«کودکان کار، قربانی ثروت اندوزی نظام سیاسی و مافیای حاکم هستند»
شیدا بابایی مشاور کودک و فعال اجتماعی میگوید: حکومت در درجه اول مجرم و عامل اصلی کودکان کار است و نه تنها با کار کودکان برخورد نمیکند، بلکه سازمانهای غیردولتی و فعالان حقوق کودکان را که برای کمک به آنان تلاش می کنند، تحت فشار و آزار قرار میدهد.
ژینو درخشان
سنە- با افزایش روز به روز فقر در ایران پدیده «کودکان کار» نیز به سرعت در حال گسترش است در گوشه و کنارههای خیابان شهر سنه کودکانی هستند که مشغول کار خیابانی از جمله، وزن کردن، دستفروشی، تکدیگری و آدامسفروشی هستند. کودکان خیابانی یک مسئله جهانی است که به همه ما مربوط میشود. بر اساس ماده ۷۹ قانون کار ایران، اشتغال به کار کودکان زیر ۱۵ سال ممنوع است و در صورتی که کارفرمایی افراد زیر ۱۵سال را به خدمت بگیرد، متخلف شمرده و مشمول مجازات از جریمه نقدی و حبس تا پلمپ کارخانه و ابطال پروانه کار میشود. فقر عامل اصلی کار کودکان در ایران است اما دولت توجهی ندارد و این واقعیت دردناک را می پوشاند و سعی در حل کردن آن ندارد، یک سوم جمعیت زیر خط فقر قرار دارند و طبقه متوسط هم فاصله چندانی با فقیر شدن ندارد. سیاستهای نادرست اقتصادی و اجتماعی عامل اصلی گسترش این پدیده بودهاند و این کودکان محصول رویههای موجود در ساختار اقتصاد سیاسی کشور هستند.
در همین رابطه گفتوگویی با شیدا بابایی مشاور کودک و فعال اجتماعی داشتیم.
«دختران کار همچنین آزار جنسی از جانب کارفرمایان خود را تجربه می کنند»
شیدا بابایی در ابتدا از علتهای بهوجودآمدن کار کودک میگوید: منظور از کار کودک، درگیر کردن کودکان در فعالیتهای درآمدزایی است که مانع از تحصیل، آموزش و برخورداری آنان از امکانات اولیه رشد فردی و اجتماعی میشود و میتواند با آسیب و بهرهکشی همراه باشد. شرایط سخت کاری، با دستمزدهای کم برای کودکان با ساعات طولانی کار ریشه در عوامل مختلفی دارد، نخست اینکه این امر از گسترش همزمان فقر و مشکلات اقتصادی و معیشتی خانوادەها بە وجود میآید، به خصوص در استان سنه و شهرهای مجاور کودکان کار زیاد شده است. اين كودكان بيشتر و زودتر از ساير همسن و سالان خود با معنی فقر آشنا میشوند و قطعا بيشترين آسيبی كه به اين كودكان وارد میشود، تباه شدن زندگی و آينده آنان است. بیشتر آنان به کولبری در مناطق سخت و کوهستانی روی می ٱوردند. کودکان کار، قربانی ثروت اندوزی نظام سیاسی و مافیای حاکم بر جامعه هستند.
وی افزود: دومین عامل در به کارگیری کودکان، بی دفاع بودن آنان است و همین امر باعث میشود که کارفرما بتواند کمترین دستمزد و شرایط کاری ظالمانهای بر آنان تحمیل کند. دستمزد دخترها در مقابل کار یکسان پایینتر از پسران است و برخی از دختربچهها حتی از میزان دستمزد خود نیز مطلع نیستند و این دستمزد توسط سرپرستانشان دریافت میشود. دختران کار همچنین آزار جنسی از جانب کارفرمایان خود را تجربه می کنند.
«کودکان کولبر بخش قابل توجهی از کودکان کار را شامل میشوند»
شیدا بابایی در ادامە صحبتهای خود به آمار رسمی کودکان کار اشاره کرده و میگوید: آمارهای رسمی از حدود ٢ میلیون کودک کار در ایران حکایت دارند اما نهادهای غیررسمی این آمار را خیلی بیشتر از این و حدود ٧ میلیون کودک برآورد میکنند. مسئولان مختلف در سالهای مختلف ارقام متناقضی ارائه کردهاند. با اقتصاد ورشکسته و جمعیت رو به رشد فقرا در ایران، چگونه ممکن است تعداد کودکان کار در طول سالها کاهش یابد؟ بدیهی است کە عدم شفافیت و تلاش سازمان یافته برای کم جلوه دادن ارقام واقعی وجود دارد.
وی افزود: غالبا کودکان کار در مناطق کوردستان به کار در کورههای آجرپزی، قالیبافی و کار کشاورزی و دامداری مشغول هستند و در این میان نیز کودکان کولبر بخش قابل توجهی از کودکان کار را شامل میشوند، هرچند که در اینباره آمار رسمی وجود ندارد. کولبری از نگاه حکومت بعنوان کاری قاچاق تلقی میشود.
اغلبِ مجرمان و بزهکاران، کودکی پرآسیبی را پشت سر گذاشتهاند
شیدا افزود: حکومت در درجه اول مجرم و عامل اصلی کودکان کار است. چرا که به جای تحصیل و آموزش کودکان به کار در دیگر شهرهای بزرگرتر مشغول هستند و این جای تأسف دارد. در بسیاری از شهرهای سنه و روستاها، بسیاری از کودکان به دلیل شرایط مالی و یا دور بودن مدرسه از محل سکونت مانع تحصیل آنها میشوند در نتیجه به کار روی میآورند، بنابراین به نظر میرسد که برخی از دانشآموزان به جای تحصیل، برای تأمین نیازهای خود وارد بازار کار میشوند.
شیدا میگوید: رایجترین مشکل کودکان کار جدی نگرفتن وضعیت ذهنی و جسمی آنان است، آرتروز، دیسک کمر، اختلالات رشد و عفونت های ریوی آسیبهایی است که از همان کودکی گریبانگیر این کودکان میشود.
وی در پایان میگوید: گذر از دوره کودکی و نوجوانی و ورود به دنیای بزرگسالی، سرآغاز دور جدیدی از مشکلات این کودکان است؛ آنها که هیچ آموزشی برای کسب درآمد، مدیریت زندگی و حضور اجتماعی ندیدهاند، با انبوهی از مشکلات جدید روبرو خواهند بود، مطالعات جرمشناسی نشان میدهد اغلب مجرمان و بزهکاران، کودکی پرآسیبی را پشت سر گذاشتهاند. دولت نه تنها با مشکل کار کودکان در ایران برخورد نمی کند، بلکه سازمانهای غیردولتی و فعالان حقوق کودکان را که برای کمک به این کودکان تلاش میکنند، تحت فشار و آزار قرار میدهد.