مرکز خبر - آناستازیا یملیانوا (ناستیا) ٣٢ ساله، فمینیست و فعال ضد جنگ روسی، پس از حمله روسیه به اوکراین در ماه مه ٢٠٢٢، به شهر ارزروم ترکیە مهاجرت کرد و در ٢۵ سپتامبر توسط نامزدش بە نام نزار آ. بە قتل رسید.

نزار.ا به اتهام قتل دستگیر شد. انتظار می‌رود پیکر ناستیا، که علیه خشونت خانگی مبارزه می‌کرد، به کشور بازگردانده شود.

 

او در بسیاری از پروژه‌های فمینیستی شرکت کرد

گفتە می‌شود که ناستیا در بسیاری از پروژه‌های فمینیستی و فعال شرکت کرده است و یکی از نویسندگان کانال یوتیوب «Feministki pojasnyajut» (فمینیستی تیل) بود. ناستیا که ویدیوهایی در مورد فمینیسم و خشونت خانگی به اشتراک می‌گذاشت، در جنبش‌های گروه هنرمندان فعال «رودینا» و «وسنا» مشارکت فعال داشت. ناستیا در پروژه «Skazki dlya devochek» (داستان‌های دخترانه) به عنوان ویراستار کار می‌کرد و همزمان پروژه‌های خود را برای زندانیان سیاسی روسیه در استانبول آماده می‌کرد تا برای فعالیت‌های توزیع نامه آماده شود.

 

«پس از جنگ به تحقیقات خود بازگشت»

ناستیا که قبل از جنگ استارت‌آپی به نام «VegCode» داشت و روی اپلیکیشنی کار می‌کرد که بارکد آن مشخص می‌کرد که این محصول گیاهی است یا نه، پس از جنگ به تحقیق بازگشت. همچنین ناستیا به مرکز تحقیقات هانا آرنت پیوست تا شبکه‌های اجتماعی را برای بررسی تأثیر جنگ بر کودکان در روسیه تجزیه و تحلیل کند.

 

«ما اینجا منتظرش بودیم»

به گزارش بیانت نیوز؛ دوستان او اظهار داشتند که ناستیا ابتدا پس از حمله روسیه به اوکراین به استانبول رفت و گفتند: «چون ما دوستانش اینجا می‌رفتیم. در مواجهه با این جنگ وحشیانه، هر آنچه برای عزیزان و زادگاهمان رخ داد، حلقه خواهران و حمایت‌های متقابل ما در اینجا مایه قوت ما شد. و ناستیا بخشی از این قدرت و عشق بود. بیش از یک سال است که اینجا زندگی می‌کنیم.»

 

«در ٢١ سپتامبر ما تماس خود را از دست دادیم و بعد متوجه شدیم که او مرده است»

دوستانش عنوان کردند که او یک ماه پیش تصمیم به نقل مکان به ارزروم گرفت و گفتند: ناستیا هنگام ملاقات با نزار بسیار خوشحال به نظر می‌رسید. فقط یک ماه بود که تصمیم گرفت به ارزروم برود، ما او را باور کردیم. ناستیا زنی باهوش و بالغ است و همیشه می‌دانست چه می‌کند. او همیشه در تماس بود و نه پیام‌های او و نه پیام‌های ارزروم هیچ نشانه‌ای از خطر نداشتند. در ٢١ سپتامبر، ما به طور ناگهانی ارتباط خود را با ناستیا از دست دادیم.  در ابتدا نمی‌ترسیدیم، زیرا بلافاصله متوجه نشدیم که او با مادرش هم در تماس نیست.  جستجو را از ٢٢ سپتامبر شروع کردیم. با این حال، خبر درگذشت او را در ٢۴ سپتامبر دریافت کردیم.

 

«برای زندانیان سیاسی لباس تهیه می‌کرد»

دوست ناستیا با بیان اینکە ناستیا قبل از رفتن به ارزروم چند کیسه که برای آنها دوخته بود گذاشت و گفت: «ناستیا از ما خواست این کیسه‌ها را برای زندانیان سیاسی روسی و بلاروسی بفروشیم. داشت برای دوستش در ارزروم پیراهن کادو درست می‌کرد. او قصد داشت روی پیراهن شعار «Воля или смерть/یا آزادی یا مرگ» بدوزد...