کودک ١۴ ساله‌ی بلوچ قربانی خون‌بس

خون‌بس‌ رسمی برخاسته از جهل و سنت‌‌های اشتباه‌ در سیستان دوباره قربانی گرفت دختر ١۴ ساله عروس خون بس شد.

 

مرکز خبر-  امروز ٢۶ تیرماه روزنامەی شهروند گزارشی دربارەی کودکان قربانی خون بس منتشر کرد، در این گزارش با دختری که در سن ١۴ سالگی عروس شده مصاحبه کردەاند که شرح مصاحبه بدین‌گونه است.

''دختر بلوچ کلمات را بخش می‌کند و به سختی به هم می‌چسباند تا بتواند ۶ سال پیش را به تصویر بکشد. کلمات به دشواری رنگ معنا می‌گیرند؛ (چندسال پیش در طایفه‌ی ما، قتل اتفاق افتاد و منجر به قتل یک انسان شد. بزرگان طایفه‌ی مقابل بعد از چند مدت این تصمیم را گرفتند که به‌عنوان خون‌بها از طایفه‌ی ما دختر بگیرند طایفه‌ی ما نشستی برگزار کرد و به این نتیجه رسیدند که من را به‌عنوان خون‌بس برای خون‌بها به آنها بدهند. البته برای من هرچند سخت و خیلی مشکل بود، ولی از سر ناچاری و اینکه مشکل بزرگ و بزرگ‌تر نشود، به‌عنوان یک دختر همچین کاری را انجام دادم. این شد که تصمیم سر طایفه و بزرگان طایفه را قبول کردم. عروس خون‌بس برای هر دختری سخت است. هر چند جلوی اتفاقات تلخ دیگر را می‌گیرد اما دختر قربانی اختلافات و درگیری‌های دو طایفه می‌شود) ''.

در همین راستا رئیس شورای حل اختلاف شهرستان ‌دشتیاری یکی از شهرستان‌های سیستان و بلوچستان درباره‌ی عروس خون‌بس‌ها به روزنامەی همشهری می‌گوید ''همه‌ی این عروس‌ها، قربانی ندانم‌کاری طایفه‌ها می‌شوند. بزرگان طایفه یک‌جا می‌نشینند و تصمیم می‌گیرند به جای قصاص و دعوا، اختلافات را با خون‌بس خاتمه دهند. عروس خون‌بس‌ها خودشان را قربانی سرنوشت و تقدیر می‌دانند. اگر هم مخالفت کنند، پدر و مادر آنها به زور عروس‌ها را ساکت می‌کنند طوری که دهانش بسته شود. گاهی قربانی این خون‌بس‌ها، جای نوه‌ی داماد است. به دلیل اختلاف سنی زیاد عروس خون‌بس‌ها مانند کنیز در اختیار خانواده شوهر قرار می‌گیرند و معمولا اجازه‌ی دیدن خانواده‌هایشان را نیز ندارند. دخترانی که پاخونی می‌شوند هم، فرق چندانی با دیگر عروس خون‌بس‌ها ندارند''.

ازدواج اجباری و شرایط تحقیرآمیز در خون‌بس، آسیب‌ها زیادی را به زنان وارد می‌کند که تا نسل‌ها این درگیری‌ها با خود به همراه دارد، چندی پیش با کمرنگ شدن این سنت و اصرار مقامات قضایی و اجرایی در خواندن این آیین به عنوان سرمایه‌ی اجتماعی برای حل اختلافات قومی و تلاش برای احیای آن سبب اعتراضات بی‌شماری شد که معنی آن چیزی نبود جز گسترش چرخه‌ی خشونت سیستماتیک علیه زنان. جمهوری اسلامی با وضع قوانین و مجازات‌ها بر مبنای شریعت اسلام، از مناسبات عشیره‌ای نه تنها سود می‌برد بلکه آگاهانه در حفظ و نگهداری آن می‌کوشد، بدین ترتیب کنترل بدن زن به امری سیاسی بدل می‌شود.

با اعتراض موسسه‌ای مردم نهاد در اهواز و نامه‌نگاری این موسسه با دفتر رئیس قوه‌ی قضاییه برای لغو پرونده‌ی ثبت ملی سنت فصلیه و خون‌بس، کارزاری برای مخالفت با آن ایجاد شد. تعدادی از زنان خوزستانی با دو هشتگ #من_فصلیه_نمی‌شوم و #من_خون‌بس_نمی‌شوم در فضای مجازی به ابراز مخالفت با این موضوع پرداختند و همین امر سبب شد که مسئولان حکومت ایران از ادامەی این کار منصرف شوند.