زنان وادار می‌شوند برای تأمین مایحتاج زندگی به برخی کارها دست بزنند

مرکز خبر ــ کاری‌ست از (ا.م) که با خانم .م کارشناس و مشاور روانشناسی انجام شده است. در این گزارش از وضعیتی که جوانان و خانواده‌های کوردستانی و بخصوص زنان دارند، بحث شده و ما نیز سعی داریم که هر بار قسمتی از گزارش موجود را در دسترس شما خوانندگان عزیز آژانس قرار دهیم.

  • به نسبت آسیب‌شناسی خانواده در استان کوردستان و بررسی وضعیت موجود با تاکید بر جوانان و خانواده‌های جوان، می‌توانید وضعیت موجود آسیب‌های اجتماعی در خانواده‌ها در استان کوردستان در سنین ۱۵ تا ۳۵ سال را ارزیابی کنید؟
  • خانم .م:‌ بحث آسیب‌های اجتماعی در سنین ۱۵ تا ۳۵ سال از خانواده‌ها ریشه می‌گیرد چون در واقع بحث مسائل اخلاقی خانواده‌هاست، خانواده‌ها دچار تنش‌هایی شده‌اند که مستقیما روی بچه‌هایشان تاثیر گذاشته است. قاعدتاً روانشناسان می‌گویند بچه‌ها در سنین ۴ تا ٦ سال رشد شخصیتی می‌یابند و زمانی که بچه‌ها در این سنین احساس امنیت و آرامش نکنند و خانواده‌ عاری از اخلاق باشد بعدا در سنین مختلف و به روش‌های مختلف خود را نشان می‌دهد. مثلاً در سنین ۱۵ سالگی احساس لات‌منشی بکند یا در سنین ۲۰ سالگی بخواهد مواد مخدر را تجربه کند، هنگامی که ازدواج کند مسائل جدی‌تری در زندگی این افراد وارد می‌شود. این مباحث مسائلی ریشه‌ای هستند و از خانواده‌ها سرچشمه می‌گیرد و متاسفانه ما به لحاظ خانواده دچار مشکل هستیم.

 

 

  •  آنچنان که در لابلای حرف‌هایتان مشخص است، مجموعه‌ای از تنش‌ها در سطح استان وارد خانواده‌ها شده و از دل این تنش‌ها یکسری آسیب بیرون آمده، آیا طبق فرمایش‌های شما که به نهاد و نظام خانواده آسیب وارد شده، می‌توانید آن آسیب‌ها را تعریف کنید، با توجه به تفاوت‌هایی که در سطح شهرهای مختلف استان وجود دارد؟

 

  •  چون خانواده‌ها انسجام ندارند و پدر و مادر هر کدام ساز خود را می‌زنند، یکی از دوستان روانشناسمان می‌گفت؛ من به خانمی که مراجعم بوده گفته‌ام که حتماً شوهرش را با خود بیاورد تا با هم به آنها مشاوره بدهم، چون زمانی به تنهایی به شما مشاوره بدهم ظرفیت فکری و آگاهی شما نسبت به مسائل اطرافتان بالا می‌رود و سبب ایجاد تناقض در بین شما و همسرتان می‌شود، حالا آسیب‌هایی که آمار آنها بسیار بالاست طلاق، اعتیاد، خیانت و مسائل اقتصادی هستند که در بیشتر مواقع منجر به دخالت خانواده‌ها و منجر به طلاق زوجین می‌شود. کودکان سنین ۱۵ تا ۳۰ سال در خانواده‌هایی که دچار تنش‌ می‌شوند، فرضا نوجوانی ۱۵ ساله که در سن غرور و تکبر است و پدر و مادر او هر کدام راه خود را می‌روند و طلاق می‌گیرند، درمانده و سرگردان می‌شود و منجر به آسیب‌های اجتماعی مثل اعتیاد و یا مسائل جنسی می‌شود که در مدارس بیداد می‌کند، بعدها در زندگی مشترک خود نیز دچار آسیب می‌شوند.

 

  •  این مسائل را در سطح استان چگونه ارزیابی می‌کنید؟ با توجه به عدم انسجام خانواده‌ها و مشکلاتی که از دل خانواده‌ها بیرون می‌آید؟ مشکلات طلاق و آسیب‌های بعد از طلاق مثل، خیانت و اعتیاد مواد و معضلات جنسی که پیش می‌آید، شما این مشکلات را در وضعیت موجود در سطح استان و شهرهای ایران چگونه می‌بینید؟

 

  •  آمار آن بسیار زیاد است هم در بحث طلاق، هم آسیب‌های بعد از آن، طلاق قطعا بر مسائل اقتصادی و فرهنگی تاثیر خود را می‌گذارد. وقتی طلاق اتفاق می‌افتد، کودکی که در آن خانواده هست بر شرایط تحصیل او تاثیر گذاشته و باید دانست که آیا این فرزند آرامشی برای ادامه تحصیل دارد یا خیر؟ چون باید با شرایط و مسائل اطراف خود کلنجار برود. ما موردی از پدر و مادرهای معتادی داریم که فرزندان خود را دنبال جنس فرستاده تا برای آنها جنس تهیه کند، یا فرزند ۵ ساله سراغ داریم که در معرض تن‌فروشی و آزار جنسی قرار می‌گیرد تا برای خانواده خود امرار معاش کند. و قطعاً این آسیب‌ها روی روند فرهنگی ما تاثیر می‌گذارند.

 

 

  • در شهرهای دیگر چگونه است؟

 

  •  من با توجه به کارم از شهر سقز هم خبر دارم اما متاسفانه در تمام شهرهای استان زن به عنوان یک انسان در نظر گرفته نمی‌شود، فرضا زوجی که خانواده‌ تشکیل می‌دهند برای تبادل نظر، فکر زن به عنوان یک فکر در نظر گرفته نمی‌شود و نظراتش نادیده گرفته می‌شود و زمانی که حرف مرد حاکم باشد، مردسالاری حاکم می‌شود. بچه‌ها هم از پدر یاد می‌گیرند و این روند همچنان ادامه خواهد یافت، مردان زن خود را خیلی تحقیر می‌کنند و به او توهین می‌کنند، این اجازه را به خود می‌دهند که براحتی خیانت کنند یا سرشان زن بگیرند و اصلاً از زن و بچه‌ی خود سراغی نگیرند. خب یک مادر در این وضعیت اقتصادی با دو بچه چه کار می‌تواند بکند؟ و متاسفانه بنا به این دلیل که فرزندانش گرسنه نمانند آمار روسپیگری بالا می‌رود یا به خاطر تامین نیاز فرزندانش وارد حریم خصوصی خانواده‌های دیگر و منجر به فروپاشی آنها می‌شود.

 

  •  وضعیت موجود آسیب‌ها، در خود شهر سنه چگونه است؟ در بین سنین ۱۵ تا ۳۵ سال و با توجه به حوزه‌ی شغلی شما که آسیب‌شناسی شهر سنه و تبدیل آنها به فیلمنامه و فیلم است و در خانه جوان کار می‌کنید با این قضیه چگونه روبرو می‌شوید؟ و اینکه نواحی منفصلی چون گریزه، ننله، دوشان و نایسر (مناطقی از توابع شهر سنه) داریم که ظاهرا خیلی آسیب‌زا هستند؟

 

  • اگر با دوستانی که در این زمینه کمک شایانی می‌کنند روی نایسر بحث بکنیم، فرضا کسانی هستند در آنجا زندگی می‌کنند که اهل روستا هستند و به دلیل ساخت سد در روستایشان، خانه و باغشان زیر آب رفته و یک مهاجرت ناخواسته برای آنها رخ داده و زمانی که به شهر آمده، شهر سنه شرایط پذیرش آنها را نداشته چون به لحاظ فکری و مالی نمی‌توانند در بافت شهر سکونت یابند، در نتیجه باعث می‌شود در حاشیه اسکان یابد، در حاشیه بیشتر افرادی سکونت می‌یابند که مهاجرت ناخواسته داشته و به لحاظ مالی و فکری هم سطح‌اند. جالب است که قبلا فکر می‌کردم معضلاتی مثل روسپیگری، تنها در نایسر وجود دارد اما اکنون منطقه‌ای مثل شالمان مرکزی روسپیگری هستش. یعنی کاملاً به صورت حرفه‌ای، آنالیز شده و مجوز گرفته شده این کار را انجام می‌دهند، در نتیجه کسانی که به لحاظ مالی در سطح پایینی قرار دارند و باید فکری به حال اقتصاد خود بکنند در این فاز قرار می‌گیرند. پس زمانی که یک حامی انسانی و مالی در پشت این افراد نباشد به این شرایط رو می‌آورند. معضل دیگر، خیانت است که سبب فروپاشی خانواده‌ها شده و خیلی جالب است ما مورد داریم که شوهر به خاطر یک خانم دیگر، دو یا سه بچه خود را رها کرده و جالب‌تر اینکه فردا با احساس ندامت نزد زن و بچه خود برگشته. خب این شخص اعتمادی را که نسبت به زن و بچه خود از دست داده، چگونه می‌تواند به دست بیاورد و چگونه و با چه اعتمادی فرزندش فردا در برابر آسیب‌های اجتماعی به او تکیه کند؟ در نتیجه این بچه فردا با هزار نوع آسیب روبرو می‌شود. واقعاً خیانت خانواده‌هایمان را از بین می‌برد و هیچ راهکاری هم ندارد، حتی من خود در حال ساخت فیلمی در این مورد هستم. کسی هم حاضر نیست انسان را آگاه کند، یعنی به حقیقت دچار مشکلات فرهنگی شده‌ایم.

 فرضا با آمدن ماهواره، مردم از فرهنگ غرب برنامه‌های می‌بینند و تقلیدهایی می‌کنند، از طرفی دیگر، ما فرهنگ خاص خود را داریم و متاسفانه به جای آنکه این فرهنگ‌ها تطبیق داده شود و آنالیز شوند، دچار توهم می‌شویم و شهر خود را سانفرانسیسکو می‌بینیم. در حالی که در این جا، حریم شخصی بسیاری مسائل تعیین نشده، اما افرادی که در کشور آمریکا، انگلستان و اروپا هستند دوره گذار خود را گذرانده، حریم آنها و مرز بین زن و مرد تعیین شده. اما ما هنوز نتوانسته‌ایم فرهنگ خود را حفظ کنیم، اگر فرهنگ دیگری هم وارد کنیم فکر می‌کنید چه آشفته بازاری شود، متاسفانه ما دچار این آشفته‌بازار شده‌ایم.  

 

  •  شما روی نواحی منفصلی مثل نایسر بحث کردید که قبلا فکر کرده‌اید کانون روسپیگری است اما با توجه به تجربیات و جزییاتی که به دستتان رسیده، اشاره کردید به منطقه بالانشینی مثل شالمان و تغییراتی که پیدا کرده، مثل آنکه این مسائل از نواحی حاشیه‌نشین به منطقه بالانشین نفوذ کرده، و اینکه مسائل خیانت و فقر در استان کوردستان بیداد می‌کند. اما نکته‌ای که به آن اشاره کردید، فرهنگی است که مردم شهر سنه و چه بسا مناطق مرفه‌نشین دچار آن شده‌اند و فرض می‌کنند انگار شهر سنه سانفرانسیسکو آمریکا است، شما علت این تضاد فرهنگی را در چه چیزی می‌دانید؟

 

  •  همانطور که گفتم با آمدن ماهواره مردم چشم و گوششان باز شد و با وارد شدن اینترنت هم خیلی بیشتر آگاه شدند. درست مثل آنکه قبلا هم گفتم، روانشناس به مراجع خود گفت من نمی‌توانم بدون شوهرت به تو مشاوره بدهم چون زمانی که من به تو مشاوره می‌دهم سطح آگاهیت بالا می‌رود و خود را بالاتر از شوهرت می‌بینی، دقیقاً ما هم دچار این آسیب شده‌ایم، اطلاعاتی که به ما می‌رسد متاسفانه با فرهنگ ما در تضاد است و چون با فرهنگمان تطبیق داده نمی‌شود، سبب می‌شود که این فرهنگ مثل عقده‌هایی در ذات فرد باقی بماند. مثلاً من دختر می‌شناختم، ١٠تا دوست پسر داشت و زمانی که هدفش را می‌پرسیدید، می‌گفت خب یکی برایم شارژ می‌خرد، یکی مرا مسافرت می‌برد و... . چیزهایی که به مردم القا می‌شد بدون تفکر آن را قبول می‌کردند و بزرگترین مشکل و معضلی که در جامعه ما ایجاد شد مشکل اقتصادی بود چون هیچ کارخانه‌ای در شهر ما وجود ندارد.

من دستفروش می‌شناسم مدرک لیسانس دارد، رفتگر می‌شناسم مدرک فوق لیسانس دارد و هیچ گونه درآمدی ندارند، باند بازی‌هایی وجود دارد که فرد باسواد با مدرک بالا نمی‌تواند به ثبات شغلی دست پیدا کند. و یا شرکت‌های خصوصی که در این شهر اشتغال‌زایی کنند نداریم، چرا باید شیری که اینجا تولید می‌شود به تبریز برود در آنجا تبدیل به پنیر شود و دوباره به خود ما فروخته شود؟ چرا خودمان آن را تولید نکنیم؟

 مسائل اقتصادی، سبب شده به خاطر تامین نیاز و رفاه مالی تن به هر کاری بدهند، فرضا خانمی که فرزندان قد و نیم قدی دارد یا دختری دانشجو است و هیچ منبع درآمدی ندارد، مجبور است به رابطه‌های خلاف عرف تن دهد.

ادامه دارد...