تجارت پوشاک؛ صنعتی برای فریب انسان و نابودی محیط زیست
پوشاک دومین آلودەکنندە بزرگ محیط زیست در جهان است کە در دنیای امروز از یک ضرورت پوششی به یک کالای تجاری، دشمن محیط زیست و ویرانگر جسم و روان انسان تبدیل شده است.
سلیمانی- پوشاک، دومین آلودگی بزرگ محیط زیست، از یک ضرورت پوششی به یک کالای تجاری، دشمن محیط زیست و ویرانگر جسم و روان انسان تبدیل شده است طوری کە لباس خریدار، ارزشگذار و تعیین کننده موقعیت فرد در جامعه است در تمام عرصههای زندگی نفوذ کرده و تمام مرزهای انسانیت را در برگرفتە است در همین راستا کارشناسان محیط زیست از آسیبهای تولید انبوه لباسهایی که با نیروی کار زنان کشورهای فقیر تولید میشود و به بازارهای گران شهرهای سرمایهداری میرود سخن گفتە و و بلایای خطرناک انسانی و طبیعی را برای آیندە زمین پیشبینی میکنند.
در سالهای اخیر، تغییرات در صنعت پوشاک تثیر زیادی بر محیط زیست و سیستم زندگی مردم گذاشته است در سال ۲۰۱۴، میزان ضایعات پوشاک نسبت به سال ٢٠٠٠، ۶۰ درصد افزایش یافته است، در حالی که سالانه ٩٢ میلیون تن پوشاک که همگی حاوی مواد سمی و مضر هستند دور ریختە میشود.
این رقم کارشناسان را برآن داشتە است تا فجایعی که ممکن است در سالهای آینده بر سر راه بشریت و زمین در اثر بازار پوشاک پیش بیاید تخمین بزنند به همین دلیل است که در سراسر جهان لباس را «فرزند مورد علاقه سرمایهداری» مینامند.
«فست مد» دروازهای برای تسخیر ذهنها و خواستههای انسان
در اواخر دهه ١٩٩٠ ، پدیده فست مد یا مد سریع در بازارهای لباس ظاهر شد، به طوری که فست مد لباسهای بیشتری را در زمان کمتری تولید کرد. این بدان معنا بود که هزاران قطعه و طرح جدید برای هر فصل در دسترس قرار میگرفت هر سال سبکهای خاصی ایجاد میشد که متفاوت از سالهای قبل بود و به مردم گفته میشد که «بە روز باش اکنون باید اینگونە لباس بپوشید و این لباسها را بر تن کنید تا قابل قبول و زیبا باشید» این یک ترفند شرکتی برای جلب منافع انسانی و افزایش مشتریان بود هر مناسبت و ماه به فرصتی برای افزایش فروش پوشاک و شتاب بخشیدن به بازار آن تبدیل می شد این منجر به اضافه شدن نمونههای پوشاک بیشتر در زمان کمتر شد و در حال حاضر هر هفته ۵۰ تا ١٠٠ لباس از برندهای مختلف طراحی می کند مانند برند اسپانیایی زارا که بیش از ٢٢٠٠ شعبه در ٩٣ کشور دارد، هر هفته دو بار محصولات جدید را روانه بازار میکند هر دو هفته یک بار طرحهای جدیدی را به تولید میرساند و سالانه ١١ هزار قطعه تولید میکند که دو تا چهار هزار قطعه در سال بیشتر از کارخانههای دیگر است.
محرک اصلی این شرکت بازاریابی با ایجاد میل به پوشیدن جدیدترین محصولات است، زیرا هر سال و هر فصل تمایل به پوشیدن جدیدترین مدلها را در افراد ایجاد میکند، این شرکت با اجرای فست مد، کیفیت و قیمت لباسها را پایین میآورد تا هزینه لباس را به حداقل برساند و راهی ارزان برای ماندن در بازار پوشاک و خرید بیش از حد و ضایعات بیش از حد به مردم بدهد. این شرکت برای هزینه کمتر و تولید بیشتر از مود مضری استفادە کردە است کە بە محیط زیست آسیب میرساند و موفق شد پوشیدن لباسهای جدید را در بین مردم ترویج دهد بدون اینکه بدانند هر لباسی که میخرند چه آسیبی به محیط زیست وارد میکند و چگونه باعث بیماری میشود هر لباس ٢٠٠ سال طول میکشد تا تجزیه شود، این عدم توجە انسانها در توسعه سریع مد، کلید موفقیت شرکت شد و مد سریع به یک فریبکار بزرگ برای فنای جهان تبدیل شد.
به این ترتیب، انسانها یاد گرفتند که لباسها را دور بیندازد و مدام در تلاش برای جمعآوری بیشتر باشند بە خصوص وقتی به آنها میگویند که این لباسها دیگر مد نیستند تحت فعالیت شرکتها زندگی برای مردم طراحی شده تا نتوانند دوبارە از وسایل خود استفادە کنند و آدمها بە طور مستمر لباس خود را تغییر میدهند در حالی که این فقط یک سرگرمی است و نیازی اساسی برای زندگی نیست، اما میتوان با مقدار کمی لباس زنده ماند، اما تبلیغ مد و پوشاک جدید عمر لباسهایی را کە میپوشید کوتاە میکند.
لباسهای ما چگونه تولید میشوند و چه کسی برای تولید آن در رنج است؟
بسیاری از مردم هنوز بر این باورند که لباسها به روش معمولی ساخته میشوند و هیچ ضرری ندارند آنها همچنین معتقدند که یک ماشین بزرگ لباسها را در این سبکها و رنگهای مختلف تولید میکند اما اگر میدانستید که لباسهای ما از زحمات زنان کارگر فقیر ساخته شده است، چه؟ برخی از آنها زیر شانزدە سال سن دارند آنها برای دوخت گرانترین قطعە موجود در بازار دستمزد کافی دریافت نمیکنند؟ اگر بدانید لباسی که میپوشیم می تواند رنج کارگری باشد که از فقر مرده و دیگر زنده نیست، چه میگویید؟
بیایید یک قدم به عقب برگردیم، این بار فقط از پشت ویترین مغازهها به لباسها خیره نمیشویم ما فقط به محصول نهایی فرآیند نگاه نمیکنیم، بلکه به نقطه شروع فرآیند ساخت آن برمیگردیم.
در دهه ١٩٨٠، شرکتهای بزرگ کارخانههایی را در کشورهای فقیر و کشورهایی با نیروی کار ضعیف ساختند تا بتوانند فعالیتهای خود را گسترش دهند و سود بیشتری کسب کنند آنها هند و بنگلادش فقیر را به عنوان جواهر و حوزه کاری گسترده برای افزایش درآمد خود میدیدند، بنگلادش در حال حاضر دومین تولیدکننده بزرگ پوشاک پس از چین است زیرا پرداخت دستمزد پایین نسبت به اروپاییها آسانتر است این محصولات همگی راهی بازارهای اروپا و آمریکا میشوند، در خیابانهای مرفە پاریس، لندن و نیویورک به فروش میرسند و بیشتر لباسها توسط کارگرانی تولید میشود که روزانه ٢ تا ٣ دلار دستمزد دریافت میکنند.
این صنعت توسط ۷۵ میلیون فقیر میچرخد ٨۵ تا ٩٠ نفر از کارگران را زنان تشکیل میدهند که عمدتاً ١٨ تا ۲۴ سال سن دارند آنها همچنین شامل کودکان زیر ١٨ سال می شوند که بسیاری از آنها حدود ۱۶ ساعت در روز با ٣ دلار کار میکنند کارخانههایی که در آنها کار میکنند با برندهای معروف دنیا قرارداد دارند همانطور که مقامات کارخانه بنگلادشی در چندین منبع رسانهای در سراسر جهان توضیح میدهند وقتی یک شرکت بزرگ جهانی از آنها میخواهد با کمترین قیمت لباس تولید کنند یعنی از روش رقابتی برای پرداخت کمترین مبلغ استفاده میکند به آنها گفته میشود: «اگر یک پیراهن ٢ دلاری برای شرکت ما تولید نکنید، ما آن را به کارخانه دیگری در کشور شما میدهیم که آن را با همین نرخ تولید کند.» در مقابل کارخانههای قدیمی و کارگران زن تحت ستم هزینه این روش بازاریابی را میپردازند. کارگران ۶۳ دلار در ماه دریافت می کنند که این مقدار پول نمیتواند زندگی مناسبی برای هیچ یک از آنها فراهم کند.
یک کارگر زن در مستند «قیمت واقعی» میگوید: آنها ماهها برای مطالبه حقوق خود، کاهش سختی کار و افزایش دستمزد خود تظاهرات برگزار کردهاند اما همانطور که او میگوید: «یک روز در داخل کارخانه اعتصاب کردیم و با مدیر ملاقات کردیم تا حقوقمان را افزایش دهند تا بتوانیم نیازهای اولیە زندگی را فراهم کنیم، متقابلاً درهای کارخانه را به روی ما بستند و تعدادی نگهبان و مرد را به داخل آوردند آنها ما را کمربند، صندلی، چاقوهای کارمان و هر چیز دیگری مورد ضرب و شتم قرار دادە و بە شدت مجروح شدیم، گفتند اگر باز هم اعتصاب کنید، اخراجمان میکنند، مدام به ما ظلم میشود، شما نمیدانید که این لباسها با خون ما ساخته میشود.»
یک ساختمان پوشاک در بنگلادش بر روی کارگران فرو ریخت
فروریختن ساختمان رانا بلازا یکی از بزرگترین بلایای تاریخ صنعت جهان سوم است که در سال ٢٠١٣ یک کارخانه ٨ طبقە که در سال ٢٠١٣ به نام رانا بلازا در بنگلادش بر سر کارگرانش فرو ریخت.در نتیجه ١١٢٩ نفر کشته و ۲۵۱۵ نفر مجروح شدند که اکثر آنان زنان کارگر بودند و این یکی از بزرگترین بلایای تاریخ صنعت جهان سوم است.
علت ریزش ساختمان زیربنای ضعیف کارخانه و ترکهای بزرگ بود کارگران بارها به مسئولان کارخانه هشدار داده بودند اما برای انجام کارهای بیشتر در زمان کمتر هیچ تلاشی برای تعمیر یا توقف کار انجام نشد، این حادثه بر کشور و جهان تأثیر گذاشت برای مدت طولانی، مردم با احساس گناه در مقابل دوربین آمدە و درباره این فاجعه صحبت میکردند اما شرکتهای پوشاک نگذاشتند این غم در بین مردم جهان ادامه یابد و با رنج زنان کارگر و خون آنها لباسهای جدید، تبلیغات جدید و روشهای جدید خرید تولید کردند. در حالیکە که سالها از این حادثه میگذرد تعداد زیادی از قربانیان زن ناپدید و شمار زیادی نیز مجروح شدەاند بە طوری کە برخی از آنها پاها، دستها یا چشمان خود را از دست داده و برخی نیز با عصا راە میروند.
هر ساله تجمعات و راهپیماییهایی در کشور برگزار میشود، پدران و مادران با در دست داشتن عکس دختران خود و گرفتن اجساد آنها به جستجوی مفقودان میپردازند. زن مجروح فاجعە در مستند «قیمت واقعی» میگوید: هنوز فریادهای مردم و صدایشان در گوشم میپیچد.
در همان سال، ارقام فروش پوشاک در آمریکا نشان داد که آمریکاییها ۳۴۰ میلیارد دلار برای خرید لباس هزینه کردند که بیشتر آن در بنگلادش و توسط کارگرانی که در ساختمان رانا پلازا جان باختند ساختە شدە بود.
این تنها حادثه در تاریخ صنعت پوشاک نیست، یک کارخانه پوشاک دیگر در بنگلادش در سال ٢٠١٣ آتش گرفت کە در نتیجە ١٠١٢ کارگر جان باختند برای همین است کە زنان کارگر در بنگلادش میگویند: «لباسها با خون و جان ما تولید میشود.»