«اتحاد جنبش زنان با کارگران در هر عرصه از مبارزه اجتماعی یک ضرورت تاریخی است»
١٧ نهاد دموکراسیخواه در بیانیهای مشترک، نوشتند: امروز مبارزات جنبش کارگری و بویژه جنبش زنان با اتحاد و اجتماعی شدن بسویی میرود تا افقی را برای خود تعریف کند که نه فقط آزادی و برابری برای خود بلکه برای کل جامعه را بە همراه داشته باشد.
مرکز خبر- دوشنبه ۱۴بهمن ماه، ١٧ نهاد دموکراسیخواه و چپگرا، در آستانه ٨ مارس «روز جهانی زن»، طی بیانیهای مشترک خواستار اتحاد جنبشهای زنان و کارگران در مبارزه اجتماعی شدند و چنین اتحادی را «یک ضرورت تاریخی» خواندند.
متن بیانیە بە شرح زیر است:
امسال در شرایطی به استقبال سالگرد ۸ مارس روز جهانی زن میرویم، که زنان در ایران هنوز تحت تبعیض و سرکوب حاکمیت طبقه حاکم قرار دارند. جمهوری اسلامی در ایران با بکار بردن قوانین قرون وسطائی ضد زن، بیشترین تبعیض جنسی و طبقاتی را بر زنان روا داشته و آنها را از نظر اقتصادی- سیاسی و اجتماعی در موقعیت درجه دوم قرار داده است. جمهوری اسلامی از همان آغاز کار، دوران سرکوب همه جانبه در جامعه را با تعرض به حقوق زنان آغاز کرد و به مدت بیش از چهار دهه هر یورشی به موقعیت زنان را پیش درآمد سرکوبهای همه جانبه تری در جامعه قرار داده است.
امروز نمیتوان از روز جهانی زن سخن به میان آورد بدون آنکه به زنان کارگر نپرداخت. آنچه اهمیت این روز را برجسته میکند و گرامی میدارد، مبارزات صدها زن کارگر کارگاه های نساجی نیویورک، روز ۸ مارس ۱۸۷۵ بود که در اعتراض به دستمزدهای پائین، ساعات کار طولانی، شرایط غیر انسانی کار و نداشتن حق رای، دست به اعتصاب زدند، در یک نبرد طبقاتی و خونین خواستەها و مطالبات خود را به بورژوازی تحمیل نمودند و از یُمن این مبارزات بود که این روز به نام ۸ مارس روز جهانی زن نامیده شد.
تودههای کارگر و زحمتکش که حداکثر جامعه را تشکیل میدهند در اثر گرانی سرسامآور و تورم کمر شکن با فقر و تنگدستی دست و پنجه نرم میکنند. بر متن بیکاری گسترده و فقدان امنیت اجتماعی امکان متشکل شدن را سخت نموده، تهیدستی و فقر گریبان شمار روز افزونی از زنان را گرفته است. بر پایه این بی حقوقیهای گسترده، زنان در معرض آسیبهای اجتماعیاند. پدیدههائی به نام «زنان خیابان خواب»، «کارتن خواب»،«دختران فراری» گسترش یافتهاند، تن فروشی و تجارت سکس، کودک همسری و صدور زنان به کشورهای همسایه فزونی یافته است. آمار جنایتهای ناموسی و خشونتهای خانگی بالاتر رفته، خودکشی و خودسوزی زنان جوان، سر تیتر رسانههای خبری است. زنان سرپرست خانوار که در تمامی این چهل و پنج سال ستون استوار خانواده بودهاند، از هیچ امکان و حمایت نه تنها برخوردار نبودهاند بلکه با مشکلات دو چندان مسکن و معیشت روبرو هستند.
اما در برابر این تبعیضها و نابرابریها زنان هم ساکت ننشستهاند، صدای اعتراض آنها رساتر شده است. زنان مقاومت و مبارزه فردی و جمعی را به اشکال گوناگون و با سر سختی ادامه میدهند. در زندانها جنایتکاران جمهوری اسلامی را با مقاومت و استقامت خود مستأصل نمودهاند و گاها دست به اعتصاب غذا میزنند . طبقه حاکم در ایران درطول اعتصابات و اعتراضات کارگری، تجمعات اعتراضی معلمان، بازنشستگان، وکلا، خبرنگاران و پرستاران با فریادِ زنان مبارز روبرو است. به میدان آمدن زنان کارگر و خانواده های کارگری زنگ خطری برای رژیم است، که اعتراض زنان از اعتراضات در جمع های کوچک و یا پراکنده صدها قدم بە جلو رانده شده و امروز در متن یک جنبش واقعی و اجتماعی که زنان نصف جمعیت آن را تشکیل میدهند، سازمان مییابند. یک بخش از طبقهمان در قامت زنان بازنشسته درکنارهم طبقهایهای مرد درخیابانها برعلیه نابرابریها و بهبود معیشت خود فریاد میزنند و رژیم را به چالش میکشند، یک بخش در زندانها همصدا و همسو با مبارزات بیرون در مقابل سرکوبگران به مقاومت و مبارزه میپردازند. خیزش «زن زندگی آزادی» با شجاعت و از خود گذشتگی زنان و دختران جوان کل دستگاه حاکم را به لرزه درآورد و در مقابل دژخیمان سرمایهداری حاکم سینه سپر کرده وبا دستان خالی درمقابل آنان ایستادگی شایانی در سراسر کشور صورت گرفت و صدای آزادیخواهی زنان در ایران به گوش جهانیان رسید و از حمایت و همبستگی وسیعی از افکار عمومی برخوردارگشت. مبارزات زنان در ایران در حین حال الگویی برای مبارزه زنان دیگر کشورها نیز گردیده است. رژیم گرچه بطور وحشیانه به بمباران شیمیایی مدارس دخترانه، حمله به خوابگاههای دختران دانشجو، تیراندازی به چشم دختران و پسران، دستگیریهای وسیع، حمله به کوردستان و بلوچستان و… را پیش برد، اما موفق نشد مقاومت و اعتراضات را به سکوت بکشاند. مقاومت استواردانشآموزان و دانشجویان دختر و مقاومت پر استوار مادران دادخواه، مادران اعدامیان و مادران زندانیان در برابر کل دستگاه حاکمه لرزه بربنیانشان انداخته است.
امروز جنبش زنان و جنبش زنان کارگر در مسیری دارد حرکت میکند که هر چند با موانع جدی و سرکوب روبرو است اما در مبارزه خود بدون هیچ توهم به نظام سرمایهداری جمهوری اسلامی نوک حمله مبارزاتی خود را متوجه تغییرات ساختاری نظام نموده است. چالش مبارزاتی حاکم در عرصه های مختلف از خیابان گرفته تا زندانها، دانشگاهها، مدارس و بیمارستانها و… توده زنان تحت ستم را در سطح وسیعی به میدان آورده است.
امروز جنبش کارگری و جنبش زنان به این واقف هستند بدون اتکاء به حرکت تودهایی حتی توان حفظ دستاوردهایی که تاکنون برای آن مبارزه نموده و بهای سنگینی هم پرداختهاند بدست نخواهد آمد.
از این رو مبارزه متشکل و سراسری جنبشهای اجتماعی در ایران، قدرت آنچنان تغییر و تحولی را دارد که دیگر جنبشهای اجتماعی و اقشار تحت ستم از آن بهره مند گردند. بە همین دلیل، اتحاد جنبش زنان با کارگران در هر عرصه از مبارزه اجتماعی یک ضرورت تاریخی است. مطالبات رفاهی و اقتصادی زنان مانند حق اشتغال و متحقق نمودن آن، بیمههای اجتماعی، دستمزد برابر در ازای کار برابر، امنیت شغلی و پایان دادن به کارهای نیمه وقت، مقاطعه کاری و قراردادهای سفید امضاء و دستیابی به آزادیهای سیاسی و اجتماعی، و در نهایت خلاصی از هر ستم جنسیتی و طبقاتی بدون متشکل شدن زنان و مردان کارگر و تعرض به مناسبات سرمایهداری و لغو مالکیت خصوصی قابل تحقق نیست.
امروز مبارزات جنبش کارگری و بویژه جنبش زنان با اتحاد و اجتماعی شدن بسویی میرود تا افقی را برای خود تعریف کند که نه فقط آزادی و برابری برای خود بلکه برای کل جامعه را بە همراه داشته باشد.
انجمن دفاع از زندانیان سیاسی-عقیدتی در ایران واقع در پاریس، اتحاد چپ ایرانیان در واشنگتن، انجمن پناهندگان ایرانی گوتنبرگ در سوئد، کانون پشتیبانی از مبارزات مردم ایران در وین، کانون همبستگی با مبارزات کارگران در ایران در فرانکفورت، کمیته همبستگی با جنبش کارگری ایران در استرالیا، همبستگی با مبارزات مردم ایران در سوئیس و همبستگی با مبارزات مردم ایران در لندن از جمله امضاکنندگان این بیانیهاند.