ولایت ننگرهار جنایات زیادی را در دل پنهان ساخته است!
در طول بیست سال گذشته در مرکز ننگرهار زنان زیاد توسط طالبان ترور، اختطاف و به قتل رسیدهاند. ملالی میوند و سعدیه سادات، مرسل وحیدی، شهناز روفی خبرنگاران و صدف.ع. داکتر در شفاخانه دولتی شهر جلالآباد در سال ۱۳۹۹ توسط طالبان در شهر جلالاباد ترور شدند.
بهاران لهیب
ننگرهار - ولایت ننگرهار در شرق افغانستان موقعیت دارد. اکثریت مردمانش به زبان پشتو صحبت میکنند. تعداد محدود فارسی زبان هستند. یکی از ولایات گرم سیر افغانستان میباشد. مردمش بیشتر مصرف زراعت هستند به گفته دهقانان این ولایت، زمینهاش یکی از حاصلخیزترین زمین در افغانستان است، به دلیل آبوهوای گرم و حاصلخیز بودنش تولید کننده سبزیجات افغانستان میباشد. ننگرهار در هم سرحد با پاکستان است.
قبل از کودتاهای دولت دستنشانده روسها در سال ۱۳۵۷ ننگرهار یکی از ولایات پیشرفته به لحاظ فرهنگی به شمار میرفت در پوهنتونش(دانشگاه) تعداد زیاد دختران از ولایات مختلف مصرف درس بودند با اتفاق افتادن کودتاه ۱۳۵۷ مثل سرتاسر افغانستان در این ولایت نیز بدبختی مردم آغاز شد و در این وضعیت زنان و کودکان بیش از همە تحت تأثیر بودند، در جریان جنگ مقاومت ضد روسی جبهات که از احزاب بنیادگرایان بود به زنان نقشی نمیدادند. اما جبهات که مربوط به افراد دموکرات بوده آنان از نیرور زنان در جنگ استفاده میکردند و در حمل و نقل و تهیه سلاح و آذوقه زنان حامیان خوبی برایشان بودند و همیشه مسئولیت پشت جبهه را به عهده داشتند.
بعد از شکست روسها در افغانستان و از هم پاشیدن دولت دستنشاندهاش، در سال ۱۳۷۱ قدرت در دست احزاب بنیادگرا افتاد، که از طرف آمریکا و عربستان سعودی در پاکستان و ایران حمایت میشدند. همان قسمی که بعد از حاکمیتشان در دیگر ولایات جنایت نمودند در ننگرهار و مسیر راه جلالآباد کابل هم از هیچ نوع جنایت دریغ نکردند. حاکمیت بیشتر به دست «حزب اسلامی» که رهبریش را گلبدین حکمتیار(در جریان جنگ مقاومت، در افغانستان و پاکستان تعداد زیاد روشنفکران زن و مرد را اختطاف و به قتل رسانده است، قبل کودتاه ۱۳۵۷ گلبدین خود و افرادش در بین مردم به نام «تیزاب پاش» مشهور بود. چون بر زنان و دختران که به مکتب، پوهنتون(دانشگاه) و یا بیرون از منزل میرفتند تیزاب میپاشید، در جریان جنگ مقاومت ضد روسی گلبدین بچه نازدانه آمریکا بود به دلیلی که بیشترین کمک را به وی میشد. (بنا تمام خواستهای دولت آمریکا را در آن زمان پیاده میکرد.) در مسیر ننگرهار دست به جنایت نابخوشودنی زده بودند زنان، کودکان و مردان را از دم تیغ کشیدهاند. زمانی که وارد مسیر راه ننگرهار و کابل شدیم روایتهای دردآور را شنیدیم که تن را به لرزه در میآورد.
بە گفتەی زنانی کە خود در آن دوران شاهد بودەاند «نغلو» منطقه بوده که یکی از ایست بازرسی افراد گلبدین درآنجا وجود داشته است، فردی که قومندانی این ایست بازرسی را به عهده داشته سرور زرداد فریادی بود. مردم در جریان جنگهای داخلی و حاکمیت تنظیمها (١٣٧١-ـ۱۳۷۵) مجبور بودند از «نغلو» عبور کنند تا به پاکستان پناه ببردند. زرداد و افرادش هر موتر(ماشین) که در آن اموال خانه، زنان و کودکان میبود متوقف میکردند به توهین و تحقیر، لتوکوب میپرداختند تلاش میکردند در میان زنان و کودکان وحشت را ایجاد کنند و مرد خانواده را در پیش چشمانشان لتوکوب مینمودند. تمام اموال را از موتر پایین کرده با خود میبردند در این جریان کودکان و زنان از وحشت زیاد به گریه میافتادند و یا خشکشان میزد. زرداد و افرادش از این صحنهها لذت برده خنده بلند سر میدادند و به شکنجه روحی و جسمی ادامه داده، اگر به فرض کسی، به خصوص زنان مقاومت میکردند و اجازه نمیدادند که به اعضای خانوادهشان آسیب برسد و یا اموالشان را به زور بگیرند آنان را در کنار اموالشان اسیر میشدند. هفتهها را در قیدشان باقی میماند. افراد خوش چانس بودند که از قیدشان رهایی پیدا کنند و روایتهای زیادی است که حتی زنان مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند.
شاهدان عینی میگویند زرداد یک سگ انساننمایی(فردی بود به نام عبدالله شاه، مشهور به سگ زرداد، در مغاره کوهای وی را با زنجیر بسته بود و بر اکثریت زندانیان حملهور میشد و با دندان آنان را میدرید.) داشت. وی با این همه شکنجهها قناعت نمیکردند. آنان شپشهایشان(حشره کوچک که در موی سر و یا لباس از کثافت زیاد به وجود میآید.) را به قمیت گزاف به فروش میرساند تا بهانه برای تصرف پول، اموال و زیورات قیمتی زنان پیدا کنند و در عین حال زمینه بیشتر برای شکنجه خانوادهها داشته باشند. زمانی که مرد و یا زن خانواده شپش را به زور در دست میگرفتند چند قدم دورتر آن را به دور میانداختند افرادش متوجه این عکسالعمل بودند. دوباره مردم را برمیگردانند و زرداد به سگاش امر میکرد تا به آنان حملهور شود و تا زمانی که فرد را به قتل نمیرساندند دست بردار نبود. برای زرداد یکی از سرگرمیهایش همین بود که سگاش زندانیان دست داشتهاش را توسط دندانهایش دریده و به قتل برساند.
بالاخره بعد از حاکمیت دور اول طالبان زرداد با نام مستعار به انگلستان پناه میبرد، در سال ۲۰۰۳ یکی از خبرنگاران بیبیسی که با وی در جریان حاکمیتاش مصاحبه داشته بود. وی را در انگلستان شناسایی مینماید و از دولت انگلستان خواهان دستگیر وی میشود. بار اول که دستگیر میشود بعد گذشت چند ماه چون هیچ نوع جرم بر وی ثابت نمیشود رهایی پیدا میکند. اما بعد از نشر اعلامیه و اسناد دست داشته «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا) دوباره دستگیر میشود. «راوا» دست به کار شده و شاهدین عین را به محکمه از طریق سفارت انگلستان در افغانستان معرفی میکند در نتیجه تلاشهای «راوا» زرداد برای ۱۲ سال زندان و با ختم زندانش از انگلستان اخراج میشود. این اولین بار در تاریخ افغانستان اتفاق افتاده که جنایتکاری با زندان مواجه میشود تا به جنایات که انجام دادهاش پاسخگو باشد. دیگر جنایتکاران هر دوره به نامهای مختلف قدرت به دست گرفته به شیوههای متفاوت به جنایت شان ادامه دادهاند.
در طول بیست سال گذشته در مرکز ننگرهار شهر جلالآباد زنان زیاد توسط طالبان ترور، اختطاف و به قتل رسیدهاند. ملالی میوند و سعدیه سادات، مرسل وحیدی، شهناز روفی خبرنگاران که در سال ۱۳۹۹ توسط طالبان در شهر جلالاباد ترور شدند، صدف.ع. داکتر(پزشک) در شفاخانه(بیمارستان) دولتی شهر جلالآباد در سال ۱۳۹۹ در مین جاسازی شده در موترش(ماشین) به قتل رسیده است، ناکومورا مرد چاپانی خدمات با ارزشی در ننگرهار انجام داده، در سال ۱۳۹۸ در شهر جلالآباد توسط طالبان به همکاری پاکستان با پنج همکار افغانش به قتل رسیده است. مردم وی را از دوستی زیاد کاکا(عمو) مراد صدا میکردند.
با حاکمیت دوباره طالبان این جنایات خاتمه نیافت، در سال ۱۴۰۱ به گفته دیدهبان حقوق بشر، بیشتر از ۱۰۰ جسد از کانالی در شهر جلالآباد به دست آمده که توسط طالبان به جرم «داعشی» به قتل رسیدهاند اما همه آنان کارمندان دولت سابق بودند و در بدنشان اثر شکنجه دیده میشد. در قریهها و ولسوالیهای این ولایت به شکل علنی به ترور انجنیران(مهندس)، داکتران، معلمان، افراد متنفض پرداختهاند و زنانی که کارمندان دولت پیشین بودند به شکل مخفیانه زندگی میکنند و یا به بهانههای قتلهای ناموس و یا زیر نام «افراد مسلح ناشناس» به قتل رسیدهاند و هیچگاه اجازه داده نشده که رسانی شود. اما با این همه وحشت که طالبان در ننگرهار حاکم ساختهاند. اولین راهپیمایی برضد طالبان از همین ولایات آغاز شد. زنان و مردان شجاع ننگرهاری با این که دو تنشان با شلیک گلوله توسط طالبان کشته شدند به راهپیمایی خود ادامه دادند، در جریان که دروازههای پوهنتون(دانشگاه) را طالبان بستند. محصلان(دانشجویان) پسر در حمایت از دختران به عنوان اعتراض حاضر به امتحان دادن نشدهاند.