خلع سلاح نیابتیها؛ انتقال هژمونی از شیعه به سنی در طراحی کمر عربی-عبری!
آیا میتوان روند خلع سلاح نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی، از حزبالله و حماس تا حشد الشعبی، را صرفاً بهعنوان حذف یک بازیگر مذهبی تلقی کرد؟ یا این روند را باید بخشی از بازترسیم نظم منطقهای در چارچوب پروژه «کمر عربی-عبری» و پیمان ابراهیمی دانست؟

مرکز خبر- خلع سلاح نیروهای نیابتی ایران که طی دهههای گذشته با اتکا به مذهب شیعه(هلال شیعی) ساماندهی شدند، دیگر تنها یک خواست امنیتی نیست، بلکه قطعهای از طراحی بزرگتر نظم نوین جهانیست. در این نقشه، نیروهای باصطلاح شیعهمذهب جای خود را به نیروهای بنیادگرای باصطلاح سنیمذهب دادهاند که اکنون با هدایت مستقیم از سوی محور آمریکا، اسرائیل، دولتهمپیمان و دولتهای عربی، در حال تثبیت موقعیتاند.
نمونه عینی این تغییر، فرونشاندن گروهکهای تندروی سنی در سوریه با سرکردگی جولانی است؛ اما این تنها یک چرخش نظامی نیست. پروژه «کریدور داوودی» که از جنوب سوریه تا هولیر امتداد مییابد، نشانگر تلاش برای ایجاد کمر امنیتی، اقتصادی عربی-عبریست، در راستای پیمان ابراهیمی و ادغام سیاسی-نظامی اسرائیل-آمریکا، انگلیس و همپیمانانشان در قلب خاورمیانه است.
در این بازترسیم نوین، دولت-ملتهای ناهمسو با طرح بویژه ترکیه و ایران، یا باید به عضویت پیمان ابراهیمی درآیند، یا از درون تضعیف شوند.
تثبیت قانون احوال شخصیه در ساختار حقوقی عراق، یکی دیگر از جلوههای بازترسیم نوین جهانیست با پایمالسازی حقوق زنان؛ قانونی که از همان کودکی، دختران را در بند مناسبات مردسالارانه محبوس میکند، در حالیکه زیست زن، سیال، متغیر و برخاسته از تجربه است. این قانون، نه صرفاً یک ساختار حقوقی، بلکه جنگی ساختاری علیه زن زندگی آزادی است. دولتملتهای منطقه، با تکیه بر قوانینی چون احوال شخصیه، عملاً از برساخت یک ساختار سیاسی-اجتماعی نوین و مبتنی بر برابری ايجاد مانع نموده؛ ساختاری که میتوانست از دل زیست متغیر و رهاییخواهانه زنان سر برآورد.