خشونت آنلاین علیه زنان؛ مصونیت آزارگران از پاسخگویی
تلاش برای مبارزه با انواع خشونت علیه زنان، همیشه یکی از اولویتهای جنبش زنان بوده است و خشونت آنلاین، به یکی از رایجترین خشونتها نسبت به زنان تبدیل شده است.
سروشا آمین
مرکز خبر- امروزه در تمام دنیا زنان پرشماری هر روزه با خشونت اینترنتی روبهرو میشوند. در واقع طبیعت مجازی دنیای اینترنت و ناشناس بودن کاربرها این امکان را به آنها میدهد تا دامنه خشونت علیه زنان به آنجا هم کشیده شود. خشونت آنلاین علیه زنان به یکی از رایجترین انواع خشونتی تبدیل شده که زنان تجربه میکنند. به همین دلیل در سالهای اخیر بخش مهمی از تلاشها، کارزارهای گروهی و نوشتار فمینیستی، متمرکز بر این نوع خشونت بود.
آمار دقیقی در دسترس نیست که چه تعداد از زنان در فضای اینترنت با خشونت و تهدید و آزار مواجهاند یا چنین تجربهای گریبانگیر آنها نیز شده است. در بسیاری از موارد، آزار و تهدید و خشونت دور از چشم دیگران، در پیغام و ایمیل ادامه مییابد و زنان به دلایل متعدد، بیشتر راه سکوت و تحمل و زندگی در سایه هراس و تهدید را ادامه میدهند، چون بیان خشونت، زنی را که جرأت کرده و سکوت را شکسته است در وضعیت قضاوت شدن مجدد قرار میدهد.
خشونت آنلاین اگرچه ساختاری مشابه خشونت در جهان آفلاین دارد، اما امکانات دنیای فنآوری، شدت و لایههای این نوع خشونت و اثرش را شدیدتر کرده است. هزینه خشونت در فضای دیجیتال، برای شخص آزارگر معمولا کمتر است. اینجا شخص آزارگر ممکن است هرگز شناخته نشود و بتواند با مهارت از پیگیری قانونی مصون بماند. نظام انتشار شبکهای هم که بهسرعت محتوای مجرمانه را حتی از دست خود آزارگر خارج میکند، خشونت را در فضای آنلاین بارها بازنشر و بازتولید میکند و قربانی نمیتواند مثل جهان آفلاین خود را از این چرخه تکرارشونده خشونت بیرون بکشد.
هر اتفاق در این فضا میتواند با شدت بزرگتر و بیشتری منتشر و بارها بازنشر شود. کاربران دیگر با هر بار انتشار محتوای خشونتآمیز انگار کمک بلاعوض به خشونتگر میکنند و او را به شیوهای تصاعدی قویتر میکنند، اما این ویژگی، میتواند سویه مثبتی هم برای فردی که خشونت دیده داشته باشد، همین نظام شبکهای گاهی هم میتواند به قربانی کمک کند که صدای خود را راحتتر، فراگیرتر و سادهتر به گوش فعالان مدنی و مبارزان خشونت علیه زنان برساند. به خصوص اگر خشونت، مصداقی از خشونت جنسی باشد، این البته به بافت جوامع هم بستگی دارد زیرا در جوامع سنتی گاهی همین موجب آزاردگی و تهدید بیشتر قربانی میشود.
هزاران صفحه در فیسبوک و دهها سایت در اینترنت مصداق بارز خشونتهای پنهان علیه زنان هستند، صفحاتی که پروفایل زنان را به شیوههای مختلف در فیس بوک به اشتراک میگذارد تا مردان به خود اجازه دهند درباره هر آنچه مربوط به زن است نظر بدهند.
عدم شناخت زنان از خشونت
از سوی دیگر، آنچه هنگام تحقیق درباره خشونت علیه زنان بیشتر خود را نشان میدهد، عدم شناخت زنان از خشونت و به خصوص انواع «خشونتهای پنهان» است. برای مثال همانطور که شماری از زنان در زندگی واقعی مواردی چون بیتوجهی به خود توسط مردان «همکار یا همسر»، محدود شدن آزادیهای فردی، ضعیف نشان دادن نقش زن را به عنوان خشونت نمیشناسند، در فضای مجازی هم مظلوم کردن زنان، تلقین احساس نیاز به یک مرد، جوکهای جنسیتی علیه زنان و تصاویر جنسی برای خوار کردن زن را آزار یا خشونت نمیپندارند.
بسیارند افرادی که از این نوع خشونت بیاطلاعاند و آن را به عنوان خشونت نمیشناسد، البته دید مردسالارانه جامعه را هم نباید نادیده گرفت، آنچنان که به نظر تعدادی از افراد اینترنت امنترین مکان برای زنان است و اگر زنی در این محیط هم مورد خشونت قرار گیرد مقصر خودش است که عقلش را به کار نینداخته است. صاحبان این تفکر، با اشاره به اینکه زنانی تصویر شخصی خود را به اشتراک گذاشتهاند روی این نکته تأکید کردهاند که مقصر خود این افراد هستند. در مجموع، این افراد با همین دیدگاه که خشونت اینترنتی زن و مرد ندارد و سوءاستفاده اینترنتی، نگاه ابزاری، دروغ و هک کردن میتواند هم برای زنان پیش بیاید هم برای مردان، میگویند:«بیشتر زنانی که مورد خشونت قرار میگیرند خودشان سبب میشوند و اگر منظور تعرضهای نوشتاری در سایتهای اجتماعی است مصداق آن در مواردی دیده میشود که زن خود مایل به آن بوده است، اگر دختری عکس جالب توجهی میگذارد، کامنتهای جالب توجه هم میخواهد.»
اما نکته حائز اهمیت این است که آنچه به نظر مردان، زنها باعث بروز آن میشوند، دقیقا همان چیزی است که زنها را میرنجاند و از آن به عنوان خشونت اینترنتی یاد میکنند، مانند گذاشتن کامنتهای جنسی زیر عکس مهمانیها، به اشتراک گذاشتن تصاویر سکسی زنان مشهور و نوشتن شوخیهای جنسی خطاب به صاحب عکسها، روایت مردانه بدن زنانه و الفاظ خاص و فحشهایی که زنانگی در آن تمسخر میشود که مصادیق خشونت اینترنتی علیه زنان هستند.
هویت ناشناس در دنیای مجازی راه را برای آزار و اذیت در پشت هویت مجازی باز میگذارد
چشمچرانی مردان در محیطهای اینترنتی با واكاوی آلبومهای عكس زنان در فیسبوک، میل به داشتن دوست دخترهای متعدد در فضای مجازی و مزاحمت متعدد برای زنان از طریق چت رومها و یا ارسال پیامهای الكترونیک، تلاش برای برقراری ارتباط با زنان از طریق فضای مجازی با روشهای تهدیدآمیز و ارعاب مانند تهدید به انتشار عكسها یا دستكاری عكسها و تهیه عكسهای دروغین و بدل و... از شایعترین مواردی است كه در رفتارهای روزمره برخی مردان مشاهده میشود و سبب شده است بسیاری از فضاهای اینترنتی به ویژه شبكههای اجتماعی و اتاقهای گفتوگوی مجازی به محیطی ناامن برای زنان تبدیل شود. بسیاری از مردان اینترنت را قلمرو خود میدانند و میل به سرکوب زنانی را دارند که وارد قلمرو آنها میشوند، همانگونه که این میل در محیطهای کاری هم در مردان دیده میشود، در حالی که در دنیای واقعی شاید بسیاری از مناسبات اجازه سرکوبگری به مردان را ندهد، اما ناشناسی در دنیای مجازی راه را برای آزار و اذیت در پشت هویت مجازی باز میگذارد، مردان در دنیای مجازی هم همچون دنیای واقعی که وقتی زنی مورد دشنام قرار میگیرد، میگویند: «حتما جایی مقصر بوده است». در فضای اینترنتی در پاسخ به اعتراض زنان درباره رفتارهای نامناسبشان، میگویند: «میتوانید در این فضا حضور نداشته باشید».
چنین توجیهات و استدلالهایی در فضای مردسالارانه به خصوص در جوامع مذهبی كه از پشتوانههای مذهبی و سنتی قوی در زنستیزی برخوردار است، به شکلی شدیدتر دیده میشود و بنا بر این باور بعضی از مردمی كه «كرم را از خود درخت میداند»، در فضای مجازی هم زن محكوم ذاتی است و گاه مستحق خشونت.
هرچند که چنین فضای مردسالارانه و شرایط مشابه نیز در دنیای مدرن وجود دارد اما با روشها و تاکتیکهای متفاوت، خشونتهای علیه زنان در تمام جوامع با شدتهای متفاوت به هدف تحقیر و تضعیف جایگاه آنان همچنان ادامه دارد، آزار و اذیت زنان یا سوءاستفاده از تصاویر آنان برای رسیدن به اهداف جنسی، گاه در این مسیر تبدیل به تفریح میشود و برخی از مردان جوان و میانسال برای لذت بردن بیشتر از زندگی یكنواخت، توجهشان به چنین تفریحات آزاردهندهای علیه زنان جلب شده است. حتی گاهی آنچه به نظر تعریف میآید با نگاه از بالای مردان و استفاده از ادبیات تحقیری و جنسیتی، بازهم زن را مورد هدف رفتارهای تخریبی آشکار و پنهان قرار میدهد؛ مانند: «با اینکه زنی اما خوب کامپیوتر بلدی»، «رفتار و منشأت مثل یک مرد میماند».
خشونت علیه زنان در فضای مجازی، اغلب جدی گرفته نمیشود و تنها مقامات مجری قانون نیستند که بر آن چشم میبندند، بلکه این خانواده، دوستان و جامعه هم آن را نادیده میگیرند. ممکن است کسی حرف زنان آزاردیده را باور نکند، در برخی موارد آنان را بدنام کند، یا به آنها گفته شود که اگر نظراتشان را علنی بیان کنند چیزی عوض نخواهد شد. همین گونه است که جرایم مجازی ادامه مییابند، گزارش نمیشوند و به اهمیت آنان نیز آنچنان که باید و شاید پرداخته نمیشود.
اما تغییر لازم است و مهم است که ابراز خشونت آنلاین علیه زنان، بهعنوان نوعی از اعمال خشونت، محسوب شود. چرا که این دست خشونت، همچون باقی انواع آن، تحقق کامل تساوی جنسیتی را مختل و حقوق انسانی زنان را نقض میکند.
آزادی بیان یکی از حقوق اساسی است که باید از آن پاسداری شود اما حقی مطلق نیست و محدودهایی بر آن حاکم است. بهویژه هنگامی که از گفتار تنفرآمیز درباره زنان سخن به میان میآید. خشونت سایبری میتواند و باید، پیگرد و مجازات در پی داشته باشد. زنان نیز باید در این فرآیند حمایت شوند و بتوانند تقاضای جبران خسارت کنند.
همچنین حق آزادی بیان باید بهعنوان ابزاری مهم در خدمت مبارزه با نفرت پراکنی در فضای مجازی قرار گیرد تا دنیای آنلاین را به فضایی امن برای زنان تبدیل کند که به توانمندسازی و ظهور آنان در این عرصه کمک میکند.
زنان در جامعه اشکال گوناگونی از تبعیض را تجربه میکنند که بر زندگی روزمرهشان تأثیر بسیار دارد
وجه مجازی خشونت علیه زنان تنها موجب رنج و آسیب روانی آنان نمیشود بلکه در برخی موارد به خشونت فیزیکی نیز میانجامد. همچنین زنان را از مشارکت در امور سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باز میدارد. زنان در جامعه اشکال گوناگونی از تبعیض را تجربه میکنند که بر زندگی روزمرهشان تأثیر بسیار دارد، بنابراین باید آگاه بود که گفتار جنسیتزده تنفرآمیز و خشونت مجازی درجاتی دیگر و متفاوت از تبعیض را بر زنان هموار میکند.
در این میان برخی زنان، همچون سیاستمداران و بهویژه روزنامهنگاران و مدافعان حقوق زنان مورد هدف قرار میگیرند. بسیاری از مدافعان حقوق زنان خود زن هستند و صدایشان اغلب با حملات و تهدیدات هزاران چهره نامرئی خفه میشود.
آزار زنان روزنامهنگار در فضای مجازی نیز بر مشارکت آنان در این حوزه، زندگی شخصیشان و امکان دسترسی جامعه به اطلاعات، تأثیر بسیار گذاشته است. پیشتر بارها تأکید شده است که دولتها باید برای زنان روزنامهنگار اقدامات حفاظتی اتخاذ کنند و بخش خصوصی و رسانه را به مبارزه با خشونت جنسیتی در فضای مجازی تشویق کنند. اگرچه استانداردهای حقوقبشری در این زمینه وجود دارد، اما به کار بسته نمیشود.
در کل نقش بحث جمعی در مورد مسئله خشونت در فضای مجازی و افزایش آگاهیرسانی درباره این مشکل و چگونگی مهار آن را نیز نباید نادیده گرفت. نباید فراموش کرد که اینترنت، جای مناسبی برای کارزارهای آگاهیرسانی در خصوص هوشیاری جامعه نسبت به خطرات خشونت سایبری و ارائه خدمات مشاوره و کمک به زنان میتواند باشد.
اما اینها بهتنهایی نمیتواند موانع را از پیش روی زنان، بهویژه مدافعان حقوق زنان و روزنامهنگاران، بردارد. افزایش حمایت از زنان همچنین نیازمند آن است که دولت خود اول از گفتار و اعمال نفرت پراکنانه علیه زنان دست بکشند، بیعدالتی حاضر و آسیب بعد مجازی خشونت علیه زنان و هزینههایی که بر اثر آن بر جامعه تحمیل میشود بسیار زیاد است، اما دولتها همچنان از آن چشمپوشی میکنند، همچنانکه جمهوری اسلامی با چشم پوشی از چنین خشونتهایی در مورد زنان در تلاش است که جایگاه زنان را هرچه بیشتر در جامعه تضعیف کند و به جای پیگیری آزارگران این ذهنیت را در جامعه پرورش داده که زنان خود مقصر چنین خشونتهایی هستند، در چنین جامعهای خشونتهای اینترنتی هر روز بیشتر و شرایط برای زنان سختتر میشود چرا که همچون دنیای واقعی بازهم اگر زنی مورد تعرض قرار گیرد انگار خودش مقصر بوده و باید سکوت کند که در مورد قضاوت و تهدیدهای بیشتر قرار نگیرد.