از رُزا تا ساراها پیش بسوی بهار زنان (۴)
از اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، کشورهایی مانند بریتانیا، آمریکا و آلمان در مبارزه برای به رسمیت شناختن حقوق سیاسی برابر و تحقق فرصتهای آموزشی برابر برای زنان و مردان، با یکدیگر مواجه شدهاند. بزرگترین مبارزه علیه تبعیض انجام شد.
از اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، کشورهایی مانند بریتانیا، آمریکا و آلمان در مبارزه برای به رسمیت شناختن حقوق سیاسی برابر و تحقق فرصتهای آموزشی برابر برای زنان و مردان، با یکدیگر مواجه شدهاند. بزرگترین مبارزه علیه تبعیض انجام شد.
بیریتان زنار
مرکز خبر – حوزهی کار بر اساس ادراک و ذهنیت دولت-مرد بر نیروی کار ارزان متکی است. از آنجایی که ارزان است، زنان و کودکان توسط سرمایهگذاران به عنوان پرکارترین قشر انتخاب شد. مردان به عنوان کارگران ماهر، زنان و کودکان به عنوان کارگران غیر ماهر دیده میشدند. نه تنها دستمزد زنان و کودکان کم بود، در عین حال در بدترین فرصتهای زندگی و کاری مورد استثمار قرار گرفتند. پس از ورود نیروی کار زنان به عرصهی تولید، گاه بار تمام خانواده بر دوش زنان میافتاد. زنان خارج از کار خانگی؛ در معادن و کارخانهها نیز کار میکنند. از اواسط قرن نوزدهم کارگران با سازمانهای سیاسی خود توانستند این دور باطل را بشکنند. زنان کارگر نیز به عنوان پیشگام در این تشکلها و اتحادیهها جای خود را گرفتند و خود را سازماندهی کردند.
به همان اندازه که زنان با کار خود علیه بردهداری میجنگیدند، آنها همچنین مبارزهی بینظیری را علیه اتحادیههای مردانه با ذهنیت مردسالاری انجام دادند. علیرغم اینکه اغلب توسط اتحادیههای مردانه مورد آزار و اذیت و اخراج قرار میگرفتند، در راستای کسب حقوق خویش به مبارزاتشان ادامه دادند. در طول این مدت؛ کمپینهای بسیاری با مطالبات برابر برای کار برابر، تعدیل دستمزد برای مشاغل کم درآمد، کاهش کمتر از ۴۸ ساعت در هفته، لغو مجازاتهای کار، افزایش بازرسی کارخانهها، کمک هزینهی زایمان، مسکن تعاونی برای زنان کارگر راهاندازی شد. این فقط زنان نیستند که دارای دارایی هستند، بلکه برای همهی زنان برای داشتن حق رأی مبارزه میکنند.
زنانی که دست به اعتصاب، تحریم و کاهش مشاغل زدند، از اواسط قرن نوزدهم در مورد مسائل تامین اجتماعی، مرخصی زایمان و دستمزد برابر برای کار برابر اعتراض کردند.
۱۲۹ زن کارگر به قتل رسیدند
حملات مردان-دولت علیه مبارزه و پیگیری حقوق زنان نیز متوقف نشد. یکی از این حملات که با کشتار بزرگی انجام شد، ۸ مارس ۱۸۵۷ است.
در سال ۱۸۵۷، ۴۰ هزار کارگر نساجی، که بیشتر آنها زن بودند، در یک کارخانهی نساجی در شهر نیویورک در برابر نقض حقوق کارگران و مطالبات آنها در کارخانه دست به اعتراض زدند. این اقدام بارها مورد هجوم صاحبان سرمایه و پلیس ایالتی قرار گرفت، اما اقدام و اعتصابی که با عزم راسخ به رهبری زنان ادامه یافت، متوقف نشد. در ۸ مارس ۱۸۵۷، پلیس دوباره به کارگران حمله کرد. پلیس زنان معترض در کارخانه را زندانی کرد و کارخانه را به آتش کشید. زنان به دلیل موانع پلیس در مقابل کارخانه نتوانستند کارخانه را ترک کنند. در نتیجه این حملهی غیرانسانی ۱۲۹ زن کارگر کشته شدند.
البته مانند بسیاری از حملات به موجودیت و آزادی زنان در طول تاریخ، این حمله نیز اساساً پیام مرد - دولت علیه زنان انقلابی و مبارز بود. آنها میخواستند با این حمله و کشتار زنان فعال یک گام به عقب بردارند و حاکمیت خود را به عنوان یک دولت مردسالار اعلام کنند. اما این برنامهها و خواستههای دولت-مرد محقق نشد. زنان این واقعهی غمانگیز با قتل ۱۲۹ زن کارگر را اساس تقویت و اعتلای مبارزات خویش قرار دادند. چرا که در پاسخ به این حمله، زنان مبارز و مقاوم در همهی اقشار، سازماندهی خود را افزایش داده و ندای خویش را به زنان سراسر جهان رساندند.
روز جهانی زنان کارگر
برای اینکه همچون بسیاری از قتلعامهای دیگری که بر علیه زنان انجام شده، این کشتار نیز به باد فراموشی سپرده نشود، رهبران آن زمان رزا لوکزامبورگ و کلارا زتکین شروع به سازماندهی نمودند. در سال ۱۹۱۰ کنفرانس بینالمللی زنان سوسیالیست در کپنهاگ دانمارک برگزار شد. کنفرانس بر اساس پیشنهاد رزا لوکزامبورگ و کلارا زتکین با گرامیداشت ۸ مارس به عنوان روز جهانی زنان کارگر موافقت کردند.
۸ مارس روز جهانی زن اولین بار در ۱۹ مارس ۱۹۱۱ در آلمان و سوئیس گرامی داشته شد. در سومین کنفرانس بینالمللی زنان سوسیالیست که در سال ۱۹۲۱ در مسکو برگزار شد، تصمیم گرفته شد که مراسم بزرگداشت در ۸ مارس برگزار شود.
مبارزه زنان برای حق رای: Sufrajet
مبارزه برای حق رای زنان در قرن بیستم بیوقفه ادامه دارد. سوفراجت(Sufrajet) یکی از تشکلهای زنان قرن حاضر است که برای کسب حق رای مهر خود را به قرن زد. Sufrajet در لغت به معنای «حق رأی» در این فرآیند با هدف تحقیر نمودن جستجوی حقوق زنان بکار گرفته میشود. رهبر جنبش Sufrajet Emmeline Pankhurst است و دختران او Christabel و Syvia Pankhurst نیز در این مبارزه شرکت میکنند. در سال ۱۹۰۳ توسط اتحادیهی سیاسی و اجتماعی زنان Emmeline Pankhurts (WSPU) تأسیس شد. سازمان Sufrajet خود را در بریتانیا و ایالات متحده سازماندهی کرده است، به طرق مختلف برای محافظت از حقوق اجتماعی و انتخاباتی زنان بسیار مؤثر عمل میکنند. آنها همچنین بر علیه مردانی که خشونت را به زنان روا میدارند، به شیوههای خلاقانه مبارزه میکنند. فعالیتهای زنان در انگلستان به صورت گسترده انجام میشود.
برای Sufrajet فقط برای طبقه متوسط و زنان صاحب دارایی کافی بود که حق رای به دست آورند. Sufrajet در ایالات متحده آلیس پل و لوسی برنز حزب ملی زنان (NWP) را تشکیل دادند. در هر اقدام و عصیان Sufrajet ها با حملات خشونتآمیز دولت - مرد مواجه میشدند. آنها در زندان از طریق خوراندن غذا به زور شکنجه شدند. بین سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۱۴ نزدیک به هزار نفر از مردم Sufrajet دستگیر شدند.
تاثیر ناسیونالیسم بر سوفراجتها
در طول جنگ جهانی اول (۱۹۱۴) تاثیرات ناسیونالیسم به شدت بر Sufrajet هویدا شد. زیرا اکثر آنها از طبقهی متوسط و مسلط بودند. با مفهوم و شعور «منافع کشور از هر چیز دیگری مقدستر است» که توسط خود دولت-مرد بنیاد شده بود، مبارزات زنان را بیتاثیر و برای همیشه به پایان رساند. پیشگامان حق رأی مانند املین فمینیست و دخترش کریستابل دوباره به ناسیونالیستگرایی روی آوردند. نام روزنامهی حق رأی زنان را به «بریتانیا» تغییر دادند. شعار جدید روزنامه «شاه، کشور و آزادی» بود. اما دختر دیگر املین، سیلویا پانکهورست، این موضوع را انکار میکند و حزب کمونیست بریتانیا را تشکیل میدهد.
مبارزه برای حق رای زنان با مقاومت و مبارزهی بینظیر در بسیاری از کشورها طنینانداز شده است. پس از سالها مبارزه و مقاومت بینظیر برای حق رای زنان، زنان در کشورهای مختلف سالها بعد حق رای خود را به دست آوردند.
زنان در آزمون انقلاب روسیه
بزرگترین انقلاب در قرن بیستم، انقلاب کبیر روسیه در سال ۱۹۱۷ بود. یکی از عرصههای مبارزه جهانی برای حقوق زنان روسیه بود. تظاهرات حقوق زنان برای اولین بار در سال ۱۹۰۵ در مسکو، پترزبورگ، مینسک، یامتا، ساراتوف، ویلنیوس و اودسا برگزار شد. در دسامبر ۱۹۰۸ اولین کنگرهی همهی زنان روسی تشکیل شد. ۸ مارس برای اولین بار در روسیه در سال ۱۹۱۳ جشن گرفته شد. در همان سال، ۲۰۰۰ کارگر زن در یک کارخانهی نساجی در اعتراض به تصمیم دولت مبنی بر کاهش مزایای زایمان و بازنشستگی خود دست به اعتصاب زدند.
در سال ۱۹۱۷ زنان انقلاب اکتبر را به راه انداختند. بلشویکها برای اعتصاب عمومی در ۲۵ فوریه فراخوان دادند. اما تا زمانی که آنها فراخوان دادند، ۲۰۰ کارگر اعتصاب کرده بودند. کارگران زن در کارخانههای نساجی سن پترزبورگ با انتخاب نمایندگانی، آنها را به کارخانههای مجاور میفرستند و این اعتصاب را سازماندهی میکنند. اینگونه است که روسیه جنبش اعتصابی را آغاز میکند که با سرنگونی سریع رژیم چهارم آغاز میشود. در روسیه، قوانینی که بین سالهای ۱۹۱۷ و ۱۹۲۶ تصویب شد، حقوق برابر برای زنان، حق تحصیل و مرخصی زایمان با حقوق را به رسمیت شناخت. مهدکودکها، رستورانهای عمومی و خانههای عمومی افتتاح شد.
در سال ۱۹۱۹ یک دفتر زنان به نام Genotdel، که شعار آن توسط الکساندرا کولونتای به عنوان "اقدام و تحریک" تعریف شد، تأسیس شد و بر اساس دو هدف اساسی کار میکرد. دومین و سختترین هدف Genotdel بو و از بسیاری جهات دستاوردهای او قابل توجه بود. آنها تلاش نمودند تا زنان خود را از نقش سنتی و کلاسیک رها کنند و در زندگی سیاسی دولت جدید سوسیالیستی کار کنند. آژیتاتورهای Genotdel، بر اساس ایدههای اینسا آرماند، اولین پیشگام Genotder ، شروع و «مجمع نمایندگان» را سازماندهی کردند. زنان در شوراها که از کارخانههای محلی و روستایی انتخاب شده بودند، خدمت خواهند کرد. آنها برای خدمت در مدیریت اتحادیه، در بیمارستانها و کارخانهها و برای انجام وظایف خود به عنوان مدیران محلی و توانا توسعه یافتهاند.
مخالفت مردان با مبارزات زنان
پس از سقوط رژیم چهارم، زنان در روسیه به صورت گسترده به مخالفت با مردان برخاستند. بنابراین پس از سال ۱۹۲۵ فشار زیادی برای تعیین Genotder توسط مردانی که در دولت حضور داشتند وارد شد و به جرم فمینیسم بورژوایی منابع Genotder را قطع کردند.
بعد از حکومت استالین بار دیگر حقوق زنان از آنها سلب شد. بنابراین Genotder در دههی ۱۹۳۰ دستگیر شد و در همان سال سقط جنین به عنوان حق زنان ممنوع شد. بدین ترتیب خواستار سرکوب مبارزات و مقاومت زنان و نادیده انگاشتن زحمات آنها در انقلاب اکتبر شدند و حتی موارد مختلفی بر زنان تحمیل میشود.
فردا: با رهبری ساراها مبارزات زنان کورد بتدریج اوج گرفت.