الزامات ساخت صلح پایدار در کوردستان به نظر یوکسل گنچ

یوکسل گنچ، در ارزیابی خود از دوازدهمین کنگره حزب کارگران کوردستان اظهار داشت: «این کنگره، نه تنها برای حزب کارگران کوردستان، بلکه برای ترکیه نیز طرحی برای دگرگونی دربر دارد؛ امری که واجد اهمیتی بسزا است.»

آرژین دیلک اونجل

آمد- حزب کارگران کوردستان در پی «فراخوان صلح و جامعه دموکراتیک» رهبر خلق کورد، عبدالله اوجالان، دوازدهمین کنگره خود را در روزهای ۵ تا ۷ مه برگزار نمود. این حزب در پاسخ به فراخوان مذکور، طی بیانیه پایانی کنگره که در ۱۲ مه انتشار یافت، تصمیم به «انحلال ساختار تشکیلاتی و پایان بخشیدن به مبارزه مسلحانه» گرفت.

یوکسل گنچ، هماهنگ‌کننده مرکز تحقیقات میدانی سوسیو پولیتیک، به تحلیل کنگره اخیر حزب کارگران کوردستان و مسئولیت‌های پیش روی طرفین در ادامه این مسیر پرداخت.

یوکسل گنچ، ضمن اشاره به اینکه تصمیم حزب کارگران کوردستان در پی تحولات اکتبر ۲۰۲۴ قابل پیش‌بینی بود، خاطرنشان ساخت: «این تصمیم، چنانچه به درستی ارزیابی شود، ظرفیت آن را دارد که پیامدهای بنیادین و سرنوشت‌سازی برای آینده رقم زده و به تحولی عمیق منجر گردد.»

 

«نخستین بار است سازمانی با حفظ حوزه نفوذ خود، داوطلبانه منحل می‌شود»

یوکسل گنچ، با تمرکز بر جزئیات کنگره حزب کارگران کوردستان، افزود: «این نخستین بار در تاریخ است که سازمانی، بدون آنکه متحمل شکست نظامی شده باشد و در عین حفظ کامل حوزه‌های نفوذ خود، داوطلبانه اعلام انحلال می‌کند. این سازمان متعهد شده است تا برای حل مسالمت‌آمیز و سیاسی آرمانی که برایش جنگیده، مسیر تحول را در پیش گرفته و سلاح را زمین بگذارد. چنین رویدادی، بی‌شک، بسیار ارزشمند و فوق‌العاده است.»

یوکسل گنچ، با تأکید بر اینکه موفقیت این فرآیند می‌تواند الگویی برای سایر کشورهای درگیر منازعه باشد، تصریح کرد: «در صورت موفقیت، این تجربه نمونه‌ای شاخص از چگونگی حل مسائل مشابه در سطح جهان از طریق ابزارهای سیاسی و دموکراتیک، و بدون توسل به خشونت و خونریزی، ارائه خواهد داد. این یکی از برجسته‌ترین وجوه آن است. دوم آنکه، این فرآیند، بدیلی منطبق با پارادایم نوین جامعه در قرن بیست و یکم عرضه می‌کند. الگوهای اجتماعی برآمده از دولت-ملت‌های قرون نوزدهم و بیستم، کارایی خود را از دست داده‌اند. در حقیقت، اگر این مدل به سرانجام برسد، الگوی «ملت دموکراتیک» که می‌تواند در قالب جمهوری دموکراتیک تجلی یابد، همراه با این شکل نوین از همزیستی اجتماعی، پتانسیل آن را دارد که به مدل حکمرانی دولتی در قرن بیست و یکم بدل شود و از این منظر نیز الهام‌بخش خواهد بود. سوم اینکه، تصمیم به خلع سلاح و انحلال، به خودی خود کافی نیست و باید زمینه تحقق و اجرای این تصمیمات فراهم گردد.»

یوکسل گنچ، با یادآوری «فراخوان صلح و جامعه دموکراتیک» رهبر خلق کورد، عبدالله اوجالان، در ۲۷ فوریه، اظهار داشت که اوجالان در آن فراخوان، بر اهمیت «شرایط عملی و قابل اجرا» برای دستیابی به صلح و دموکراسی تأکید ورزیده بود.

 

تصمیم حزب کارگران کوردستان، طرحی برای دگرگونی همزمان این حزب و ترکیه است

یوکسل گنچ در ادامه توضیح داد: «اگر پرسش این باشد که این «شرایط قابل اجرا» چیست، باید گفت که پیشبرد رهبری جناب اوجالان مستلزم برخورداری ایشان از شرایط لازم برای فعالیت سیاسی است. مطالبه رفع موانعی که مبارزه مسلحانه را اجتناب‌ناپذیر ساخته تا امکان مبارزه غیرمسلحانه فراهم آید، هم در بیانیه و هم در قطعنامه پایانی کنگره به صراحت قید شده است. قطعنامه پایانی، با ارجاع به روند یکسان‌سازی، مرکزگرایی و انکار هویتی که پس از قانون اساسی ۱۹۲۴ و در چارچوب معاهده صلح لوزان در ترکیه شکل گرفت، فلسفه وجودی خود را تبیین می‌کند. این به آن معناست که کنار نهادن سیاست‌های یکسان‌ساز، مرکزگرا و انکارمحورِ نشأت‌گرفته از قانون اساسی ۱۹۲۴، به عنوان یکی دیگر از شروط اساسی مبارزه غیرمسلحانه مطرح می‌شود. همچنین، بر لزوم ایجاد تمهیدات قانونی، اجتماعی و اداری تأکید شده است که ضمن به رسمیت شناختن ساختار چندهویتی و چندفرهنگی ترکیه، مشارکت این گروه‌ها را به عنوان بازیگران سیاسی در بنای ترکیه‌ی نوین تضمین نماید. در واقع، دوازدهمین کنگره حزب کارگران کوردستان، صرفاً به انحلال این حزب محدود نمی‌شود، بلکه اساساً طرحی برای دگرگونی همزمان این حزب و ترکیه ارائه می‌دهد و این امر بسیار حائز اهمیت است.»

 

«برای تحول حقوقی، اداری، فنی و اجتماعی چه باید کرد؟»

یوکسل گنچ، با تأکید بر اینکه از اکتبر گذشته تاکنون، خلق کورد دو گام اساسی برداشته‌ است، اظهار داشت: «موضوعاتی نظیر چگونگی زمین گذاشتن سلاح از سوی حزب کارگران کوردستان، و اقدامات لازم پس از آن برای ایجاد تحولات حقوقی، اداری، فنی و حتی اجتماعی که بتواند این فرآیند گذار را پشتیبانی کند، بسیار حیاتی بوده و نیازمند برنامه‌ریزی فوری است. خلق کورد در فرآیندی که از اکتبر آغاز شد، دو گام بزرگ برداشت: نخست، بیانیه ۲۷ فوریه و دوم، خلع سلاح حزب کارگران کوردستان در پاسخ و ادامه آن. اکنون در آستانه مرحله‌ای قرار داریم که مجلس، دولت، حکومت، جامعه ترکیه، نخبگان سیاسی و جامعه مدنی باید هر یک نقش خود را ایفا کرده و گام‌های راهبردی بردارند. بنابراین، اکنون بار مسئولیت بر دوش حکومت، دولت و مجلس است و این نقش‌ها باید بی‌درنگ ایفا شوند.»

 

تأثیرات شرایط منطقه‌ای

یوکسل گنچ در ادامه به شرایط منطقه‌ای اشاره کرد و گفت: «همانطور که می‌دانید، یکی از محرک‌های اصلی این فرآیند، تحولات منطقه‌ای بود. فروپاشی پارادایم قرن بیستم در منطقه و فراهم آمدن زمینه برای شکل‌گیری پارادایمی نوین، برای ترکیه همزمان فرصت‌ها و تهدیداتی را به دنبال داشت. تهدید از آن جهت که ترکیه، دولتی با قدمت یک قرن است و با مسئله‌ای تاریخی و بغرنج همچون مسئله کورد دست به گریبان است که نیم قرن جنگ را در پی داشته است. افزون بر این، چینش جدید خاورمیانه با محوریت اسرائیل و موضع آسیب‌پذیر و بعضاً تنش‌زای ترکیه در مناسبات کلی خود با منطقه، این کشور را در معرض مخاطراتی قرار می‌داد. اما در عین حال، اگر ترکیه بتواند مسئله کورد را حل و فصل نموده، به چرخه جنگ پایان دهد و الگوی ترکیه دموکراتیک را پی‌ریزی کند، قادر خواهد بود هم این مخاطرات را مدیریت نماید و هم در چشم‌انداز نوین خاورمیانه، به جایگاهی برسد که بتواند برای مسائل مناقشه‌برانگیز منطقه، الگوی راه‌حل ارائه دهد. بنابراین، با در نظر گرفتن بستر پرمخاطره‌ای که این فرآیند در آن آغاز شده، موقعیتی که امروز در آن قرار داریم، فرصتی طلایی برای ترکیه محسوب می‌شود.»

 

ترکیه می‌تواند الگویی برای گشودن پنجره‌ای دموکراتیک به روی مسائل باشد

یوکسل گنچ، با اشاره به اینکه نزدیک به نیم قرن مبارزه سازمان‌یافته، نهایتاً موجب شده است هویت کوردی به عنوان «یکی از ارکان اصلی» ترکیه به رسمیت شناخته شود، این امر را یکی از مهمترین دستاوردهای این پنجاه سال مبارزه برشمرد. وی ارزیابی کرد: «پنجاه سال مبارزه تشکیلاتی، در مبارزات دموکراتیک تجربه گرانبهایی به خلق کورد بخشیده و همزمان قدرت کنشگری و فاعلیت سیاسی را برای آن به ارمغان آورده است. خلق کورد، با پیگیری تحول دموکراتیک در کشوری که در آن به سر می‌برد، در آستانه گشودن افقی نوین، با چشم‌اندازی اصیل و مبتنی بر مشارکت در بنیان‌گذاری هست. ترکیه می‌تواند یکی از برجسته‌ترین نمونه‌ها در گشودن این افق باشد و این خود دستاوردی بزرگ است.»

 

صلح پایدار چگونه ساخته می‌شود؟

یوکسل گنچ با تصریح اینکه «تصمیم به پایان دادن به مبارزه مسلحانه، به تنهایی صلح پایدار را به ارمغان نمی‌آورد»، تأکید کرد که برای تحقق فرآیند صلحی ایجابی و ماندگار، مسئولیت‌هایی خطیر متوجه حکومت، مجلس، تمامی نیروهای سیاسی از جمله اپوزیسیون، و سازمان‌های جامعه مدنی است.

یوکسل گنچ، رئوس مهمترین الزامات برای دستیابی به صلحی پایدار را چنین برشمرد: «نخست، باید بسترهای حقوقی و اداری کارآمدی برای پشتیبانی از فرآیندهای خلع سلاح، ادغام در مبارزات دموکراتیک و پیشبرد تحولات ایجاد شود. در همین راستا، زمینه پذیرش این وضعیت نوین در افکار عمومی و ساختار اداری باید فراهم گشته و جامعه برای آن آماده شود. بدین منظور، رویکردهای امنیتی شدیدی که به ویژه در منطقه حاکم است، باید فوراً متوقف گردد. باید به موجودیت پاسگاه‌های نظامی، ایست‌های بازرسی‌ مداوم، حضور خودروهای زرهی و تمامی مظاهر اقدامات امنیتی پایان داده شود. باید نگاه و رویکردی که منطقه را به مثابه «منطقه‌ای استعماری» تلقی کرده و ساختاری اداری دوگانه بر آن تحمیل می‌کند، برچیده شود. تدوین پروتکل مشترک عدم مخاصمه و تأمین امنیت متقابل، سودمند خواهد بود. همچنین، آزادی زندانیان بیمار، محکومانی که دوران حبس خود را به پایان رسانده‌اند، و نیز سیاستمداران، روزنامه‌نگاران و نمایندگان نهادهای مدنی که بدون ارتکاب خشونت محاکمه شده‌اند، باید بی‌درنگ عملی گردد. به باور من، برداشتن گام‌های اعتمادساز نقشی کلیدی در مهیا ساختن فضای اجتماعی ایفا خواهد کرد. دیگر آنکه، قانون مبارزه با تروریسم در ترکیه عملاً کارکردی مشابه یک قانون اساسی موازی پیدا کرده و خلق کورد قربانی اصلی آن هست. این قانون باید ملغی شده یا به قانونی با دامنه بسیار محدود تبدیل گردد. قوانین کیفری نیازمند بازنگری اساسی است و باید با اصلاحات قانونی و استقرار یک نظام حقوقی حق‌محور و آزادی‌مدار، شیوه‌های مجازات نیز متحول شود. مجریان این فرآیند و تمامی گروه‌هایی که برای آماده‌سازی جامعه در این مسیر تلاش می‌کنند، باید از تضمین‌های قانونی برخوردار شوند. و البته، فراهم آوردن شرایطی که در آن جناب اوجالان بتواند آزادانه به فعالیت سیاسی پرداخته و راهبری پارادایم نوین را به آسانی به پیش برد، از جمله نخستین و ضروری‌ترین اقدامات است.»

 

استقرار دیپلماسی صلح، یک ضرورت است

یوکسل گنچ، ضمن تأکید بر اهمیت حمایت‌های بین‌المللی برای تضمین موفقیت این فرآیند، افزود: «ایجاد سازوکاری تحت عنوان دیپلماسی صلح، برای کمک به پیشبرد مثبت فرآیندهای منطقه‌ای و جهانی، امری ضروری است. اما به ویژه برای بنای جامعه‌ای دموکراتیک، تحرک اپوزیسیون و جامعه مدنی با شعار محوری «آزادی و دموکراسی بیشتر» اهمیتی حیاتی دارد. همچنین، مقابله با تحرکات محافل جنگ‌طلب و سودجو از مسئله کورد که در صدد تخریب صلح و تحول دموکراتیک هستند، و ممانعت از انحراف افکار عمومی، بسیار حائز اهمیت است. باید به طور خاص، اقدامات تفرقه‌افکنانه و تجزیه‌طلبانه ملی‌گرایان و بازماندگان کمیته اتحاد و ترقی را که از آغاز این فرآیند در پیش گرفته‌اند، افشا نموده و قاطعانه در برابر آنها ایستاد. این امر برای تضمین تداوم فرآیند، ضروری است.»

یوکسل گنچ، ضمن مثبت ارزیابی کردن اظهارات مقامات دولتی در خصوص این فرآیند، پیشنهاد کرد: «ما به گفتمان‌ها و اقدامات عملی‌تری از سوی دولت نیازمندیم که نشان‌دهنده اراده‌ای شفاف‌تر، مصرتر و قاطع‌تر باشد. بی‌گمان، مهم‌تر از هر چیز، این فرآیند، عرصه نمایش و ژست نیست، بلکه میدان مسئولیت‌پذیری است. دولت و حکومت باید با اثبات تعهد خود به این مسئولیت، گام‌های عملی بردارند.»

 

حاکمیت نباید این فرآیند را مشمول مرور زمان کند

یوکسل گنچ سخنان خود را چنین به پایان برد: «فرآیندهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۴ نیز با امیدها و انتظاراتی مشابه امروز آغاز شدند. اما در آن مقطع پنج ساله، رژیم وقت به جای اجرای تعهدات و آغاز تحولات قانونی، فرآیند را به فرسایش کشانده و به بن‌بست رساند. مایلم تأکید کنم که به صلاح حاکمیت کنونی است که از تکرار آن تجربه تلخ پرهیز کرده، این فرآیند را دچار فرسایش نسازد، از اتلاف وقت و به تعویق انداختن آن بپرهیزد و با سرعت عمل کند.»