مهاباد؛ سپاە تلاش می‌کند با پول و دیە خانوادە قربانیان هواپیمای اوکراینی را وادار بە سکوت کند

در سومین سالگرد سقوط هواپیمای اوکراینی، علی‌رغم جو امنیتی شدید، خانوادەها و شهروندان تجمع کردند و یاد و خاطرەی خانباختگان را گرامی داشتند. فرماندهان سپاە بە مزل خانوادە رفتە و برخی از خانوادەها بە دلیل تهدیدهای سپاە در مراسم حضور نداشتند.

 

لارا گوهری

 

مهاباد-  دی ماە ۱۳۹۸، ساعت ۶ و ۱۸ دقیقه صبح  در آسمان ایران سه موشک سپاه پاسداران به سمت هواپیمای مسافربری ۷۵۲ اوکراینی شلیک می‌شود که پس از اصابت دو موشک از سه موشک شلیک‌شده، هواپیما سقوط می‌کند و ۱۷۶ سرنشین آن، جان خود را از دست می‌دهند. دوازده نفر از این مسافران کورد بودند. کوردیا مولانی ،هیوا مولانی، اوین ارسلانی، فاطمه (سروه) پساوند و عایشه «سنور» پور قادری از شهرستان مهاباد در این حادثه جان خود را از دست دادند.

اکنون پس از سه سال حکومت جمهوری اسلامی هیچ توضیحی برای این کار خود نداشته و هنوز‌ آن را خطای انسانی می داند. حکومت در نخستین واکنش‌های خود این فاجعه را انکار می‌کرد بعد به دلیل فشارهای بین‌المللی آن را قبول کرد.

روز یکشنبه ۱۸ دی ماه ۱۴۰۱ در مهاباد مردم از صبح بر مزار جانباختگان حضور یافتند اما عده‌ی زیادی از آن‌ها در پی انتشار فراخوان در روزهای گذشته ساعت ۳ بعدازظهر در آرامستان این شهر تجمع کردند.

این‌ تجمعات در حالی انجام گرفت که از صبح‌ خودرو‌های نظامی ضد شورش و نیروهای گارد ویژه در خیابان‌های اصلی شهر مانور می‌دادند و اطراف آرامستان شهر نیز پر از مأمور بود.

مردم با خواندن فاتحه مراسم را شروع کردند و مزار این پنج نفر را گل‌باران نمودند و سنگ‌ قبر آن‌ها را با گلاب شستند و با پارچه‌های قرمز زینت بخشیدند و عکس‌های آن‌ها را در کنار سنگ‌قبرشان نصب کردند. مردم که درنتیجه‌ی اعمال اخیر حکومت به‌شدت خشمگین هستند این ۵ تن را نیز «شهیدانی می‌خوانند که به دست جلادان جمهوری اسلامی به شهادت رسیده‌اند».

آن‌ها بر مزار این ۵ نفر شعار سر می‌دادند اما این بار جدای از شعارهای آزادی خواهانه و حمایت از مقاومت مردمی، شعارهایی در جهت به سخره گرفتن دیکتاتور سر دادە و پیام‌شان این بود نه ‌تنها ابایی از حکومت جمهوری اسلامی و رهبرش ندارند بلکه آن را خار و کوچک می‌شمارند.

 مردم در این تجمع شعارهای زن، زندگی، مقاومت/ آزادی برای کوردستان ، شهید نمی‌میرد، مرگ بر سپاهی،  مرگ بر خامنه‌ای سردادنند.

 این مراسم کاملاً مردمی و به رهبری مردم انجام گرفت و چند تن از اعضای خانواده‌ی آن‌ها به دلایل امنیتی نتوانستند همراه مردم در مراسم شرکت کنند اما زنان و مادران خانواد‌ەهای جانباختگان انقلاب ژینا پیشگام بودند.

 

«یک روز نوبت بچه‌های این ظالمان هم می‌رسد و ما آن روز حق خود را می‌گیریم»

برادر عایشه پور قادری بر مزارش گفت: او هم خواهرم بود هم مادرم بود و هر بار با خودم می‌گویم چه خوب است که مادرم زنده نیست و این درد را نچشیده. می‌دانم که خواهرم نمرده و تمام این روزها را می‌بینند. یک روز نوبت بچه‌های این ظالمان هم می‌رسد و ما آن روز حق خود را می‌گیریم. رو به مادر یکی از جانباختگان انقلاب ژینا گفت: شما مادران می‌دانید من چه دردی در سینه‌ام دارم، سه سال است این لباس مشکی را از تنم درنیاورده‌ام. این مادر نیز در جواب او گفت: حقمان را می‌گیرم، جگرم خون است اما نفرینشان می‌کنم و انتقامم را می‌گیرم. سپس مردم در حمایت از خانواده‌ها شعار شهید نمی‌میرد را سر دادند.

این اقدام خانوادەها در حالی بود کە سپاە تلاش می‌کند از طریق پرداخت دیە آنها را از دادخواهی منصرف کند. صبح روز گذشتە چند تن از درجه‌داران و سپاهیان به منزل خانواده‌ی این پنج تن رفتە و در نمایشی ساختگی به آن‌ها ادای احترام و تسلیت کردند. آن‌طور که پیداست جمهوری اسلامی نیز آن‌ها را شهدا می‌نامد اما «شهدای انقلاب اسلامی» و به همین بهانه با دادن دیه، پول و سایر امتیازات بسیار تلاش می‌کنند تا خانواده‌ی قربانیان پرواز ۷۵۲ را وادار بە سکوت کنند اما تا به امروز موفق نشده است چراکه بە گفتەی خانوادەها «جز خونخواهی و دادگاهی مسئولین این جنایت هیچ‌ چیز دیگری نمی‌تواند موجب تسلی آنها شود».

سهیلا در رابطه با سقوط این هواپیما می‌گوید: سه سال پیش در همین روز صبح که از خواب بیدار شدم اولین خبری که شنیدیم سقوط هواپیمای اوکراینی به دلیل نقص فنی بود. ناراحت بودیم اما نمی‌دانستیم جمهوری اسلامی با موشک به آن‌ها شلیک کرده است. خوشبحال این افراد که نیستن تا جنایت‌های دیگر آنها را ببینند و هرروزشان با استرس و خشم نمی گذرد. آنها هم به دست حکومت شهید شدند و ما هنوز هم نفهمیدیم برای چی قربانی شدند اما یه روزی عاملان این جنایت به سزای کارشان می‌رسند و متهم ردیف اول‌شخص خامنه‌ای است.

 بر اساس گفته‌های تایید شده‌ی یک منبع موثق روز گذشتە ۱۸ دی‌ماه یک زندانی به نام ابوبکر سعید زاده در زندان مهاباد به دلیل شکنجه‌های جسمی و شدت آسیب‌های وارد شده جانباخته است. جوانان آزادی‌خواه نیز پس از تاریکی هوا شعارنویسی‌های خود را بر دیوارهای شهر از سر گرفته و در خیابان این شهر آتش انقلاب خود را برافروخته‌اند و شعارهای ضد حکومتی سر دادند.