آیا بدن زنان رابطه‌ی خاصی با طبیعت دارد؟

در طول تاریخ هنر، به تصویر‌کشیدن زنان در طبیعت راهی برای نمایش ایده‌های سنتی پیرامون زنانگی بوده است. زنان هنرمند معاصر، همواره بدن خود را در محیط‌های متفاوتی قرار داده‌اند تا روایت‌هایی خلق کنند که این قراردادها را به هم بزند.

مرکز خبر- در دوران باستان یونان و روم، طبیعت به عنوان یک زن شناخته شده بود. مادر طبیعت، که به عنوان مادر زمین نیز شناخته می‌شود، ایده‌ی زن به عنوان خالق و مراقب طبیعت را مجسم کرده است. بعدها، در دوره‌ی رمانتیک هنر و ادبیات نیز بدن زنان اغلب در محیط‌های طبیعی قرار می‌گرفت تا تصورات جامعه از بدن زنانه را تشویق کند. زنان در این سبک موجوداتی حیات‌بخش، پرورش‌دهنده، منفعل، ثمربخش، بارور، متغیر و هماهنگ با امر اسرارآمیز و گاهی اوقات ترسناک و حامل قدرت‌های تسلیم‌ناپذیر زمین تلقی شده‌اند.

فمینیست‌های دوران رمانتیک و فمینیست‌های معاصر نظرات متفاوتی در این رابطه دارند. مری ولستون کرافت برای بار نخست آنچه را که مکان طبیعی زنان در جهان تلقی می‌شد به چالش کشید. درست‌ است بدن زنان از یک چرخه‌ پیروی می‌کند و قادر به تولید زندگی است، اما آیا این بدان معناست که ما مستقیما با طبیعت قرابت داریم؟ اگر برخلاف آنچه به عنوان «قانون طبیعت» تثبیت شده است حرکت کنیم، آیا روابط خود را با زمین قطع کرده‌ایم؟ در عصر آنتروپوسن و انقراض، آیا پیوند زن با طبیعت چیزی است که باید روی آن تمرکز کنیم و آن را گرامی بداریم؟

هنرمندان در حل این پرسش ریشه‌دار و پیچیده در عرصه‌ی معاصر به رابطه‌ی مستقیم بدن زنان و طبیعت بازگشته‌اند Live Dangerously، نمایشگاهی جدید در موزه‌ی ملی زنان در هنر، راه‌هایی را بررسی می‌کند که دوازده هنرمند بزرگ معاصر بدن زنان را به روش‌های مخرب و دگرگون‌کننده در محیط‌های طبیعی قرار داده‌اند.

در این نمایشگاه آثاری از آنا مندیتا، پیشگام اولیه‌ی هنر بدن و لند آرت وجود دارد که گفت‌وگوهای جدیدی را میان بدن خود و محیط ایجاد کرد و مستقیماً به ایده‌ی زمین به عنوان مادر بشر پرداخت. اتصال بدن خود هنرمند با خاک به روش‌های کاملا تحت‌اللفظی برای مندیتا هم پدیده‌ای روحی و هم جسمی بود. ادغام با زمین یک بازگشت آیینی بود. مندیتا مفاهیم زنانه‌ را در کار با بدن خود و مناظر  جای داد، اما نه منحصراً زنانه به معنای دوتایی زنانه-مردانه. برای مندیتا، بخشی از زمین بودن چیزی است که تمامی انسان‌ها را به عنوان یک «کل زنده» به هم متصل می‌کند.

 

«بدن زنان اغلب در محیط‌های طبیعی قرار می‌گرفت تا زنانگی را تقویت کند، طرز فکری که زنان را حیات‌بخش، پرورش‌دهنده، منفعل، ثمربخش و بارور می‌پنداشت.»

کار مستقیم با زمین ابزار قدرتمندی برای هنرمندانی بوده است که به سیاست‌های جنسیتی و جنسی می‌پردازند. تماس با زمین استعاره‌ای برای براندازی ایده‌ی طبیعت است. عکاس جاستین کورلند، مناظر ناهموار، روستایی و اسطوره‌ای آمریکا را به‌عنوان پیش‌زمینه‌ی تصاویر دخترش (۱۹۹۷-۲۰۰۲) انتخاب کرد. پرتره‌های او زنان جوان را موجوداتی توانمند و مسلط بر عناصر طبیعی نشان می‌دهد. موجوداتی که برای خود سرپناه می‌سازند، آتش روشن می‌کنند و از خود محافظت می‌کنند.

همچنین در Live Dangerously بیش از صد اثر از سری ٢٠٠٢ Janaina Tschäpeو  ١٠٠ Little Deaths گنجانده شده است. شاپه با انتخاب ویژگی‌های توپوگرافی حسی معمولاً در نزدیکی آب، بدن خود را به‌عنوان شکلی ارگانیک به طبیعت بازگردانده است. عمل او به عنوان یک هنرمند او را به چرخه‌های همیشگی طبیعت پیوند زده است.

احساسات هنرمندان دیگر در نمایشگاه به بیانیه‌ای تبدیل شد که در آن بازپس‌گیری زمین در کنار بازپس‌گیری بدن زنانه اتفاق می‌افتاد. در یکی از عکس‌ها که توسط عکاس آمریکایی لوئیز دال ولف در صحرای کالیفرنیا گرفته شده است، یک اروتیسم غیرقابل‌انکار به چشم می‌خورد. یک مدل نیمه‌برهنه که روی شن‌ها تکیه داده است و انحنای بدنش توسط تپه‌های شنی تقلید شده است. اکنون، بیش از هفتاد سال پس از ثبت این تصاویر، با نگاهی به آنها برای هرکسی غیرقابل‌انکار است که در این آثار هنری چیزی ماورایی میان زن و جهان طبیعی به اشتراک گذاشته شده است و روایت‌های بسیار بیشتری برای گفتن وجود دارد.