مجازات شلاق بهجای عدالت؛ واکنش تهیهکننده حکومتی به افشای آزار جنسی در سینمای ایران
محمد حسین فرحبخش تهیهکننده حکومتی سینما به وب سایت تابناک گفته است: باید پنج سینماگر اصلی که بیانیه می تو را دادند، محاکمه شوند و شلاق بخورند، چون افشای آزارها به اهالی زن سینما به زعم او «اشاعه فحشاست».

مرکز خبر- در پی انتشار بیانیهای (موسوم به بیانیه جنبش میتو) از سوی پنج زن سینماگر ایرانی که پرده از خشونت جنسی و ساختاری در سینمای ایران برداشت، محمدحسین فرحبخش، تهیهکننده حکومتی و چهرهای شناختهشده در فضای رسمی سینمای وابسته به حکومت، خواستار اجرای مجازات شلاق برای این زنان شده است.
ترانه علیدوستی بازیگر، هانیه توسلی بازیگر، سمیه میرشمسی دستیار کارگردان، غزاله معتمد طراح صحنه و مارال جیرانی طراح صحنه و لباس، با انتشار این بیانیه و دریافت حمایت گسترده از سوی ۸۰۰ زن فعال در سینمای ایران، گامی شجاعانه در جهت افشای ستم نهادینهشده و تابوشکنی در برابر خشونتهای جنسیتی برداشتند. آنها با صدایی رسا از تجارب تلخ خود سخن گفتند؛ کاری که در ساختار مردسالار و سرکوبگر سینمای ایران، اقدامی خطرناک و هزینهبر محسوب میشود.
با این حال، اظهارات فرحبخش که این افشاگری را به «اشاعه فحشا» تعبیر کرده، نهتنها توهینی آشکار به زنان معترض است، بلکه تلاشی است برای وارونهسازی حقیقت و سرکوب جنبشهای آگاهگرانهای چون «ژن ژیان ئازادی». چنین سخنانی، بازتابی روشن از ترس عمیق ساختار قدرت از صدای زنانی است که دیگر حاضر به سکوت در برابر ظلم، تبعیض و آزار نیستند. این واکنش نهتنها تقبیح آگاهگری، بلکه تلاشی آشکار برای تطهیر ساختار آلودهای است که سالهاست زیر سایه سکوت و ترس، به حیات خود ادامه داده است.
از نظر تحلیلی، اظهارات فرحبخش را باید در چارچوبی وسیعتر بررسی کرد؛ چارچوبی که ساختار مردسالار و اقتدارگرا در برابر جنبشهای مطالبهگر زنانه در سالهای اخیر از خود نشان داده است. از اعتراضات گسترده خیابانی زنان تا تلاشهای مدنی در حوزه فرهنگ و هنر، قدرت حاکم بارها کوشیده است با ابزارهایی چون بازداشت، زندان، تهدید، تحقیر، پروندهسازی و حتی مجازات بدنی، صدای زنان را خاموش کند. اما در برابر این فشارها، چیزی که دیده میشود، رشد آگاهی، همبستگی و جسارت زنانی است که دیگر به بازتولید سکوت رضایت نمیدهند.
برچسب «اشاعه فحشا» که از سوی فرحبخش به این بیانیه زده شده، یادآور همان مکانیزمهای سرکوب حکومتی است؛ جایی که زن معترض، بهجای آنکه شنیده شود، متهم میشود. چنین رویکردی نهتنها نشان از عمق بحران در ساختار فرهنگی ایران دارد، بلکه گواه آن است که نظام قدرت هنوز قادر به پذیرش واقعیتهای جامعه امروز و تحولات فکری زنان نیست.
در نهایت، آنچه فرحبخشها را به هراس انداخته، نه یک بیانیه یا چند نام مشخص، بلکه حقیقتی بزرگتر است: زنان دیگر به نظم تحمیلشده تن نمیدهند. سکوت شکسته شده است و در چنین فضایی، تهدید به شلاق تنها نشانهای از واپسماندگی ساختاری است، نه قدرت.
لازم به توضیح است جمعی از زنان سینماگر در سال ١۴٠١ در اعتراض به خشونت و آزارگری و اعمال قدرت بر زنان در محیط سینما بیانیه صادر کردند و تشکیل کمیتهای مستقل در خانه سینما برای رسیدگی به این روایتها را خواستار شدند، این بیانیه به بیانیه ۸۰۰ زن معروف شد. فرحبخش پیشتر نیز در مورد این بیانیه در ۱۶ تیر سال ۱۴۰۱ گفته بود: «اگر مملکت صاحب داشته باشد، این ۸۰۰ نفر را باید شلاق بزنیم.