپاری را انجام دهد که نهایتاً بدون اطلاع خانواده، مادربزرگش به خاک سپرده شده و شادی هم روانه‌ی سلول انفرادی می‌شود. به شادی حتی مجال سوگواری بر سر مزار عزیز را ندادند و او با ترک دختر پنج ساله‌اش در سلول‌های تنگ و تاریک در فراق پاره‌ی تن و غربت و مظلومیت خود و ظلم پیوسته‌ی ویرانگر بر بهاییان عزاداری کرد.

حکومت دینی استبدادی ظلم را به جایی رسانده که بساط استبداد را بر سر مردگان در قبرستان‌ها نیز گسترانده و چه جای تأسف و نفرینی‌ست که حکومتی که در میان زندگان مشروعیت و قدرت و اعتبار ندارد، سزاوار است که بر قبرهای مردگان حکمرانی کند.

شادی دختر ۵ ساله‌ای دارد که رؤیای کودکانه‌اش را ظلمی بی‌امان دریده و سوگ عزیزی را با فقدان مادرش در هم آمیخته و بر جان و قلب کوچکش نشانده.

چقدر سنگدلانه است دختر ۵ ساله را در هراس و هجرانی می‌ا‌فکنند که آرزو کند و بر زبان آورد «که مامان جان کاش مادربزرگ بابا می‌مرد و بابا برای خاکسپاری می‌رفت و مردها او را می‌گرفتند و تو پیش من می‌ماندی.»

این است داستان استبداد دینی ویرانگر و ظلم بی‌امان بر بهاییان و داستان تلخ زندگی و مرگشان.