زنان موتورسوار؛ تابوشکنان روستای بیساران
سهیلا پیری میگوید: امیدوارم زنان بە هر آرزویی که دارند برسند، نه اینکه به دلیل جنسیتشان مجبور شوند از آنها دست بکشند.
اسرا عزیزی
بیساران_ زنان در بیساران از سال ٨٧ به موتورسواری مشغولند، دونفر از زنان در این سال راه را برای زنان دیگر نیز فراهم میکنند و اینگونه اغلب زنان اوایل برای راحتی کارهای روزانه خود و برای اینکه وابسته به مردان نباشند و رفت و آمدی راحت داشته باشند شروع به موتورسواری میکنند، اما بعدها آن را مانند مردان حق خود میدانند و لذت موتورسواری را از خود دریغ نمیدارند. در بیساران با زنان سختکوشی روبرو میشویم که اگر پای درد دل هرکدام بنشینی خواهی دید آنها با تمام محدودیت هایی که دارند و داشته اند اما جسورانه به زندگی خود مسیر میدهند و مطیع آن نمیشوند. اگرچه در مواقعی مورد ظلم قرار میگیرند و مجبور به اطاعت از بایدها و نبایدهای موجود میشوند اما کنترل و تسلط آنها بر وضعیت موجود بیشتر شده و اکنون مانند گذشته نیستند و به خود اهمیت بیشتری میدهند و خود و خواستههای خود را به رسمیت میشناسند.
با گردشی در روستا در ساعتهای خاصی در روز، با زنان موتورسواری روبرو میشوی که زیبایی روستا را دو چندان میکنند، زنانی که اگرچه بر روی موتور نیز باید مواظب حرف و حدیث ها باشند، اما به هر حال این تابوشکنی یک پیروزی غیر قابل انکار است. اگر نیاز باعث به وجود آمدن این جسارت و تابوشکنی شده باشد، باید آن نیاز را پرستید، تا زنان سایه بالای سرشان را کنار بزنند و دل به دریا زنند و از توانایی خود در موتورسواری استفاده کنند.
سمیه مرادی به خبرگزاری ما میگوید: من یک سال است که مشغول موتورسواری هستم و آن را برای زنان عیب نمیدانم، در سرزمین ما به رسمی تبدیل شده که بسیاری از زنان موتورسواری کنند. زنان برای رفتن به دشت و باغات و انجام کارهای کشاورزی و کمک به خانواده از موتور استفاده میکنند.
سهیلا پیری نیز به خبرگزاری ما میگوید: حس خوبی دارم که موتورسواری بلدم و از خانواده ام تشکر میکنم که این شرایط را فراهم کردند و برادرم که مرا یاد داد و موتور خوبی نیز برایم خریدند. از سال ٨٧ زنان کمکم موتورسواری یاد گرفتند و به تعداد موتورسوارانمان افزوده شد، دوست دارم زنان در روستاهای دیگر نیز به ما بپیوندند و با همکاری اهالی روستا شرایط برایشان فراهم شود.
وی میگوید: ما به وسیله موتور، بسیاری از کارهای روستا را انجام میدهیم و مردان نیز دید خوبی به این کار دارند. امیدوارم تمام زنان به هر آرزویی که دارند برسند نه اینکه به دلیل جنسیت، از آرزوهای خود دست بکشند.
صبری علیرمایی از دیگر موتورسواران میگوید: به مدت ۴ سال است که موتورسوارم و به این کار خیلی علاقه دارم. هر یک از دوستانم که دوست داشته باشد تشویقش میکنم و در یادگیری کمکش میکنم. من دوست دارم که جمعیت موتورسواران افزایش یابد و در حال حاضر نیز بیشتر از ۵٠ نفر در اینجا موتور سوار هستند و امیدوارم برای تمام روستاها این اتفاق بیافتد و به یک رسم تبدیل شود. من این را افتخار بزرگی میدانم که زنانمان موتورسوارند.
وی میگوید: پدر و برادرانم مخالف موتورسواری من بودند اما خودم پیگیر شدم و با گرفتن وام و خرید موتور توانستم آنها را نیز راضی کنم و اکنون نیز باعث افتخار است که میتوانم اکثر کارهای خود و خانواده را با موتور راه بیاندازم.
صبری با اشاره به اینکه تنها عضو خانواده نیست که موتورسواری می کند افزود: خواهرم نیز از سال ٨٧ موتور سوار است و او توانست راه را برای من و بسیاری از زنان روستا فراهم کند. در اصل دونفر بودند که با تابوشکنی توانستند راه را برای ما باز کنند و روستای ما در این مورد رونق پیدا کند.
سمیه، سهیلا و صبری مادرانشان و گاها اعضای دیگر خانواده را با موتور جابجا میکنند و از باغها به آبادی میآورند و برعکس نیز، کارهایی را که بیشتر به عهده مردان است در غیاب آنها انجام میدهند. بنابراین، دختران کم سن و سال در این سن با اینکه به درس خواندن میپردازند اما بعد از برگشت از مدرسه در کارها شانه خالی نمیکنند و گاها خانه و مزارع را به آنان میسپارند و شاید جسارت و قدرت زنان روستا از همین مسئولیتها ناشی میشود.