ایران در میانه جنگ جهانی سوم و بحران فروپاشی درونی
دنیز دریا، با اشاره به جنگ ١٢ روزه بین اسرائیل و ایران گفت: این جنگ در ماهیت خود، یک جنگ قدرتطلبانه است. وی افزود: تنها با پافشاری بر خط سوم، جامعه و بهویژه زنان، میتوانند پیشاهنگ تحقق یک زندگی آزاد و دموکراتیک باشند.

مرکز خبر – ٢٣ خرداد ماه، حملات هوایی اسرائیل به ایران آغاز شد و ایران نیز در حملات تلافیجویانه خود، بارها شهرهای مختلف اسرائیل را هدف قرار داد. پس از کشته شدن دهها تن از فرماندهان نظامی سپاه پاسداران، دانشمندان هستهای و بسیاری دیگر از اعضای نهادهای امنیتی و همچنین مردم غیرنظامی و ویران شدن صدها ساختمان، در روز ١٢هم این جنگ آتشبس اعلام شد.
در چند روز گذشته بارها سران هردو کشور تهدید به ادامه جنگ کرده و رسانهها نیز از احتمال آغاز جنگ خبر دادهاند. در این رابطه دنیز دریا، عضو کوردیناسیون جامعه زنان آزاد شرق کوردستان- کژار، در گفتوگو با خبرگزاری ما، چگونگی آغاز جنگ، اهداف آن و همچنین وضعیت خلقهای تحت ستم ایران را مورد ارزیابی قرار داد.
دنیز دریا در ابتدای سخنان خود گفت: مدتهاست که جهان درگیر رویدادی است که از آن با عنوان «جنگ جهانی سوم» یاد میشود. رهبر آپو بیش از هر کس دیگری این جنگ را پیشبینی و ارزیابی کرده بود. او هشدار داد نیروهایی که به دنبال دستیابی به راهبردهای مشخص در خاورمیانه هستند، باید به جای پروژه دولت-ملت، پروژه ملت دموکراتیک را اساس کار خود قرار دهند.
وی افزود: در بحبوحه تحولات این جنگ، تمام نیروهای هژمون میکوشند تا بر پایه منافع سلطهجویانه خود، جای پایی در این منطقه بیابند و بیگمان، ایران یکی از کشورهایی است که بیشترین تأثیر را از این جنگ جهانی میپذیرد. طرح حمله به ایران مدتهاست که در دستور کار قدرتهای بزرگ قرار دارد و آنان بارها کوشیدهاند تا با روشهای گوناگون مداخله کرده و این کشور را به تسلیم وادارند. یکی از عوامل اصلی پیشبرد این سیاستها، تمایل دولت-ملتها و قدرتهای سلطهگر برای تحت کنترل درآوردن نیروهای منطقهای است. از سوی دیگر، ایران نیز پیش از این، دامنه حملات خود را به خارج از مرزهایش گسترش داده بود. به عبارتی این جنگ، در ماهیت خود، یک جنگ قدرتطلبانه است.
«طراحی یک ایران نوین در دستور کار قرار دارد»
وی با اشاره به اهداف این جنگ، افزود: هدف از حمله ۱۳ ژوئن اسرائیل به ایران، قرار دادن این کشور بر سر دو راهی «تسلیم» یا «تغییر» بود. ایران اکنون در موقعیتی قرار گرفته است که چه وارد جنگ بشود و چه نشود، ناگزیر از تغییر است. پروژهای که برای ایران تعریف شده، بر تغییر حاکمیت، تصاحب قدرت خلق و روی کار آوردن مدیریتی دستنشانده استوار است. هدف از این کار، به ثمر رساندن سیاستهای سلطهگرانه و وادار ساختن ایران به تسلیم است. در نتیجه این جنگ، طراحی یک ایران نوین در دستور کار قرار گرفته است.
دنیز دریا در ادامه سخنان خود بیان کرد: مذاکرات اخیر میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا با هدف همسو کردن ایران و واداشتن آن به تسلیم انجام شد. اما زمانی که طرف مقابل دریافت از راه دیپلماسی به اهداف خود نمیرسد، گزینه حمله نظامی را برای تسلیم کردن ایران برگزید. اسرائیل و ایران هر روز یکدیگر را به نابودی و حذف تهدید میکنند در حالی که جنگ میان آنها هیچ سودی برای جامعه و خلقها ندارد. ماهیت جنگ قدرت، چیزی جز ویرانی و زیان به همراه نمیآورد. این منازعه در اساس، جنگی بر سر هژمونی، قدرت و پیشبرد پروژههای سلطهگرانه است و به همین دلیل، هیچ منفعتی برای خلقها و جامعه در آن متصور نیست.
«ریشههای جنگ در بحران بزرگتری نهفته است»
دنیز دریا با اشاره به اینکه «بدون شک، این تنشها روزبهروز عمیقتر خواهد شد»، افزود: بحران کنونی را نمیتوان به این جنگ محدود دانست، زیرا ریشههای آن در بحران بزرگتری نهفته است که از مدتها پیش در داخل ایران جریان دارد. جنگ اصلی در درون مرزهای ایران است. رژیم با در پیش گرفتن سیاست فقیرسازی و ترویج ازخودبیگانگی فرهنگی (آسیمیلاسیون)، تلاش کرده است تا مردم را وابسته نگه دارد و توان هرگونه قیامی را از آن سلب کند. این سیاستها که بهویژه زنان و جوانان را هدف قرار داده، به فروپاشی اخلاقی جامعه دامن زده است. همزمان، سیاست اعدام، جامعه را روزبهروز بیشتر در خفقان و تباهی فرو میبرد. ترس حاکمیت ایران از فروپاشی درونی به مراتب بیشتر از هراس آن از تغییری است که از بیرون هدفگذاری شده است. به همین دلیل، هر کسی را که علیه سرکوب رژیم به پا خیزد یا قصد آن را داشته باشد، بهویژه زنان را، بیدرنگ با بازداشت، شکنجه و اعدام مواجه میکند.
هراس حاکمیت از زنان
دنیز دریا با تاکید بر اینکه زنان نیروی راستین تغییر و تحول هستند، افزود: یکی از بزرگترین هراسهای حاکمیت ایران، از زنان است. رژیم به هر شکلی بر زنان فشار وارد میکند، زیرا به خوبی آگاه است که زنان نیروی راستین تغییر و تحول هستند و این ظرفیت را دارند که ساختار قدرت را دگرگون کرده و جامعه را مدیریت کنند. وجود این حجم از فشار و سرکوب، خود گواهی بر پتانسیل عظیم زنان برای ایجاد تحول است. از این رو، وظیفه زنان در شرایط کنونی، سازماندهی در تمام عرصههای زندگی و ایجاد اتحادی میان زنان کورد و دیگر زنان ایرانی بر پایه حفاظت از فرهنگ و هویت خویش است. برای زنان در شرق کوردستان و ایران، سازماندهی «نیروی دفاع ذاتی» از نان شب واجبتر است. در برابر این هجمهها، برای دفاع از هویت، حتی یک زن نیز نباید بدون سازماندهی و دفاع باقی بماند. زنان باید در چارچوب کنفدرالیسم زنانه متشکل شوند تا بتوانند جامعه را بر اساس بینش و آگاهی زنانه بازسازی کرده و مبارزهای قدرتمند و یکپارچه را علیه ذهنیت مردسالار و سلطهگر به پیش ببرند.
وی در ادامه به اهداف اسرائیل از آغاز این جنگ اشاره کرد و گفت: در ظاهر، حمله اسرائیل به ایران، پایگاههای نظامی و ساختار رژیم را هدف گرفته بود. اما تمامی نیروهای سلطهگر و دولت-ملتها، راهبردی یکسان دارند. این نیروها در گام نخست میکوشند تا با تصاحب قدرت خلق، اهداف خود را محقق سازند. سپس، تمامی سیاستهای ویرانگر و نابودگر خود را در وجود زن متبلور کرده و بر کل جامعه تحمیل میکنند.
«زن همواره آفریننده، سازنده و مسئولیتپذیر بوده است»
دنیز دریا با تاکید بر اینکه «این یک واقعیت تاریخی است که شخصیت زن با جنگ سازگاری ندارد»، گفت: زن همواره در طول تاریخ، در میان طوایف، قبایل و کمونها، نقشی سازنده و صلحآفرین داشته و در خدمت جامعه بوده است. به همین دلیل، زنان همواره نخستین قربانیان جنگهای قدرتطلبانه بودهاند، چرا که هرگز نخواستهاند بخشی از این مناسبات سلطه باشند. از آنجا که زنان و کودکان در این بازی قدرت شرکت نمیکنند، در تمامی جنگهای هژمونیک، بیشترین آسیب را متحمل میشوند. نمونههای این فاجعه را نه تنها در درگیری میان ایران و اسرائیل، بلکه در غزه و بسیاری از مناطق دیگر جهان نیز شاهد هستیم.
وی همچنین تنها راه رهایی زنان از این وضعیت را سازماندهی قدرتمند و مبارزهای پیگیر علیه ذهنیت مردسالار دانست و افزود: زنان باید «خط سوم»، یعنی پروژه ملت دموکراتیک را مبنای عمل خود قرار دهند. ذهنیت زن همواره آفریننده، سازنده و مسئولیتپذیر بوده است. ما این ویژگی را در امواج انقلابهایی که با پیشاهنگی زنان به ثمر نشستهاند، به وضوح مشاهده کردهایم. بنابراین، تنها راه نجات زنان از قربانی شدن در سیاستهای سلطهگرانه، سازماندهی در چارچوب پارادایم «جامعه اکولوژیک، دموکراتیک و آزادیخواهانه زنان» است. اگر زنان این پارادایم را مبنا قرار داده و نظام کمونها و ساختار ملت دموکراتیک را برپا کنند، بیشک خواهند توانست تمام سیاستهای مبتنی بر جنگ را خنثی کرده و خود را از جایگاه قربانی رها سازند.
«هر نیرویی که خود را با الزامات دموکراتیک تطبیق ندهد، حذف میشود»
دنیز دریا در ادامه سخنان خود با اشاره به اینکه این فرایند، پیش از این از سوی رهبر آپو تشریح شده است، افزود: او به روشنی اعلام کرد که جنگ جهانی سوم در جریان است و هر نیرویی که خود را با الزامات دموکراتیک تطبیق ندهد، با خطرات جدی مواجه شده و از پیروزی باز خواهد ماند. این هشداری برای تمام نیروهای خاورمیانه و منطقه بود. این تحلیل بار دیگر نشان میدهد که هر نیروی غیردموکراتیک، محکوم به فروپاشی است. دولت-ملتها قادر به حل بحرانهای عمیق اجتماعی نیستند، از این رو، در پیش گرفتن سیاست دموکراتیک یک ضرورت انکارناپذیر است.
دنیز دریا در سخنان خود بیان داشت که: تغییر دموکراتیک برای ایران بیش از هر جای دیگری یک ضرورت است. زیرا برنامههای خارجی جدی علیه آن وجود دارد و همزمان در داخل نیز با بحرانهای عمیقی دستوپنجه نرم میکند. با این حال، حاکمیت ایران به جای در پیش گرفتن رویکردی دموکراتیک، هر روز بحرانهای اجتماعی را عمیقتر میکند. ایران باید پیش از هر چیز، حقوق زنان و تمامی خلقها و مؤلفههای گوناگون جامعه را به رسمیت بشناسد. حاکمیتها نیز به خوبی از عمق بحرانهای اجتماعی و عدم پذیرش خود از سوی مردم آگاهاند. ما در خیزش «ژن، ژیان، آزادی» به وضوح دیدیم که خواست راستین خلق ایران، دستیابی به دموکراسی، برابری و آزادی است. با این وجود، نه قدرتهای سرمایهداری و نه دولت-ملت ایران، هیچیک اراده واقعی جامعه، بهویژه زنان را به رسمیت نمیشناسند.
«حاکمیت به هنگام تهدید خارجی، به سیاست اعدام و ارعاب علیه جامعه روی میآورد»
وی با تاکید بر اینکه حاکمیت ایران هر زمان که با تهدیدی خارجی روبرو میشود، با توسل به سیاست اعدام و ارعاب، فشار بر جامعه را افزایش میدهد، سخنان خود را چنین ادامه داد: حاکمیت میداند که با جامعهای مقاوم روبروست که آن را نمیپذیرد. تا به امروز، بسیاری از شرکتکنندگان در خیزش «ژن، ژیان، آزادی» را به بهانههای واهی بازداشت و اعدام کرده است و از این پس نیز بیتردید، شمار دیگری از مردم بیگناه را به اتهام جاسوسی برای اسرائیل، راهی جوخههای اعدام خواهد کرد. هرگاه ایران با قدرتهای خارجی وارد مذاکره میشود، فشار داخلی بر مردم را تشدید میکند تا خود را قدرتمند جلوه دهد. این رویکرد پس از آتشبس اخیر نیز به وضوح مشاهده شد و بیتردید در آینده تشدید خواهد شد. اگر حاکمیت ایران، قدرت و تکثر جامعه را به رسمیت میشناخت، هرگز به چنین وضعیت آشوبزدهای دچار نمیشد.
«ما حامی خط سوم هستیم»
دنیز دریا تنها راه دستیابی به آزادی و دموکراسی در خاورمیانه را تحقق پروژه ملت دموکراتیک دانست و افزود: اگر حاکمیت ایران پیام انقلاب «ژن، ژیان، آزادی» را درک میکرد، میفهمید که خلقهای روژهلات کوردستان و ایران قویترین پیام را برای ضرورت تغییر رژیم ارسال کردهاند. آن خیزش عظیم، تنها اعتراضی به قتل یک زن نبود، بلکه فریاد «نه» به کلیت رژیم بود. در آن روزها، تمام خلقهای ساکن ایران یکصدا به خیابانها آمدند و نشان دادند که دوران مقاومت در سکوت به پایان رسیده و مرحله نوینی از مبارزه آغاز شده است. در این میان، مقاومت شکوهمند زنان که برای دستیابی به حقوق خود بهای سنگینی پرداختند، چشمگیر بود.
وی در پایان تاکید کرد: موضع ما در نهایت روشن است؛ نه طرفدار جنگ اسرائیل و نه طرفدار جنگ ایران، بلکه حامی خط سوم هستیم. تنها با پافشاری بر این خط است که جامعه، و بهویژه زنان، میتوانند پیشاهنگ تحقق یک زندگی آزاد و دموکراتیک باشند.