‌‌کافە فرندز، کافەای زنانە و سیار در مریوان

کافە فرندز کافەای سیار در مریوان است کە تفاوت آن با کافەهای دیگر در سیار بودن و البته در زنانه‌ بودن آن است. کافه‌ای که توسط سه زن جوان خوش ذوق و باانگیزه اداره می‌شود و محل تجمع جوانان مریوانی است.

هیما راد

 

سنه- اینکه رنگ‌ها، بوها، مکان‌ها، نقش‌ها، ... و شغل‌ها را زنانه مردانه کرده‌اند. در خیلی موارد آسیب‌زا بود، جداسازی و جنسیت‌سازی در بسیاری موارد، اعتماد بنفس‌ را از زنان سلب کرد و مردان به خاطر زنانه بودن برخی مشاغل نتوانستند سراغ علایق‌شان بروند اما در این میان زنان و مردانی هستند که با تابوشکنی‌ به مبارزه علیه قوانین و عرفیات غلط می‌روند و نقش واقعی خود را می‌یابند، نە نقش تعیین‌شده را. سمیرا، ماریا و مائده از آن دست زنان هستند که محدودیت و عرف جامعه نتوانست جلوی آنها را بگیرد و با تلاش توانستند راه را برای زنان دیگری که می‌خواهند به این راه بیایند هموار کنند.

 

کافەی سیار ایدەی همەی گروە بود

در گفت‌وگویی با خبرگزاری زن ماریا رستمیان ۳۱ ساله گفت‌وگویی انجام دادیم. وی می‌گوید: ایدەی کافە سیار از سال ۹۹ و برای زمانیست کە ما بە خانەی دوستانی در سنه (سنندج) رفتە بودیم، یکی از آنها عکاس و دو نفر مشغول به کار با چوب بودند. در گپ و گفت‌هایی که داشتیم از خودمان گفتیم که چی خواندیم و مشغول به چه کارهایی بوده و هستیم. اینکه من و سمیرا خواهرم چندین سال در رستوران‌ها کار کرده بودیم و من در سلیمانی نیز کار کرده بودم و دختر عمویم مائده هم علاقه‌ی زیادی به پختن کیک و شیرینی‌پزی داشت که بعد از این حرف‌ها با دوستان به این نتیجه رسیدیم که کافه‌ای بزنیم که خوب پول ما هم برای کافه‌ای ثابت کافی نبود. پس به فکر کافه‌ای سیار افتادیم و اینطور نبود که ایده‌ی یک نفر باشد بلکه ایده‌ی چند نفر بود و به مریوان برگشتیم و با خانواده صحبت کردیم، موافقت کردند و قرار شد کە حمایتمان کنند.

بعد از آن دنبال وام گرفتن و این اداره و آن ارگان خیلی آمد و رفت کردیم و متاسفانه هیچ ارگانی برای وام دادن حمایت نکردند تا اینکه خودمان طی پروسه‌ای سه ماهه وامی را جور کردیم و اردیبهشت پارسال به تهران رفتیم و ماشین مورد نظر را خریدیم و خرداد امسال یک سال است که استارت کار را زده‌ایم. استقبال مردم خیلی خوب بود و خیلی حمایت کردند. من بچه‌ی بزرگ هستم و از هجده سالگی کار می‌کنم و برابری دختر و پسر در خانواده‌ی ما جا افتاده بود و تفاوتی بین‌شان نبود برای خواهرهایم هم همینطور بود.

در جامعه‌ی ما طبیعی است مخصوصا در غرب کشور زن بخواهد کار کند وجهه‌ی خوبی ندارد مگر اینکه دولتی باشد، و شاید این اولین باریست که در اینجا این کار با سه زن اجرا می‌شود.

خیلی‌ها هم گفتند کارتان جواب نمی‌دهد که طبیعی‌است.کار ماهم سختی خود را دارد چون فصلی ‌است. مثلا ما انتظار این برف سنگین را نداشتیم که نزدیک به دو ماه کار ما را تعطیل کرد و ضرر زیادی داشتیم، اما باز هم راضی هستیم وبرای رسیدن به آنچه که در آینده می‌خواهیم تلاش می‌کنیم و امیدوارم هیچوقت عقب نکشیم.

 

«بە سختی خانوادە را راضی کردیم، از تە دل راضی نبودند»

در ادامه‌ی گفت‌وگو با عضو دیگر کافه فرندز مائده قادری ۲۹ ساله صحبتی داشتیم. وی می‌گوید که با دختر عموهایم کافە فرندز را راە انداختیم کە کافەای است سیار در مریوان.

همیشە سعی داشتیم باهم کاری انجام دهیم چون روحیە‌مان باهم جور بود و همیشە باهم بودیم و همچنین کار برای دیگران و استخدام شدن را دوست نداشتیم و می‌خواستیم برای خودمان کار کنیم و خود رئیس خود باشیم مثل خیلی از جوان‌های امروز.

او هم مانند ماریا از ماجرای سفرشان به سنه و مشورت‌هایشان با دوستان آنجا می‌گوید و از اینکه ایده‌ی کافه‌ی سیارشان ایده‌ی چند نفری بوده است، می‌گوید انرژی و ذوقی که آن شب به ما دادند باعث شد ایده‌ی کار در ذهنمان شکل بگیرد و در راه برگشت کلی ایده به ذهنمان رسید و تمام مسیر را در موردش صحبت کردیم.

با خنده می‌گوید از چیزهای خیلی کوچک شروع کردیم مثل خرید نمکدان، تخته سیاه و... که نشان می‌داد این کار را بالاخره شروع می‌کنیم.

با سختی خانواده‌ها را راضی کردیم زیرا اگرچه زبانا راضی بودند اما از ته دل احساس می‌کردند نمی‌توانیم. دست به کار شدیم و وام گرفتیم و عمو و پدرم ضامن ما شدند و واقعا حمایتمان کردند. درست است کم و کاستی‌هایی هست و نگران خستگی‌هایمان و دیر برگشتن‌هایمان به خانه می‌شوند، اما براستی ممنونشان هستیم.

 

حمایت مردم مریوان آنها را امیدوار کرد

بهار کە بەدنبال وام گرفتن بودیم سە ماه کامل تقریبا هر روز صبح بیرون می‌آمدیم تا شب دنبال کار، خرید وسایل، آموزش باریستایی، وام گرفتن، قرض گرفتن و...خیلی چیزهای دیگر بودیم که براستی طاقت‌فرسا بود.

مائده ادامه می‌دهد مردم مریوان بی‌سابقه حمایت کردند و من همیشه میگم وقتی خدا چیزی به دل آدم‌ها می‌اندازد خودش هم راهش را فراهم می‌کند. چون افرادی در اطراف ما بودند که کاملا سنتی بودند ولی وقتی کار ما را می‌دیدند چنان ذوق می‌کردند که قابل وصف نبود.

هدف ما از این کار این است که بتوانیم سفر کنیم و درکنار کار کردن درآمد هم داشته باشیم. فعلا ماشینمان مقداری مشکل دارد و نمی‌توانیم باهاش سفر کنیم ولی در آینده این امکان را فراهم می‌کنیم چون زمستانها خیلی سخت است و در شهری مثل مریوان که شهری برفی و کوهستانی است و مشتری هم طاقت ندارد، کافه‌ی سیار امکانپذیر نیست برای همین دوست داریم سفر کنیم و اگر بتوانیم شعبه‌ی دیگری بزنیم.

 

«مشکلی پیش آید بە دنبال راە چارە هستیم نە پاک کردن صورت مسئلە»

دوستان فرندز حالا که مشتری‌ها کمتر شدند می‌توانند هرسه با هم بنشینند و در رابطه با خودشان بگویند، از سختی کار و چالش‌هایی که خیلی بیشتر از کافه‌های ثابت و ایستا است به علت فضای باز، تغییر فصل، مشکلات ماشین و... که مجبورشان می‌کند ساعت کاری‌شان را تغییر دهند و یا تعطیل کنند. ماریا می‌گوید از اولین لحظه که شروع به کار می‌کنیم مشکلات شروع می‌شوند تا آخرین لحظه، اما چون علاقه داریم لذت می‌بریم و هر مشکلی پیش بیاید به دنبال راه چاره هستیم نه اینکه صورت مسئله را پاک کنیم.

یار دیگر فرندز سمیرا رستمیان از خاطرات کافه می‌گوید:

خاطره‌ی خوش زیاد داریم از روزی که کافه را راه انداختیم تا حالا یک روز تکراری نداشتیم، ولی یکی از خاطرات خوبی که همیشه تو ذهنم هست زن و مرد پا به سن گذاشته‌ای بودند که بعد از دیدن مصاحبه‌ای ما از یکی از شبکه‌های باشور کوردستان (جنوب) به دیدن ما به کافه آمدند و گفتند که آمده‌ایم شما را ببینیم و از دیدن ما کلی ذوق زده بودند و برایمان کلی دعای خیر کردند که احساس کردم از نزدیکان خودم هستند، اینقدر که از ته دل دعا می‌کردند و دیگر اینکه ما قبل از کافه دوستان زیادی داشتیم اما از وقتی شروع به کار کرده‌ایم دوستان خیلی زیادی پیدا کرده‌ایم که همیشه کنارمان هستند و در کارهای کافه یاریمان می‌کنند و این بسیار لذت‌بخش است