جو امنیتی حاکم بر جوانرو؛ «کودک دبستانی‌ام با گریە گفت مادر من را می‌برند؟»

شهروندان جوانرو در چهارمین ماە از خیزش انقلابی همچنان در تلاطم و فشار‌های اقتصادی ناشی از میلیتاریزە کردن این شهر توسط نیروهای امنیتی و سپاە و همچنین فشارهای روحی و روانی روزهای سختی را سپری می‌کنند.

مژدە کرماشانی

مرکز خبر- چند شب پیش همسرم حین برگشت از سفر در یکی از ایست‌های بازرسی متوقف شده و مورد بازجویی قرار می‌گیرد، بعد از تفتیش خودرو و موبایلش هم حاضر نشدند وی را رها کنند تا اینکه یکی از لباس شخصی‌ها گفت بگذارید برود. من با سە کودکم در خودرو نشستە بودیم. یکی از مأموران جلو آمد و بە ما نگاه کرد و پرسید با خودتون چە دارید؟ منم در جواب گفتم غیر وسایل شخصی و لباس بچەها چیزی همرامون نیست. یکی از بچەهایم کە کلاس اول دبستان است و میان کودکان معترض هم حضور داشتە است بعد از رفتن مأمور با گریە گفت مادر من را می‌برند؟

این سخنان یک مادر نگران با نام ب.ا است کە با نگرانی از ایست‌های بازرسی ورودی‌های جوانرو سخن می‌گوید.

در چهارمین ماە از خیزش انقلابی خلق‌های ایران، جوانرو از جملە شهرهایی است کە با سرکوب سیستماتیک حکومت ایران مواجە شدە است. همزمان با شروع اعتراضات در این شهر، نیروهای یگان ویژە و سپاە از جاهای مختلف ایران بە جوانرو اعزام شدە و بعد از شهید شدن ٧ تن از آزادیخواهان، این شهر بە صورت کامل تحریم و توسط سپاە میلیتاریزە شد. در مراسلم چهلم جانباختگان بە دلیل ممانعت نیروهای سپاە و لباس‌ شخصی‌‌ها از ورود شهروندان بە مزارستان، شهروندان اعتراض کردە و در نتیجەی تیراندازی نیروهای سپاە یکی دیگر از معترضین شهید و شمار زیادی مجروح شدند.

این جو امنیتی کە بر جوانرو حاکم شدە است نە تنها از نظر اقتصادی زندگی شهروندان را مختل کردە بلکە از لحاظ روحی و روانی نیز بر آنان تأثیر منفی گذاشتە است. در این زمینه با چند شهروند اهل جوانرو گفت‌وگویی انجام دادەایم.

 

«نیروهای نظامی سایەی مرگ شهر جوانرو»

یکی از شهروندان با هویت ف.م می‌گوید: در جریان این اعتراضات برای معالجه به کرماشان رفته‌ام، اما حین رفت و برگشت ماشین همسرم را تفتیش کرده و حتی موبایل وی و برنامه‌های فیس‌بوک، واتساب، ایمو و تلگرام را نیز جست‌‌وجو می‌کردند، در مورد احزاب از او سوال می‌کردند که آیا کسی را می‌شناسند یا نه. برای چه به کرماشان می‌روند؟

ف.م در ادامه‌ی سخنانش گفت: سکوتی مرگبار بر جوانرو حاکم شدە است، هر کجا را می‌نگریم نیروهای نظامی غیربومی و لباس‌ شخصی‌‌ها کە صورت خود را پوشاندەاند دیدە می‌شوند. اما اگر پیشتر هم مردم از آنها ترسی داشتند اکنون ترس و واهمه‌ای ندارند و تنها نگرانی مردم دست‌‌های خالی در برابر گلولەهای آتشین است. او می‌گوید: اگر ما هم اسلحە داشتە باشیم این نیروهای سرکوبگر نمی‌توانند این چنینن خانوادەهای ما را داغدار کنند.  

 

«کولەباری از غم بر جوانرو سایە افکندە است»

ب.م یکی از کارشناسان حقوق شهر جوانرو در مورد فشار روانی کە بر جوانرو حاکم است می‌گوید؛ بیشتر افرادی کە بازداشت شدەاند خانوادە‌‌های آنان نمی‌توانند صدایشان بودە و خبرشان را رسانەای کنند. این خانوادەها از سوی سپاە تهدید می‌شوند، حتی هستند کودکانی کە بازداشت شدە و پدران آنان سپاهی و یا ارتشی است اما بدون توجە بە شغل پدرشان آنان را دادگاهی می‌کنند. این کودکان بدون شناخت از مکان و انسان‌‌های آنجا هر اتهامی کە علیە آنان مطرح شود قبول می‌کنند.

ب.م می‌گوید: اکنون جوانرو در چهارمین ماە از اعتراضات بیشترین صدمە را بە خود دیدە است، تحریم و محاصرەی شهر و عدم ورود و خروج کالاها، گرانی و کمبود مواد غذایی و از همە بدتر بازداشت مستمر جوانان و کودکان و بی‌اطلاعی از سرنوشت شمار زیادی از آنان کولەباری از غم و اندوە را بر این شهر انباشتە است.

 

«انقلاب در وجود دانش‌آموزان ریشە کردە است»

ن. ا روانشناس و مشاور یکی از مدارس جوانرو در این زمینە می‌گوید: محاصرەی شهر جوانرو، استقرار نیروهای نظامی و مانور نظامی آنان در داخل شهر بە کابوسی برای مردم تبدیل شدە است، ترس و اضطراب پدران و مادران از بازداشت فرزندانشان جایگزین شادی و لبخند شدە است.

ن.ا می‌گوید: هجوم وحشیانەی نیروهای سپاهی در ساعت‌های اولیەی بامداد بە خانەها، کتک زدن پدر و مادران پیری کە مانع بازداشت فرزندانشان می‌شوند و سخنان زشت و توهین‌آمیزی کە بە آنها می‌گویند شرایط ناهنجاری را بە وجود آوردە است.

وی در ادامەی صحبت‌‌هایش می‌گوید: دانش‌‌آموزان با وجود سن کمی کە دارند بە دنبال انتقام خون شهیدان هستند بیشتر آنان اگرچە در مدرسە حضور دارند اما وقتی بە چهرە و حرکات آنان می‌نگری، این را درک می‌کنی کە آنان مانند سال‌‌های قبل نمی‌توانند بر روی کتاب‌‌ها تمرکز کنند. هرکدام از این دانش‌‌آموزان یا از فامیل، همسایە وآشناهای دور این شهیدان هستند پس نمی‌توان این را در مغز کودکان جای داد کە خون‌‌های ریختە شدە باید فراموش شوند و آنها با گذر از این انقلاب کە هیچ دستاوردی نداشتە برای آیندەای مبهم  تلاش کنند. در واقع انقلاب در وجود دانش‌آموزان ریشە کردە است و آنان هر لحظە خود را برای حضور در خیابان‌‌ها آمادە می‌کنند.