کارزار «می‌خواهم عبدالله اوجالان را ببینم»؛ گامی به سوی تحقق صلح و دموکراسی جامعه

در پی تحولات سیاسی سریع، کارزار بین‌المللی «می‌خواهم با عبدالله اوجالان دیدار کنم» شکل گرفت که خواستار اجازه ارتباط او با وکلا و نمایندگان جامعه مدنی است و با استقبال گسترده و درخواست‌های روزافزون مواجه شده است.

مالفا محمد

مركز خبر- در سایه تحولات سریع سیاسی، کارزار «می‌خواهم با عبدالله اوجالان دیدار کنم» به‌عنوان حرکتی بین‌المللی مطرح شد که خواستار اجازه ارتباط او با وکلایش و نمایندگان جامعه مدنی است. این کارزار به‌سرعت با استقبال گسترده‌ای در سطح بین‌المللی روبه‌رو شد و درخواست‌ها برای دیدار با رهبر اوجالان روزبه‌روز در حال افزایش است.

 

اهمیت دعوت رهبر عبدالله اوجالان به صلح و دموکراسی در بافت سیاسی کنونی تا چه اندازه است؟

در سایهٔ رخدادهای پرشتابی که منطقه را دربر گرفته و در اوضاعی آکنده از تنش، فشار و طمع‌ورزی‌هایی که در آن به‌سر می‌بریم، بار دیگر مسئلهٔ رهبر عبدالله اوجالان برجسته شده است؛ به‌ویژه پس از دیداری که با هیأتی در زندان امرالی داشت و کارزارهایی که برای آزادی او راه‌اندازی شدند. این تحولات در مقطعی بسیار حساس رخ می‌دهند، زمانی که ملت‌ها نیازمند راه‌حل‌های واقعی‌اند؛ راه‌حل‌هایی که آنان را از ویرانی، خون‌ریزی و بحران‌های پی‌درپی نجات دهد.

رهبر اوجالان، اندیشمندی است با جهان‌بینیِ مبتنی بر عشق و انسانیت. او چشم‌اندازی ارائه می‌دهد که صلح و دموکراسی را تنها راه نجات منطقه می‌داند. طبیعی‌ست که پس از سال‌ها حبس، انزوا و ستم در زندان‌های ترکیه، ابتکاری از سوی او شکل گیرد که هدفش برقراری ثبات باشد؛ ابتکاری که ندایی‌ست برای صلح و فراخوانی به گفت‌وگو میان همهٔ مؤلفه‌های جامعه به‌منظور تضمین حقوق افراد، به‌رسمیت‌شناختن هویت‌ها و ساختن جامعه‌ای دموکراتیک، آکنده از صلح و عدالت.

زمان‌بندی این دیدار نیز حائز اهمیت بود؛ درست در دوره‌ای که منطقه با بحران‌های پیاپی دست‌وپنجه نرم می‌کند، امری که لزوم گوش‌سپردن به صداهای خردمندانه‌ای را یادآور می‌شود که خواستار حفظ کرامت و جان انسان‌اند. می‌توان این ابتکار را پاسخی به بحران‌های منطقه دانست، چرا که از سوی رهبری مطرح می‌شود که خود طعم ستم و انزوا را چشیده و کوشیده است از ایدئولوژی‌های تندروانهٔ قومی که کشورها را به ورطهٔ فروپاشی می‌کشاند، فراتر رود.

در مقابل، کشورهایی که بنیان خود را بر دموکراسی و احترام به دیگری استوار می‌کنند، توان جذب تمامی مؤلفه‌ها و تضمین حقوق آنان را در چارچوب صلحی عادلانه دارند. این کشورها همان‌هایی خواهند بود که در بلندمدت به ثبات و کامیابی دست می‌یابند. بی‌تردید، این رویکرد کلید بیداری ملت‌ها و تضمین آینده‌ای بهتر برایشان است.

 

مهم است که نقش تعیین‌کنندهٔ رهبر اوجالان را در ارائهٔ نظریه‌هایی که در پی تحقق صلحی واقعی و پایدار در منطقه‌اند، در نظر داشته باشیم، اما مهم‌تر آن است که باورمندان به اندیشهٔ او چگونه می‌توانند بر پایهٔ این نظریه‌ها و فراخوان‌ها گام بردارند و آن‌ها را در عرصهٔ واقعیت به اجرا درآورند تا اهدافشان محقق شود؟

با وجود انزوایی که در سلولش در ترکیه بر او تحمیل شده، رهبر عبدالله اوجالان میراثی فکری غنی از خود به‌جا گذاشته که شایستهٔ تأملی ژرف است. با اینکه این انزوای شدید هرگونه ارتباط با او را غیرممکن ساخته، اما میراث او در «مانیفست تمدن دموکراتیک» مسئولیتی برای رهایی بر دوش تمام باورمندان به این اندیشه می‌گذارد؛ بی‌توجه به تعلقات قومی یا جغرافیایی‌شان؛ خواه کرد، عرب، آفریقایی یا اروپایی باشند.

این اندیشه به گروه خاصی محدود نمی‌شود، بلکه چشم‌اندازی‌ست برای هرکس که به آزادی و دموکراسی ایمان دارد. از همین رو، بر باورمندان به این فکر واجب است که با همهٔ ابزارهای ممکن، به‌ویژه زنان، فشار وارد کنند؛ از راه ایجاد ابتکارات، تشکیل جوامع مدنی فعال، برقراری ارتباط با نهادهای بین‌المللی، راه‌اندازی کارزارهای رسانه‌ای گسترده و بهره‌گیری از شبکه‌های اجتماعی برای شکل‌دادن به افکار عمومی مؤثر.

با این حال، اندیشه نباید صرفاً در سطح نظری باقی بماند، بلکه باید از راه اقدام‌های عملی و ملموس تجلی یابد؛ اقداماتی همچون سازماندهی همایش‌ها، آغاز کارزارها، و برپایی تظاهراتی که به برجسته‌سازی این مسئله و تقویت جایگاه و تأثیر آن کمک کنند. یکی از نمونه‌های برجستهٔ این تلاش‌ها، همایش «ندا» بود که ماه گذشته در شهر سلیمانیه برگزار شد؛ گردهمایی زنانه‌ای که نمایندگان سازمان‌های زنان از خاورمیانه، شمال آفریقا و اروپا را در کنار هم جمع کرد و به گسترش پیوندها و معرفی این اندیشه یاری رساند.

این گام‌های عملی حرکاتی نمادین نیستند، بلکه گام‌هایی جسورانه و پیشرو در مسیر برجسته‌سازی اندیشهٔ دموکراتیک‌اند، به‌ویژه در زمینهٔ نقش زن در این مبارزه. آزادی زن، آن‌گونه که رهبر اوجالان بر آن تأکید دارد، مسئله‌ای حاشیه‌ای نیست، بلکه عنصری بنیادین برای ساختن جوامعی عادل و نظام‌هایی‌ست که برای انسان و کرامت او حرمت قائل‌اند.

 

مشارکت زنان در کارزارهایی که با هدف آزادی اوجالان انجام می‌گیرند، بخشی مهم در تقویت نظریه‌های او و تأثیرگذاری بیشتر آن‌ها در سطح بین‌المللی به‌شمار می‌رود، به‌نظر شما، زنان چه نقشی می‌توانند در کارزارهای بین‌المللی برای آزادی رهبر اوجالان ایفا کنند و چگونه می‌توان مشارکت آنان را در روند برقراری صلح در خاورمیانه و آفریقا تقویت کرد؟

نقش زنان در گسترش اندیشه‌های رهایی‌بخش و پیاده‌سازی آن‌ها در میدان واقع، عنصری بنیادین در هر جنبشی است که در پی آزادی و عدالت اجتماعی‌ست. رهبر عبدالله اوجالان از آغاز راه خود، بر اهمیت رهایی انسان به‌عنوان کلید واقعی آزادی میهن تأکید کرده و یکی از برجسته‌ترین گفته‌های او این است که: «زن، نخستین مستعمرهٔ تاریخ است»؛ عبارتی که نشان از درک ژرف او از ریشه‌های ستم تاریخی واردآمده بر زنان دارد.

با تکیه بر این درک، اوجالان زن را بنیان هر جنبش رهایی‌بخش می‌داند و باور دارد که وضعیت زن در هر جامعه‌ای، معیار سنجش میزان پیشرفت و توسعهٔ آن جامعه است؛ همان‌گونه که فیلسوفی چون کارل مارکس نیز بر آن تأکید کرده بود. بر این اساس، او بخش قابل توجهی از اندیشه‌ورزی خود را به مطالعهٔ مسئلهٔ آزادی زن اختصاص داده و نظریه‌هایی فلسفی ارائه کرده که نقش زن را در جامعه تقویت می‌کند؛ با تأکید بر حمایت همه‌جانبه از زنان در سطوح اجتماعی، سیاسی و حتی نظامی.

تجربهٔ زنانی که به اندیشهٔ اوجالان باور دارند، به‌ویژه در مناطقی که فلسفهٔ او را پذیرفته‌اند، نشان داده که آنان نه تنها توان ایستادگی در برابر چالش‌ها را دارند، بلکه می‌توانند رهبری جنبش‌هایی فراگیر برای دگرگونی اجتماعی را نیز به‌دست گیرند. آن‌ها نقش‌های کلیدی در مبارزه با نیروهای تروریستی ایفا کرده‌اند و در ساخت جوامعی مبتنی بر ارزش‌های دموکراسی و عدالت سهیم بوده‌اند؛ گواهی بر اراده و نیروی عظیم آنان.

از این‌رو، توانمندسازی زنان و گسترش مشارکت آن‌ها در مرحلهٔ پیش‌رو، نه تنها به تحقق هدف آزادی اوجالان یاری خواهد رساند، بلکه راه را برای جامعه‌ای عادلانه‌تر، آزادتر و مبتنی بر برابری هموار می‌سازد.

امروز و در ادامهٔ کارزارهایی که برای آزادی اوجالان در جریان‌اند، زنان می‌توانند نقش محوری در تقویت این تلاش‌ها داشته باشند؛ از طریق راه‌اندازی کمپین‌های فشار سیاسی و رسانه‌ای که نهادهای بین‌المللی و افکار عمومی جهانی را هدف قرار دهند، سازماندهی ابتکارات اجتماعی برای افزایش مشارکت زنان در مبارزات رهایی‌بخش، و برقراری ارتباط با سازمان‌های بین‌المللی مدافع حقوق بشر و حقوق زنان. همچنین برگزاری تظاهرات و کنفرانس‌هایی که پیوند آزادی زن با عدالت و ثبات را برجسته کنند، از دیگر راهکارهایی است که می‌توانند در این مسیر اثرگذار باشند.

 

کارزارهای بسیاری با هدف آزادی رهبر عبدالله اوجالان و فراهم‌کردن امکان دیدار با او به راه افتاده‌اند که تازه‌ترین آن‌ها، کارزار «می‌خواهم عبدالله اوجالان را ببینم» است.

به‌نظر شما، این کارزار چه تأثیری می‌تواند بر صحنهٔ سیاسی منطقه‌ای و بین‌المللی داشته باشد؟ و زنان چگونه می‌توانند این کارزار را به پیش ببرند و به تحقق اهداف آن یاری رسانند؟

زن نقشی محوری در گسترش اندیشهٔ رهایی‌بخش و پیاده‌سازی آن در میدان واقعی ایفا می‌کند؛ نقشی که در کارزارهای مطالبه‌گر آزادی رهبر عبدالله اوجالان به‌روشنی نمایان شده است. این کارزار صرفاً مجموعه‌ای از واژگان نیست، بلکه معنایی نمادین و عمیق در خود دارد؛ نمادی از احیای اندیشه‌ای که باور دارد زندان و دیوارهای آهنین توان خاموش‌کردن صدای آزادی را ندارند.

زمانی که عبارت «می‌خواهم عبدالله اوجالان را ببینم» از طریق رسانه‌ها و کارزارها طنین‌انداز می‌شود، این خواسته، اراده‌ای جمعی را بازتاب می‌دهد؛ اراده‌ای برای زنده نگه‌داشتن اندیشهٔ دموکراتیک. این کارزار نه‌فقط ابزاری برای اعمال فشار، بلکه تجلی‌گاه حمایت جهانی از این فکر است؛ پیامی آشکار به جهانیان که اوجالان تنها رهبر کردها نیست، بلکه چهره‌ای جهانی‌ست که زنان و مردانی از فرهنگ‌ها و اقوام گوناگون به او باور دارند.

نقش زنان در این کارزار اساسی و حیاتی‌ست. با حضور و سازمان‌دهی ابتکارها و تظاهراتی که ارادهٔ زنان را در راه آزادی بازتاب می‌دهد، می‌توان حرکت را به‌پیش راند. بهره‌گیری از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی برای گسترش آگاهی و ساختن یک افکار عمومی تأثیرگذار، و نیز نمایش همبستگی میان زنان از کشورهای مختلف، می‌تواند صدای این خواست را به سطح جهانی برساند.

زنان در کردستان و فراتر از آن، در عمل نشان داده‌اند که باوری ژرف به این اندیشه دارند. حضور آنان در عرصه‌های گوناگون ــ از سیاست و جامعه گرفته تا خطوط مقدم نبرد ــ گواه روشنی‌ست بر اینکه رهایی واقعی از خود زن آغاز می‌شود.

این کارزار، گامی در مسیر بلند آزادی اندیشه و رهایی اجتماعی‌ست. فراتر از مطالبه برای آزادی یک رهبر، این حرکت خواستار نهادینه‌سازی ارزش‌های دموکراسی و عدالت در سراسر جهان است.

پیامی دارم که آرزو دارم به دل‌های همهٔ زنان برسد: در زنان کرد، شور و شجاعتی استثنایی می‌بینم. آنان نماد نیرو و اراده‌اند. زن برای رضایت مرد آفریده نشده؛ زن اندیشه است، عزم است، مبارزه است. همان‌گونه که رهبر اوجالان گفته است.

هر زن عربی که طعم حاشیه‌نشینی را چشیده و ظلم را با گوشت و پوست خود لمس کرده، باید به زنان کرد بنگرد و آنان را الگو قرار دهد. زنانی که دستاوردهایی چشمگیر در عرصه‌های اجتماعی، سیاسی، و حتی در جبهه‌های نبرد داشته‌اند. این مبارزه، بیش از بیست‌وچهار سال است که ادامه دارد، حتی با وجود ربوده‌شدن رهبری بزرگ. با این‌همه، عقب ننشستند، خسته نشدند، همچنان کارزار به راه می‌اندازند و با همهٔ توان خود برای آزادی آن رهبر می‌کوشند.

این زنان، نمونهٔ والای مبارزاتند. برای آن آفریده شده‌اند که همیشه در صف نخست نبرد باشند. از این‌رو، همهٔ زنان را فرامی‌خوانم که از حقوق خود کوتاه نیایند. آن‌چه با زور ستانده شده، تنها با اراده و نیرو باز پس گرفته می‌شود؛ حق را نمی‌بخشند، بلکه باید با پافشاری و عزم آن را گرفت.