أمل حبیب: ثبت روزمرههای نسلکشی در غزه
أمل حبیب، ساکن نوار غزه، زندگی روزمره خود را به عنوان بازمانده حملات هوایی مستند میکند. او تا زمانی که زنده است، تلاش میکند واقعیتهای تلخ زندگی در غزه را به تصویر بکشد.
رفيف اسليم
غزه -با افزایش شدت حملات اسرائیل به غزه، زنان فلسطینی راهی جز مقاومت و چنگ زدن به هر ذره خاک باقیمانده ندارند. أمل حبیب این پیام را با زبانی ساده در ویدیوهایش به گوش جهانیان میرساند.
حبیب میگوید او و شش فرزندش شاهد هولناکترین نسلکشی تاریخ معاصر بودهاند. او احساس میکند وظیفه دارد جزئیاتی را ثبت کند که شاید کلمات از بیان آن عاجز باشند. نوشتههای او درباره ترس، وحشت و آوارگی شاید نتواند عمق فاجعه را نشان دهد، اما تصویر زنی سرگردان با کولهباری سنگین و کودکی گریان، شاید بتواند واقعیت را بهتر منعکس کند.
حبیب پیش از حمله به غزه خبرنگار بود، اما با تشدید محاصره و قطع ارتباط با دنیای خارج، کارش را از دست داد. با این حال، او به مستندسازی رنج خود و اطرافیانش از طریق نوشتن، عکاسی و فیلمبرداری ادامه داد تا بعدها بتواند آنها را با هشتگ «جزئیات» در شبکههای اجتماعی منتشر کند.
او خود را «دختر وفادار غزه» میداند و با ابزارهای موجود از سرزمینش دفاع میکند. اولین ویدیوی او که میلیونها بار دیده شد، لحظهای را نشان میداد که پسرش پس از چهار ماه، با پیدا شدن باتری سمعکش زیر آوار خانه، دوباره میتوانست بشنود. این ویدیو توجه جهانی را به وضعیت کودکان با نیازهای ویژه در غزه جلب کرد.
حبیب ابتدا تأثیر کارش را دست کم گرفت، اما با افزایش مخاطبانش، بر موضوعات مهمتری مانند قحطی، آوارگی، محاصره، بیخانمانی، و مشکلات پزشکی تمرکز کرد. او حتی صحنهای از کودکی را ثبت کرد که پدرش را به درختی تکیه داده و سرُم را به شاخهای آویزان کرده بود، چون تخت بیمارستانی در دسترس نبود.
او از قحطی در شمال غزه گفت و حتی برای حیواناتی که غذایشان توسط انسانهای گرسنه خورده شد، عذرخواهی کرد. حبیب همچنین توجهها را به جوانانی جلب کرد که برای تهیه چند قوطی کنسرو برای خانوادههایشان جان باختند، از جمله پسرعموی ۱۹ سالهاش و بسیاری از بستگانش.
کودکان أمل حبیب، پس از ماهها محرومیت، با دیدن سبزیجات نام آنها را به یاد نمیآوردند. آنها با تعجب میپرسیدند: «مامان، این چیست؟ آیا قبل از جنگ هم اینها را میخوردیم؟» پسر سه ساله أمل، مرغ ذبح شدهای را که به عنوان کمک غذایی دریافت کرده بودند، با کنجکاوی بررسی میکرد و میپرسید آیا پرواز خواهد کرد.
أمل از گفتگو با زنانی که جنگ نکبت ۱۹۴۸ را تجربه کرده بودند، نقل میکند که آنها معتقدند جنگ فعلی بسیار سختتر است. در گذشته، گرسنگی، آوارگی مکرر، و ویرانی خانهها به این شدت نبود. أمل میگوید وقتی خانهاش، محل خاطرات شیرین خانوادگی، بمباران شد، احساس سرمای عمیقی کرد.
او فرزندانش را به بازدید از ویرانههای خانهشان میبرد تا خاطرات خوش گذشته را زنده نگه دارد. أمل مصمم است در سرزمینش بماند، حتی اگر مرگ در هر گوشهای در کمین باشد.
أمل زن فلسطینی امروز را به غزه ویران شده تشبیه میکند؛ هر دو بر ویرانههای شادی و آرامش گذشته زندگی میکنند. در میان بمبارانها و شلیکهای مداوم، او تلاش میکند سلامت روانیاش را حفظ کند.
جدایی خانوادهها موضوع دیگری است که أمل در ویدیوهایش به آن میپردازد. بسیاری از مادران ماههاست فرزندانشان را ندیدهاند و کودکان تنها از طریق عکسها خانوادهشان را میشناسند.
ویدیوهای أمل در سراسر جهان محبوبیت یافتهاند. او صدای زنانی است که شاید خود نتوانند داستانشان را بازگو کنند. أمل از زنان آزاده جهان میخواهد از او حمایت کنند و برای احقاق حقوق فلسطینیان و حمایت از کودکان در برابر این جنگ ویرانگر تلاش کنند.