حمایت بیش از ۶۰ شاعر و نویسنده از خیزش انقلابی « زن زندگی آزادی»

بیش از ۶۰ شاعر و نویسنده‌ی داخل و خارج از ایران با صدور بیانیه‌ای سرکوب و بازداشت معترضان را محکوم کرده و اعلام کردند که از این پس آثارشان را بدون سانسور منتشر می‌کنند.

 

مرکز خبر- امروز پنج‌شنبه ۱۰ آذرماه، بیش از ۶۰ شاعر و نویسنده‌ی داخل و خارج از ایران در محکومیت سرکوب و بازداشت معترضان بیانیه‌ای با نام « ما ادبیاتی‌ها» منتشر کرده و اعلام کردند که آزادی‌های دموکراتیک، به ویژه آزادی اندیشه و بیان و قلم حق شهروندی همه‌ی ایرانیان است و گفتند که از این پس آثار خود را بدون سانسور منتشر خواهند کرد.

متن کامل بیانیه به شرح زیر است:

جنبشی که در آخرین هفته‌ی شهریورماه ۱۴۰۱ به نام و با رمز ژینا امینی از سقز سر گرفت، با خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» ایران را دربر گرفته است. این جنبش برآمده ازچرخشگاهی تاریخی-فرهنگی‌ست که بازگشتن به دیروز و درجازدن در امروز را ناشدنی می‌کند. ناگزیریم به سوی فردایی پیش برویم که ساختنش بر عهده‌ی هر ایرانی‌ست.

ما ادبیاتی‌ها می‌دانیم که کار ما برساختن ادبیات است. نیکبختی ما در این است که چشم‌باز و گوش‌باز تماشاگر و تجربه‌گر زندگی امروز و دیروز باشیم تا بتوانیم آن را در جهانی خیالی بازبیافرینیم. ما را با فردای جهان واقعی چه کار؟

ادبیات اما ریشه در آزادی دارد. ادبیات روایت آن تاریخی نیست که فاتحان برای مغلوبان تجویز می‌کنند و راویانش زبان‌بریده و دست بسته‌ی سرکوب و سانسور می‌شوند. ادبیات داستان سرزمینی‌ست بی‌مرز و آزاد و با حق حضور برابر برای همه‌کس و هرچیز. چنین داستانی هیچ قلم حذف و منعی را برنمی‌تابد

ما ادبیاتی‌ها می‌دانیم که امیل زولا یک‌تنه برخاست و ایستاد و سخن از حقیقتی گفت که هیچ چیز سد راهش نخواهد شد. می‌دانیم که واتسلاو هاول «زیستن در حقیقت» را نوشت تا راهگشای فردایی روشن باشد. می‌دانیم که در دیروز و امروزمان شاعران و نویسندگانی داشته‌ایم و داریم که در راه آزادی و حقیقت و عدالت به بند افتاده‌اند و جان باخته‌اند.

ادبیات سرزمینی به نام ایران، پس از «انقلاب تاریخی-فرهنگی ژینا»، دیگر نمی‌تواند تن به تیغ زنِش و بُرش سانسور بدهد؛ با سانسورگران از در «تعامل» دربیاید؛ سرکوب زن و زندگی و آزادی را نادیده و ناشنیده و نانوشته بگیرد. این ادبیات اگر بخواهد ادبیات بماند، بایستی بی‌هیچ پروایی و بی‌کم‌وکاستی ژیناها و نیکاها و کیان‌ها و هستی‌ها را در خود بگیرد تا زندگی ناتمام‌شان در ذهن و جان خوانندگان ادبیات تداوم و کمال بیابد.

ما ادبیاتی‌ها گرچه به کنج خلوت خود نیازمندیم و با گوشه‌نشینی الفتی داریم، می‌دانیم که تافته‌ای جدابافته نیستیم و در برج عاج قلم نمی‌زنیم. می‌دانیم که دوره‌ی کاتبان و راویان عافیت‌گزین سپری شده است. می‌دانیم که شاعر و نویسنده هم شهروندی‌ست برابر و همتراز با شهروندان دیگر. می‌دانیم که کلمه تا از زندگی برنیاید، جان و توان نمی‌یابد. می‌دانیم که دیگر ایستادن در کنار و تماشای رود روانِ این جنبش بسنده نیست. می‌دانیم که کمترین سهم ما در پیشبرد «زن، زندگی، آزادی» آن است که ادبیات را از بند سانسور رها نگهداریم

ما در همراهی و هم‌صدایی با جنبش و خیزش انقلابی، سرکوب و بازداشت معترضان را محکوم می‌کنیم. ما خواستار آزادی بی‌درنگ و بی‌قیدوشرط همه‌ی زندانیان سیاسی هستیم. ما برخورداری از آزادی‌های دموکراتیک و به‌ویژه آزادی اندیشه و بیان و قلم را حق شهروندی خود می‌دانیم. همچنین با خود و با خوانندگان خود پیمان می‌بندیم که تا زمان شکسته‌شدن سد سانسور و آزادشدن ادبیات از بند آن آثار ادبی خود را، به هر ترتیبی که شده، بی سانسور منتشر کنیم تا در پیشگاه تاریخ و فرهنگ و ادبیات ایران و نزد خوانندگان خود شرمسار نشویم. ما ادبیاتی‌ها گواهی می‌دهیم که به حق خود آگاهیم و به برعهده‌گرفتن سهم خود در برساختن فردای ایران پایبند می‌مانیم.