مریم روژهلاتی؛ هنرمند، مبارز و مادری فداکار
شرافت قبادی با نام هنری مریم روژهلاتی، زنی مبارز، مادری فداکار کە دوستانش از وی بە نیکی یاد میکنند و با فعالیت هنریاش تابوهای موجود در جامعەی کوردستان را بە چالش کشید.
مرکز خبر - شرافت قبادی، ملقب به مریم روژهلاتی، هنرمند و خوانندهی کورد، زادهی شهر سنه (سنندج) میباشد. وی از کودکی به خوانندگی علاقەمند بودە است. با وجود علاقەی زیاد بە خوانندگی اما خود از نبود حامی و پشتیبان برای پیشرفت در هنر سخن گفتە و در برنامەای تلویزیونی از موانعی کە برایش ایجاد شدە سخن گفتە است.
ترانەی "گەڵاڕێزان" بە معنی (برگریزان) از شناختەترین ترانەهایی است کە توسط مریم سرودە و اجرا شدە است و آن را بە دختر نوشکوفەی خود کە در جریان جنگ ایران و عراق و بە دلیل بمباران شیمیایی جانباخت، تقدیم کرد.
مریم نخستین بار در سال ۲۰۰۵، از طریق تلویزیون کوردی MED TV اولین کار هنریاش را تقدیم کرد.
این هنرمند نامی کە سالهای بسیاری را دور از دیار و وطن خویش زندگی کرد، سرانجام سال ٢٠١٩ بە بیماری سرطان مبتلا و حدود یک سال با این بیماری دست و پنجە نرم کرد و پس از یک سال تحمل بیماری، روز پنجشنبه، ۲۰ آبان ۱۴۰۰ در کُلن آلمان درگذشت.
آفاق طوفانی، هنرمند و یکی از دوستان نزدیک شرافت قبادی در رابطه با زندگی و شخصیت هنری وی با خبرگزاری زن (نوژنها) گفتوگویی انجام داده است.
شما چگونه با خوانندهی کورد، مریم روژهلاتی آشنا شدید و شخصیت هنری ایشان را چگونه توصیف میکنید؟
شرافت قبادی با اسم هنری "مریم روژهلاتی" فقط بلحاظ هنری مطرح نیست او جدای از هنرمند بودن، زنی مبارز، مادر و یک انسان به معنای واقعی کلمه بود که تمام وجودش پر از انسانیت و کمک به دیگران بود. سال ۲۰۱۰ در شهر کلن و در یک اجرا اولین بار ایشان را ملاقات کردم و به مرور زمان این آشنایی مابین ما بیشتر شد. در واقع با کسی آشنا شدم که همزمان هم هنرمند و هم مبارز و مادری فداکار بود.
پیشفرضهایی در ذهن ما هست که یک مبارز را یک انسان سیاسی میپنداریم، اما همیشه اینگونه نیست یک انسان مبارز میتواند یک مادر باشد، یک هنرمند باشد و حتی اصلا سیاسی هم نباشد. البته ایشان نکته نظرات و دیدگاههای خاص خودش را نسبت به سیاست داشتند. در اکثر مراسمهای هنری با هم دیدار داشتیم و با ایشان همصحبت میشدم و از این طریق توانستم شناخت نسبی از وی بدست بیاورم.
مریم روژهلاتی در ایران معلم بود و متاسفانه خیلی زود و در سنین پایین ازدواج کرد. در جریان جنگ ایران و عراق و بمبارانهای شهر سنه (سنندج) یکی از دخترانش را از دست میدهد و در حال حاضر دختر بزرگترش به نام غزال در شهر کلن و رزگار هم در سنه زندگی میکنند.
ازدواج اول "مریم روژهلاتی" ناموفق بود و به جدایی انجامید و ایشان از سنه به سلیمانی نقل مکان کرده و همانجا سکونت گزیده و دوباره ازدواج میکند. مریم بعدا به آلمان مهاجرت کرده و در شهر کلن ساکن شد. همانجا باهم آشنا شدیم. همیشه از خودش، از مشکلات زندگی و اختلافاتش با همسر دومش و اینکه خیلی سعی میکرد زندگیش را در تعادل نگه دارد، برایم میگفت. مخصوصا نسبت به بچههایش احساس مسئولیت خاصی داشت اما متاسفانه در نهایت این ازدواج هم به جدایی انجامید.
از ازدواج دومش صاحب دو فرزند پسر بود. در زندگی هنری و خصوصی نمونهی یک زن سختکوش بود با وجود همهی مشکلات زندگی همزمان هم به بچههایش رسیدگی میکرد. هم یک زن فعال و مطرح در حوزهی هنر بود و یک انسان شریف که سخت میشود توصیف کرد. غیرممکن بود کسی به نیازمند کمک باشد و شرافت که حقیقتا این اسم برزاندهاش بود کمکش نکند، بخصوص برای پناهندگان و زنان به حدی در فداکاری افراط میکرد که همه را متعجب میکرد.
کدام وجههی شخصیتی ایشان در نظر شما بارز و برجستهتر بود؟
او خیلی مهربان و خوشرو بود بحدی که همیشه مخاطب را جذب خودش میکرد و البته مهماننواز. بخصوص نسبت به پناهندگان بسیار احساس مسئولیت میکرد. اکثرا کسانی را که مدت طولانی در کمپها میماندند، دعوت میکرد و با غذاهای ایرانی و یا کوردی از آنها پذیرایی میکرد. برای اینکار با دوستان نزدیکش یک گروه تشکیل داده بودند و به صورت گروهی مهمانیهایی برای پناهجوها برگزار میکردند، کاری که هرکسی انجام نمیداد، ولی شرافت در کنار سختیها و مشکلات زندگی همیشه به فکر دیگران هم بود.
البته مایهی تاسف هست که در جامعهی ما فرهنگ مردسالاری به زنان اجازهی کار هنری نمیدهد و شرافت هم در دوران جوانی و اوج پتاسیل و انرژیای که میتوانست در مسیر هنری که دوست داشت صرف شود این اجازه را نیافت ولی هیچ وقت برای احقاق حق خویش دست از مبارزه نکشید و بنظرم یکی از صفات برجستهی ایشان مبارز بودن وی بود.
شرافت چە در ایران و چە در آلمان برای خوانندگی با چە چالشهایی مواجە میشد؟
گاهی اشاره میکرد که اگر یک زن در سنه (سنندج) بخواهد آواز بخواند و خواننده باشد فرهنگ غالب چه مشکلاتی برایش پیش میآورد، هرچند این حق را به یک مرد میدهند اما برای زن یک تابوشکنی بزرگ و حتی در حد آبروریزی است، خصوصا از طرف خانوادهی همسرش بسیار مورد طعنه و کنایه قرار میگرفت. هیچ مجال و حقی برای هنر و خواندن به او نمیدادند. در آلمان توانست تحت قوانین اینجا که به زنان حق مشارکت در کارهای هنری داده میشود، فعالیت هنری خودش را به صورت تخصصی شروع و ادامه دهد، اما با این وجود آنچنان که انتظار داشت به اوج خود نرسید. وضعیت نسبت به ایران بسیار بهتر بود، با اکثر گروەهای هنری اینجا همکاری میکرد، در تلویزیونها دعوت و اجرا داشتند.
به عنوان یک دوست بهترین خاطرهای که از ایشان در یاد دارید، چیست؟
خیلی شوخطبع بود و همهی لحظههایی که با او گذراندهایم، خاطرهست. همیشه هر جملهای را که به او میگفتیم با یک شوخی جواب میداد. به او میگفتم شوخیها و خوشکلامی تو به همهی ما انرژی میدهد، و در جواب با لبخندی میگفت اگر شوخی هم نکنیم چه کنیم. همهی اینها باعث شد به عنوان یک انسان دلسوز، مهربان و شرافتمند در یاد همهی دوستانش باقی بماند.
هرکسی ممکن است در یک صفت چشمگیر و قابل ستایش باشد اما کسی جز ایشان را به یاد ندارم که در جمیع صفات نیک چشمگیر بود و یاد و نامش همیشه به نیکی در خاطرهها میماند. یاد و خاطرات این بانوی مبارز و هنردوست در دلهای ما زنده است، روحش شاد و راهرش پر رهرو باد.