گلرخ ایرایی، در سالگرد اعدام فرزاد کمانگر: گفته بودی قوی بمانیم؛ ایستادهایم و میجنگیم
گلرخ ایرایی، زندانی محبوس در زندان اوین به مناسبت چهاردهمین سالگرد اعدام فرزاد کمانگر، شیرین علمهولی، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و مهدی اسلامیان نامهای منتشر کرد و نوشت: گفته بودی قوی بمانیم، ایستادهایم و برای آزادی، برابری و عدالت میجنگیم.
مرکز خبر- امروز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشتماه، همزمان با فرا رسیدن چهاردهمین سالگرد اعدام فرزاد کمانگر، شیرین علمهولی، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و مهدی اسلامیان، پنج زندانی سیاسی که در سال ۱۳۸۹ در زندان اوین به دار آویخته شدند، گلرخ ایرایی، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین نامهای منتشر کرد و ضمن گرامیداشت یاد و خاطرهی این پنج یار اعدامی که طی روند پر نقص قضائی، مخفیانه و بدون اطلاع وكیل و خانواده در محوطهی پارکینگ زندان اوین اعدام شدند، نوشت: گفته بودی قوی بمانیم با امید به آزادی، رهایی و نجات جان عزیزان محکوم به اعداممان از چوبههای دار، ایستادهایم و برای آزادی، برابری و عدالت میجنگیم.
متن کامل نامهی گلرخ ایرایی که در حساب کاربری اینستاگرام منتسب به این فعال حقوق بشر منتشر شده است، آمده است:
«گفته بودی قوی بمانیم به شعر، به آواز به لیلاهایمان به رؤیاهایمان پشت نکنیم. امروز ۱۷ سال و ۸ ماه و ۲۲ روز از بازداشت و ۱۴ سال تمام از اعدامت گذشت. فکر میکنم به تو که هنوز با نام فرزاد کمانگر، معلم آزاده یادت میکنیم، فکر میکنم به ۲۸ مرداد ۱۳۸۵، به لحظهی دستگیریات در حالی که برای پیگیری درمان بیماری برادرت به تهران رفته بودی، به ۱۳۶۰ روز تحمل حبس و شکنجهات در زندانهای جمهوری اسلامی به بیدادگاهی چند دقیقهای که به اعدام محکومت کرد، فکر میکنم به ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹، به روزی که پس از طی روند پر نقص قضائی، مخفیانه و بدون اطلاع وكیل و خانواده در محوطهی پارکینگ زندان اوین جایی حوالی ما در بند زنان همراه با علی حیدریان، شیرین علمهولی، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان بر دارتان کشیدند، فکر میکنم.
به ناپدیدسازی قهریتان به پنهان بودن محل دفن و مشخص نبودن سرنوشت پیکرهایتان ۱۴ سال پس از اعدامتان فکر میکنم، به دایه سلطنه رضایی، مادر دادخواهت که وقتی به او گفتند «محل دفن پسرت فرزاد كمانگر مشخص نیست» گفت «فرزاد قبر ندارد اما تا ابد در دل تمام آزادی خواهان مدفون است» فکر میکنم.
به او که گفت «چرا میگویید مادران عزادار! ما مادران سرافرازیم» فکر میکنم.
به مادر سرافرازت فکر میکنم که گفت: «فرزاد را بهار از من گرفتند ولی هر بهار به میان مردم بر میگردد، مردم هم باید جلوی ظلمها و ستمها بایستند.»
گفته بودی قوی بمانیم با امید به آزادی، رهایی و نجات جان عزیزان محکوم به اعداممان از چوبههای دار، ایستادهایم و برای آزادی، برابری و عدالت میجنگیم.