جنبش «زن، زندگی، آزادی»؛ از شعلههای سه ساله تا چشمانداز منطقهای
روژین موکریانی، تحلیلگر سیاسی، میگوید: «جنبش آزادی مانند رودخانهای است که مسیرهای متعدد دارد و توانسته همبستگی فراملی و چشمانداز دمکراتیک را به تصویر بکشد.»
شهلا محمدی
مركز خبر- به مناسبت سومین سالگرد خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»، درباره آسیبشناسی این خیزش، دستاوردها و نقاط ضعف آن و همچنین نقش «زن، زندگی، آزادی» در مواجهه با وضعیت نوین خاورمیانه و گذر از این مرحله، با روژین موکریانی، تحلیلگر سیاسی، گفتوگو کردیم.
ارزیابی و آسیبشناسی خیزش انقلابی ژن، ژیان، آزادی در سه سال گذشته، همچنین با چه محدودیتها و چالشهایی روبهرو شده است؟ مهمترین نقاط قوت و ضعف این خیزش چه بوده است؟
جنبش زن، زندگی، آزادی هنوز پس از گذشت سه سال، شعلههای آن در تجمعات و مطالبات سیاسی همچنان مشهود است، که نشاندهنده تداوم و پویایی آن است.
جنبش زن، زندگی، آزادی، به ویژه برای مردمانی که به حاشیه رانده شدهاند، از جمله کوردها، جنبشی فراملی است که ویژگیهای تقاطعی و استعمارزدایی دارد. این سه ویژگی، جنبش را از سایر جنبشهای گذشته در ایران متمایز کرده و باعث زنده ماندن آن شده است.
تضادها و مسئله ملی در ایران
روژین موکریانی درباره تضادها و مسائل ملی در ایران اظهار داشت: این جنبش تضادها و ناسازگاریهای جامعه ایران را آشکار کرد، بهویژه مسئله ملتها در داخل کشور. برای مثال، توانست بحث ملی و ستم ملی را به میز گفتوگو بازگرداند و تا حدی به پذیرش وجود مسئله ملی در ایران منجر شود. با این حال، در تعیین ماهیت این مسئله، هم نیروهای چپ و هم راست مقاومت کردند. چپها با انسداد فکری در مواجهه با مسئله ملی روبهرو هستند و راستها خط قرمزشان را بر اصل تمامیت ارضی و نفی تکثر ملی و سیاسی گذاشتهاند.
نبود درک مشترک از ماهیت مسئله ملی و فقدان چشمانداز برای حل آن، باعث افزایش انشقاق و تضعیف همبستگی نسبی شده است. جمهوری اسلامی از این شکافها بهره برده و بهویژه در جنگ دوازده روزه با اسرائیل، ملیگرایی ایرانی را تقویت و گسترش داد.
نظم تازه و روابط دیالکتیکی
روژین موکریانی با بیان اینکه، وقتی از نظم تازه سخن میگوییم، منظور ما استفاده از تغییرات و نوآوریهای آینده است. در جهانی که قدرت دولتها محدود است و سیاست حول کنترل و نفوذ شکل میگیرد، روابط دیالکتیکی میان دوست و دشمن اهمیت پیدا میکند. نظم نوین، یعنی روابط و همکاریهای میان دوستان و دشمنان در حال تحول و تغییر است. موضعگیریها، همپیمانیها و کشمکشها در این روند قابل مشاهدهاند و در آغاز شکل میگیرند.
دوره گذار و چشمانداز منطقهای
روژین افزود: ما در دوره گذار هستیم؛ هنوز مشخص نیست که دوستیها و دشمنیهایی که در آینده وجود خواهد داشت، چگونه شکل میگیرد. آیا ایران بعد از این جنگ، با توجه به پیشفرضهای بنیادین مدنی و مکانیزمهای موجود، میتواند مسیر مشخصی اتخاذ کند؟ آیا تصمیمگیری ممکن خواهد بود؟
درست است که ایران دست از خصومت برخواهد داشت، اما هنوز نمیدانیم هژمونی اسرائیل تا کجا پیش خواهد رفت و چه سرنوشتی در انتظار پیمان ابراهیم است. همچنین، روابط آینده ایران، ترکیه و اسرائیل هنوز نامشخص است. بعد از ۷ اکتبر، هم نگاه کنیم، مشخص است که ایران و ترکیه در واقع پیوندهای دیرینه و دشمنی مشترک بیشتری پیدا کردهاند؛ دشمن مشترک آنها هژمونی اسرائیل است.
همه اینها ما را به صحبت درباره نظم جدید سوق میدهد، اما سؤال این است که این نظم جدید چه تأثیری بر جنبش آزادی دارد؟ باید گفت که در واقع ما داریم همپیمانیهای تاکتیکی، جریانها و اقدامات عملیاتی دولتها را میبینیم که تلاش میکنند بقای رژیمها، به ویژه رژیمهای اتوکراتیک و اقتدارگرا، را تضمین کنند؛ این اقدامات در جهت مقابله با قطب مخالف یعنی جنبش آزادی شکل میگیرد.
با این حال، جنبش آزادی چشماندازی دمکراتیک ارائه میدهد؛ روزنهای از امید به یک آینده میانه و دمکراتیک، حتی در حضور نظم تازهای که میخواهد سیاست را از قدرت متمرکز دولتها خارج کند.
نظم نوین، همبستگی فراملی و اکولوژی
وی نظم نوین را چنین تعریف کرد: این نظم نوین مبتنی است بر همبستگی فراملی میان جوامع و ملتهای مختلف، بر آزادی زنان و همچنین بر اکولوژی؛ اکولوژی یکی از عوامل مهمی است که این نظم تازه را شکل میدهد.
سؤال این است: ایران چه خواهد کرد؟ عراق چه خواهد کرد؟ با مشکلات و کمبودهایی که در این مسیر وجود دارد، کوردستان دوباره به نقطهای حساس و جایگاهی ویژه تبدیل میشود. چرا؟ زیرا دعوای چهار کشور ایران، ترکیه، سوریه و عراق بر سر مسیر رودخانههای دجله و فرات جریان دارد. این سؤال مطرح است که چه کشوری کنترل جریان آب و منابع آن را خواهد داشت: ایران، ترکیه یا سوریه؟ اینها مسائلی هستند که عملاً کنترل آنها از دست ما خارج است و میتوانند پیامدهای بسیار جدی و منطقی بر زندگی مردم داشته باشند.
واکنشهای مردمی و تصویر اتوپیایی جنبش
روزین موکریانی درباره واکنشهای مردمی گفت: واکنشهای مردمی و مطالبههای منطقی جامعه، همان جنبش آزادی است. چیزی که امروز میبینیم، تأثیر این جنبش در زندگی مردم ایران و در جوامع مختلف است: در بلوچستان، در بخشهای مختلف افغانستان و حتی در بخشهایی از هندوستان. این خود تصویری اتوپیایی از امید و آزادی ایجاد میکند، در مقابل تصویری که نظمهای نوین و قدرتهای منطقهای تلاش دارند بر مردم تحمیل کنند.
ماهیت خیزش و تغییرات ذهنی
وی همچنین در رابطه با ماهیت خیزش بیان کرد: در اینجا واقعاً مطمئن نیستم که چشمانداز و آینده دقیقاً چگونه خواهد بود، اما امیدی که این جنبش آزادی به ما میدهد، نشان میدهد که میتوان آیندهای دمکراتیک و میانرشتهای را تصور کرد؛ آیندهای که ارزشها و آرمانهای جنبش آزادی را در خود منعکس کند.
به نظر من، این خیزش ادامه دارد. این خیزش مانند جریان یک رودخانه است که مسیرهای متعددی دارد و بسته به موانع و شرایط مقابل، گاهی متوقف میشود، گاهی گسترش مییابد. ماهیت این جنبش از پایین به بالا است و تغییرات آن بیشتر ذهنی و فرهنگی است تا صرفاً سیاسی یا ساختاری.
وقتی درباره تغییرات ذهنی صحبت میکنیم، منظور از «تغییرات ذهنی» نوعی جهانبینی، نوعی دیدگاه و خواست جمعی است. این جهانبینی همان آگاهی جمعی است که در زندگی روزمره مردم جاری است: از خانواده، از روابط زن و مرد، از تعاملات میان جوامع مختلف. این جنبش تلاش میکند این ساختارهای سلسلهمراتبی و سختگیرانه را تغییر دهد و جای خود را به آگاهی و مشارکت جمعی بدهد.
به عبارت دیگر، این تغییرات به دنبال شکستن هژمونیها و الگوهای تثبیتشده است و میخواهد فرصتهای برابر و آزادیهای واقعی را در زندگی اجتماعی مردم ایجاد کند.
روح تغییر و محدودیتهای تغییر رژیم
وی در رابطه با ماهیت تغییر تاکیید میکند: چیزی که باید در نظر بگیریم این است که در نقطهای قرار داریم که در برابر استراتژیهای غالب قرار میگیرد. اگر جنبهای از این تغییر دستاورد داشته باشد، یا اگر هنوز ادامه دارد، سؤال این است که چرا برخی امور تغییر نکردهاند. این درک نادرست از ماهیت تغییر است، زیرا تغییر واقعی، ماهیتی متقابل با تغییر رژیم دارد. تغییر رژیم معمولاً سریع اتفاق میافتد، و چیزی که تغییر میکند بیشتر پیجوییها و ساختارهای سطحی است، در حالی که سیستم و چارچوبهای اصلی باقی میمانند.
اما جنبههای عمیقتر، همان روح تغییر هستند. همان چیزی که در اقدامات گذشته به آن اشاره کردم، ماهیتش ترکیبی، چندلایه و مستمر است و نیازمند زمان و تلاش جمعی برای تحقق است. این روح تغییر هنوز فعال است و من فکر میکنم که این پتانسیل وجود دارد که مسیر تحولات آینده را شکل دهد و سیاستهای دولت را تحت تأثیر قرار دهد.
اهمیت منطقه و منابع طبیعی
روژین موکریانی بر چرایی اهمیت منطقه و منابع طبیعی اظهار داشت: بعد از این دوره، منطقهای کاملاً جدید و متفاوت شکل خواهد گرفت، از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی. این منطقه از لحاظ منابع و کمبودها یکی از حساسترین مناطق جهان است و تحت تأثیر استراتژیهای اوتوکراتیک و نیازهای جمعیتی قرار دارد. در این شرایط، واقعیات جدید و کمبودها، توانایی جوامع برای مقابله با چالشها و تحقق تغییرات بنیادین را به شدت آزمایش میکند.
به ندرت میتوان به کشوری اشاره کرد که در واقعیت دمکراتیک باشد، حتی در مبانی نظری و ساختاری آن. با این حال، در جنبشهای محلی و مردمی، ارزشهایی وجود دارد که قابل توجهاند: ارزشهای کمونال، مردمی، تابآور، همکاری و همبستگی. این ارزشها به نوعی «تکثر فرهنگی و سیاسی» را به رسمیت میشناسند و تقویت میکنند.
جنبش آزادی تلاش میکند این ساختارها و تعاملات متقابل را به شکلی ظریف به هم پیوند دهد، بدون آنکه از بیرون تحمیل شده باشند. این پلزدن میان خرد محلی و کلان، یعنی میان جامعه کوچک و جامعه جهانی، همان کاری است که جنبش آزادی انجام میدهد.
این جنبش به ما دیدگاهی میدهد که نشان میدهد امکان تلفیق این دو حوزه وجود دارد، به شرط آنکه تکثرها رعایت شوند و تعاملات سالم و تأکید بر همبستگی حفظ شود. تأکید بر همبستگی به این معناست که تنها بحث و گفتگو کافی نیست؛
جنبش آزادی بر پایه تأکید بر تفاوتها و شناخت متقابل آنها شکل گرفته است. این جنبش به دنیا نشان داده که چگونه میتوان از دل همین تفاوتها به همزیستی رسید. حتی تاریخ و ریشههای این جنبش نیز بر همین مبنا بنا شده است؛ ارزشهای آن به گونهای است که در برابر هر نوع یکدستسازی میایستد و بر حق تفاوت پافشاری میکند.
تأکید بر تفاوتها و همزیستی
روژین موکریانی در پایان سخنانش افزود: از این منظر، اگر در مرکز ایران یا در میان ملتهای فارس، نگاهها و برداشتهایی متفاوت با جنبش آزادی وجود داشته باشد، این امری طبیعی است؛ چرا که جنبش آزادی تفاوتهای فرهنگی، تاریخی، سیاسی و اجتماعی را میبیند و به رسمیت میشناسد. این جنبش حتی در تولید دانش نیز به گوناگونی توجه دارد، به جهانبینیهای متفاوت احترام میگذارد و سبکهای مختلف زندگی را میپذیرد.
جنبش آزادی تلاش میکند فضایی برای یادگیری همزیستی، مسالمت و آرامش بیافریند؛ دنیایی که در آن انسانها یکدیگر را نفی نمیکنند، بلکه امکان زندگی متفاوت و در عین حال مشترک را میپذیرند. این شامل اشکال مختلف زیست و حتی شیوههای گوناگون حکمرانی است.
از نگاه من، معنای جنبش آزادی این نیست که کل جامعه ایران باید تنها یک شکل از نظام سیاسی داشته باشد. جوامع و ملتهای مختلف میتوانند فرمهای سیاسی متفاوتی برگزینند. به عنوان مثال، اگر ملتی به این نتیجه برسد که دمکراسی غیرمستقیم برایشان مناسبتر است، میتوانند آن را انتخاب کنند. در مقابل، اگر در کوردستان دمکراسی مستقیم با فرهنگ و مطالبات مردم هماهنگتر باشد، این نیز امکانپذیر است. این اشکال گوناگون حکمرانی میتوانند در کنار هم، تحت یک چتر مشترک، یعنی نظام کنفدرالی، همزیستی کنند.