زندانی مانند سربازی‌ست در میدان جنگ که بایستی شجاعانه مقاومت کند

خاطرات مهدیه گلرو، زندانی سیاسی از زندان‌های ایران

خاطرات مهدیه گلرو، زندانی سیاسی از زندان‌های ایران

 

سمیرا صلواتی

مرکز خبر - مهدیه گلرو زندانی سیاسی سابق و ساکن سوئد متولد١٣٦٤ می‌باشد. وی در یک خانوادەی سنتی و مذهبی در تهران به دنیا آمده و از همان دوران نوجوانی با سیستم مردسالاری مبارزه کرده و مخالف این ذهنیت بوده است. در سن ١٨ سالگی در رشتەی اقتصاد در دانشگاه علامه طباطبائی قبول شد و از همان ابتدا وارد جنبش‌های دانشجویی و اعتراضات علیه سیستم آموزشی دانشگاه و همچنین نظام مردسالار شده، وی به شروع فعالیت‌هایش در جنبش‌های دانشجویی اشاره می‌کند و می‌گوید: ''از همان ابتدای دانشجویی فعالیت در حوزەی زنان و فعالیت‌های دانشجویی را شروع کردم و به‌سبب همین فعالیت‌ها از ادامەی تحصیل محروم شدم و سبب شد که ترم ‌هشتم در مقطع لیسانس تعلیق بخورم، با ادامەی اعتراضاتم تعلیق من تمدید شد و از آن موقع شورای دفاع از حق تحصیل را تشکیل دادیم تا از حق تحصیل همەی شهروندان ایرانی جدای از مذهب و قومیت دفاع کنیم''.

مهدیه گلرو به چندین بار دستگیری‌های مکررش در همین فعالیت‌ها اشاره کرده و گفت: '' برای اولین بار در سال ١٣٨۵ در یک تجمع زنان دستگیر شدم و در ادامەی اعتراضات برای محرومیت از تحصیل در سال ٨٧ مجددا دستگیر شدم، بعد از آن نیز در سال ٨٨ طی اعتراضات دانشجویی دستگیر و سه سال زندانی شدم''.

مهدیه گلرو طی اعتراضات پی‌درپی و با گذراندن دورەی محکومیت سەسالەاش بعد از آزادی از دانشگاه اخراج شده و از ادامەی تحصیل محروم گشت. با ادامەی فعالیتهای سیاسی وی بار دیگر در سال ١٣٩٣ در تجمعی که بەدلیل اسیدپاشی‌ها در اصفهان صورت گرفته بود توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت و به مدت چهار ماه زندانی شد. وی با قرار وثیقەی ٧٠٠ ملیون تومانی آزاد شد و در ادامەی فعالیت‌هایش در حوزەی زنان و حوزەی سیاسی با فشارهای مضاعفی که رژیم ایران بر وی وارد کرد ایران را ترک می‌كند.

 

زندگی بعد از زندان تداعی‌‌ایی از روزهای سخت زندان است

مهدیه گلرو درباره تداعی زندان و اثراتی که از لحاظ روحی بر وی گذاشته چنین بحث می‌کند: '' اساسا زندگی بعد از زندان تداعی از روزهای سخت زندان است، و شرایط به نحوی است که راه گریزی از نیندیشدن به آن وجود ندارد، باید مسئله را پذیرفت و مصداق‌سازی نکرد''.

در ادامەی بحث تاثیرات زندان مهدیه گلرویی به مصداق‌سازی از فضای زندان اشاره می‌کند که چگونه زمانی که از ایران به ترکیه پناهنده شده بود اتاق کوچکی که مجبور بود تا بهبود شرایط در آن زندگی کند یادآور سلول زندانی بود که در آن بەسر می‌برد و این مسئله برایش آزاردهنده بوده است.

وی همچنین به سختی‌های زندان اشاره کرده و از تاثیر سلول‌های زندان که بدون پنجره بوده می‌گوید که تنها راه دیدن دنیای خارج از زندان پنجرەی بهداری بوده که خیابان و درختان قابل مشاهده بودند. وی می‌گوید هم‌اکنون نیز با دیدن درختان و آنچه که در دنیای بیرون از زندان است بەیاد فشارها و محرومیت‌های خود در زندان می‌افتد و همچنین بحران‌های دیگری چون اعدام و شکنجەی دوستان و هم‌بندانش اشاره می‌کند که تداعی آنها و تاثیرات آنها تا به امروز در روحیەی او ماندگار بوده است.

 

رژیم ایران رژیمی هم ضدانسان و هم ضد زن است

مهدیه گلرو رژیم ایران و ماهیت این سیستم را ضد زن عنوان می‌کند و می‌گوید که این رژیم هم بەواسطەی ایدئولوژی دینی و هم سنتی و تحت حاکمیت مردسالاری‌اش ضد انسان و در راس آن ضد زن است. وی معتقد است که تلفیق این دو ماهیت سبب می‌شود که شرایط زنان چه در عرصەهای اجتماعی و دانشگاهی و چه در زندان‌ها نسبت به مردان سخت‌تر شود.

وی در ادامە به افزایش فشارها در زندان بر زنان در راستای همین ایدئولوژی ضد زن جمهوری اسلامی چنین می‌گوید: ''ماهیت ضد زن جمهوری اسلامی سبب شده که فشارها بر زندانیان سیاسی ناشناخته که رسانەها آنها را پوشش نمی‌دادند بیش از بقیه باشد و همچنین بهائیان و زندانیان کورد و ترک فشارهایی بیشتری بر آنها وارد می‌شد. همچنین وجود شخص بازجو که عمدتا مرد هست و زنان را در اتاق بستەای با چشم بند مورد بازجویی قرار می‌دهد و ورود مردان به سلول‌های انفرادی خود از عوامل استرس و فشار مضاعف روحی بر زنان محسوب می‌شود''.

در ادامه مهدیه گلرو به تجاوزها و شکنجەهای متعدد زنان زندانی اشاره می‌کند که چگونه رژیم ایران با شکنجەی سفید زنان آنها را مجبور به تسلیم می‌کند و از طریق فشار آوردن بر فرزندانشان و خانوادەهای زندانی این شکنجەها را دامن می‌زند.

وی به شکنجەی سفیدی که بر وی واردشده بود چنین می‌گوید: '' یکی از راههایی که رژیم ایران برای تسلیم کردن زنان به کار می‌برد این است که همسران این زنان را تحت فشار قرار می‌دهد تا آنها را طلاق دهند، و همین مسئله برای من و همسرم هم اتفاق افتاد و همسرم بەدلیل قبول نکردن این امر یکسال در اوین، زندانی می‌شود''.

مهدیه گلرو علت شکنجە و فشار مضاعف بر زنان زندانی سیاسی ترس جمهوری اسلامی عنوان می‌کند که این رژیم بیم آن را دارد که زنانی که به شناخت درست و تلاش برای آزادی رسیدند الهام‌بخش دیگر زنان شوند. همین امر سبب گشته تا رژیم ایران برای سرکوب زنان فشارهای بیشتری اعمال کند.

 

ندانستن زبان فارسی در زندان خیلی مواقع باعث افزایش شکنجه می‌شد

مهدیه گلرو به تبعیضات گوناگونی که علیه زنان با ادیان و گرایشات مذهبی متفاوت و ملیت‌های متفاوت و بخصوص علیه زندانیان اشاره می‌کند و چنین می‌گوید: '' یکی از نمونەهای تبعیض به زندانیان مربوط به شیرین علم‌هولی بود که بازجو وی را علیرغم اینکه فارسی بلد نبود وی را مجبور می‌کرد فارسی صحبت کند و این شکنجەایست علیه زندانیانی که زبانی غیر از زبان فارسی دارند، همین امر سبب می‌شود که زندانی نتواند از خود دفاع کند و پروندەی کیفرخواست برای وی صادر شود.  این تبعیض‌ها نه تنها برای زندانیان کورد بلکه همەی زندانیان بلوچ، عرب و ترک نیز صورت می‌گرفت و آنها در مواقعی که زبان فارسی را متوجه نمی‌شدند مورد ضرب وشتم بازجوها قرار می‌گرفتند".

مهدیه گلرو در ادامه به رسانەها اشاره می‌کند که چطور می‌توانند در بازتاب صدای زندانیان تحت شکنجه تاثیرگذار باشند، وی از رسانەهای اپوزیسیون نام می‌برد که برای حفظ جان زندانی و خانودەهای آنها مجبورند دست به عصا رفتار کنند و در بسیاری از مواقع آنطور که باید و شاید اطلاع رسانی نکنند اما این در حالیست که اگر فشارهای زندانیان به بیرون بازتاب داده نشود مسلما سرکوب‌ها شدت خواهد گرفت.

 

زندانی مانند سربازی‌ست در میدان جنگ که باید شجاعانه بجنگد

مهدیه گلرو شرایط یک زندانی را به سربازی تشبیه کرده که در میدان جنگ است و برای شکست دشمن باید با روحیه و استقامت عمل کند و در این مورد می‌گوید: ''به نظر من زندانی مانند سربازی است که در میدان جنگ در برابر دشمن می‌جنگد و می‌بایست دارای روحیەی قوی باشد تا حتی اگر تیر خورد شجاعانه مقاومت کند".

وی آثار مخرب شکنجه و تاثیرات زندان و بعد از آزاد شدن را نیز با شرایط سربازی مقایسه کرده که بعد از جنگ دچار چه پیامدهای روحی شدیدی می‌شود و نداشتن نیروی مقاومت این تاثیرات را عمیق‌تر می‌کند. مهدیه یکی از علت‌هایی که زندان بر وی آنچنان تاثیر روحی شدید نگذاشته را مطالعه و ورزش در زندان می‌داند به طوریکه می‌گوید: ''من از همان نوجوانی کتاب‌هایی که زندانیان از روزهای زندانی شدنشان می‌نوشتند بهره گرفتم و فهمیدم باید در زندان روحیەی بالایی داشته باشی تا محیط زندان و شکنجەها  را تحمل کنی''.

مهدیه گلرو در ادامه به این سوال به آژانس خبرگزاری زن گفت که چگونه اعدام هم‌بندانش از جمله شیرین علم‌هولی که وی با او رابطه روحی عمیقی برقرار کرده بود متاثر گشته و هنوز با گذشت چندین سال هنوز یادآوری آن دردناک وسخت است. حتی کسان دیگری که اعدام شده، حلالیت طلبیده و یا اینکه دیگر نتوانستیم آنها را ببینیم، یا اینکه اشخاصی که زندانی معمولی بودند، اما یکهو اطلاع می‌دادند اعدام شده، هنوز هم نتوانسته‌ام فراموششان کنم و در ذهن و فکرم یادشان زنده‌ است. همچنین هاله صحابی که از زندان آزاد شد و در بیرون از زندان و در طول مرخصی توسط نیروهای جمهوری اسلامی کشته شد، هیچ وقت نمی‌توانم چهره‌اش را فراموش کنم. بعضی اوقات هم که در زندان همراه هم‌بندی‌هایمان شب‌ها دور هم جمع شده و هر کس از زندگی شخصی خودش حرف می‌زد هنوز هم در ذهنم پررنگ است. تمام تلاشمان برای این بود که بتوانیم سختی‌های زندان را تحمل کنیم. در کل شرایط سختی در زندان داشتیم، اما تمام آن دوران به من کمک کرده است تا بتوانیم چهره‌ی دیگر زندگی را ببینیم و احساس کنم.  

 

آنچه که باید اصلاح شود جمهوری اسلامی بوده، نه افکار و عقاید آزاد

مهدیه گلرو در مورد اصلاح زندانیان معمولی و شیوه‌ی برخورد با آنها در زندان چنین ادامه داد:‌ "زندانی‌هایی که بدلیل مواد مخدر، قتل،‌ سرقت و ... به زندان افتاده‌اند، اصلاحی برای آنها وجود ندارد. برای اصلاح یک انسان متخلف باید شیوه‌ایی از تربیت وجود داشته باشد، تربیت و آموزشی که در گذشته‌ی آن انسان یا با نقص روبرو مانده یا اینکه خلایی در آن وجود داشته است. در زندان‌های اروپایی روند گفتگو با زندانی، بررسی کردن وضعیت وی و با مشاوره نمودن سعی دارند که ریشه‌ی مشکل آن شخص را مورد ارزیابی قرار دهند. این مورد در زندان‌های جمهوری اسلامی و خیلی از کشورهای دیگر را  مشاهده نمی‌کنیم و بالعکس حتی وضعیت آنها بدتر هم شده، مثلا اشخاصی که بدلیل چک برگشتی و یا سرقت به زندان افتاده، بدلیل اینکه در زندان مواد مخدر بسیار زیاد است، بعد از ۴ ماه آن شخص معتاد هم می‌شود و کسان دیگری بودند برای اینکه بتوانند مخارج زندان را تامین کنند، از راه تلفن سکس انجام می‌دادند، و حتی شرایط بدتر از این هم برای زندانی بوجود می‌آمد. در ایران برای یک شهروند معمولی خیلی شرایط برای زندگی وجود ندارد، حال چه برسد به شخصی که در زندان بسر می‌برد، شرایط دوچندان به وخامت کشیده می‌شود.

مهدیه در مورد زندانیان سیاسی نیز چنین به سخنانش ادامه می‌دهد: "به نظر من در واقع قرار بر آن نیست که اصلاحی صورت بگیرد. چون افراد سیاسی که وارد زندان‌های جمهوری اسلامی شده‌اند، خود آنها در تلاش اصلاح سیاست جمهوری اسلامی ایران و جامعه هستند. قرار نیست که چیزی اصلاح و یا تغییر داده شود. خیلی از آنها تحت شرایط جداگانه مجبور به اعتراف‌های تلویزیونی می‌شوند و می‌گویند که نظرشان تغییر کرده، اما ۹۹ درصد این اشخاص بدلیل فشار وارده دست به چنین اعترافاتی می‌زنند. در واقع این خود جمهوری اسلامی است که باید اصلاح شود نه افرادی که بدلیل انتقادات از سیاست‌های جمهوری اسلامی در زندان هستند."

مهدیه گلرو اینگونه به سخنانش پایان داد:‌ "امیدوارم که دیگر زندان سیاسی حال با اتهامات مختلف که آنهم زائده‌ی ذهنیت تبعیض‌آمیز جمهوری اسلامی ایران بوده،‌ وجود نداشته باشد. دیگر مجبور نباشیم در مورد تبعیض حرف بزنیم و اگر لازم باشد که زندانی وجود داشته باشد بر اساس استاندارهای جهانی و جهت اصلاح و خشک‌نمودن ریشه‌ی جرم و جنایات در جامعه باشد. و تمام زندان‌ها خالی از انسان‌ بوده و بخصوص آنهایی که بخاطر عقیده‌ها و افکارشان در زندان آزادی‌شان را از دست داده‌اند."