کتاب زنانی که با گرگ‌ها می‌دوند، نوشته‌ی کلاریسا پینکولا استس، اولین بار در سال ١٩٩٢ در آمریکا به چاپ رسيد.

لایه­های فرهنگی در طول تاریخ بشر اسرار زنان باستان را پوشانده­اند اما کلاریسا استس طی ٢۵ سال پژوهش در این زمینه ثابت کرده است که افسانه­هایی که اسرار زنان باستان را نقل می‌کردند از بین نرفته و با استفاده از شواهد باستان‌شناسی، انسان‌شناسی، روان‌شناسی و آثاری همچون مجسمه‌ها، نقاشی­ها و آیین سفالگری قابل بازیابی هستند.

کلاریسا استس، تحلیلگر و داستان سرای اسطوره پرداز، بر طبیعت ذاتی زنان تاکید دارد و معتقد است با گذشت زمان، این طبیعت ذاتی زنانه غارت و به عقب رانده شده است.

در واقع این همان طبیعت ذاتی است که سالهاست توسط سیستم و ذهنیت مردسالار و نظام سرمایه­دار سرکوب شده است تا نیرو­ها و رفتارهایی که وجودشان برای زنان طبیعی است، اجازه‌ی رشد و تکامل نداشته باشند.

نویسنده تاکید می‌کند که در درون هر زن، یک «زن وحشی» وجود دارد که خواست، ذات و طبیعت زنان است اما این زن در طول تاریخ به عقب رانده شده و اجازه رشد نیافته است. با این حال «زن وحشی» درون زنان همچنان زنده است و می‌توان این طبیعت را از طریق راه و روشی به دست آورد که او نامش را «حفاری‌های باستان شناسانه­ی ذهنی در ویرانه‌های ناخودآگاه جنس مونث» می‌نامند.

کلاریسا استس با بررسی زندگی گرگ‌ها به این نتیجه رسیده است که زندگی آنها شباهت زیادی به زندگی زنان دارد. گرگ‌های سالم و زن‌های سالم ویژگی‌های مشابهی از قبیل سرزندگی، هشیاری، تحمل و قدرت بالا دارند و هر دو در معرض مزاحمت و تعقیب قرار گرفته و ضعیف شده­اند.