منطقه «دولی دره» و رسوایی حکومت مرکزگرا

نبود جادەی آسفالت، پل، آب، مدرسه و ترک تحصیل کودکان منطقەی "دولی دره" از رسوایی حکومت مرکزگرا و ناکارآمدی آن در ایجاد رفاه برای شهروندان حکایت داشتە و با سیاست‌‌های اعمال شدە مهاجرت روستاییان بە شهرها را تشدید کردە است.

 

ژوان کرمی

ثلاث باباجانی- «دولی دره» به منطقەای شامل چندین روستا در شهرستان ثلاث باباجانی در استان کرماشان اطلاق می‌شود. این روستاها بر مسیر رودخانەی «زمکان» واقع شدەاند که بخشی از حوزەی آبریز دجله می‌باشد و با گذر از دولی دره و مرز ایران و عراق، در آن سوی مرز به سد دربندیخان در باشور کوردستان می‌ریزد. این منطقه در تقسیمات کشور در بخش زمکان و دهستان زمکان شمالی واقع شده است. منطقەی دولی دره چه در دورەی جمهوری اسلامی و چه در دورەی پهلوی، همیشه از سوی این حکومت‌های مرکزگرا نادیده گرفته شده، تحت تبعیض و ستم مضاعف قرار گرفته است. نام دولی دره همیشه همراه عباراتی چون منطقه محروم و مناطق دورافتاده آمده است. واژگانی که تنها در حکومت‌های مرکزگرا معنا و مصداق دارند. درواقع در این نوع حکومت از آنجا که کلیەی منابع، امکانات و تسهیلات از مرکز به سمت حاشیەی توزیع می‌شوند، همواره امکانات به کمترین میزان و در دیرترین زمان ممکن به نقاط دوردست می‌رسد.

چندین روستای منطقەی دولی دره فاقد جادەی آسفالت هستند، عبور و مرور از جادەی خاکی این منطقه بسیار دشوار است و این مسئله به دلیل دوردست بودن منطقه، برای اهالی و ساکنینش به شدت مشکل‌آفرین است. آنان بعد از زلزلەی سرپل‌ذهاب در سال ۱۳۹۷ با مشکل آب مواجه شدەاند. بسیاری از چشمەهایشان به دلیل مسدود شدن کانال آب‌های زیرزمینی خشک شدەاند. سیستم آبرسانی و لوله‌کشی روستاهای پرجمعیت کوتکه و بستان‌آباد از کار افتاده است و هنوز پس از پنج سال بازسازی نشده است. اما ما در این گزارش به بررسی شرایط دانش‌آموزان روستاهای «چواردیوار، خورِن، هناره، بستان‌آباد و کوتکه» و وضعیت مدارس و امکانات آموزشی آنها می‌پردازیم. به همین منظور ضمن به تصویر کشیدن وضعیت جاده، نبود پل‌های ارتباطی و طبیعت منطقه؛ تمرکز خود را بر روی گفت‌وگوی با دانش‌آموزان، ترک تحصیل نمودە و دیگر اهالی منطقه گذاشتەایم.

ابتدا باید بگوییم هیچکدام از روستاهای منطقەی «دولی دره» مدرسەای در مقطع راهنمایی و دبیرستان ندارند و همین یکی از عوامل ترک تحصیل بسیاری از دانش‌آموزان به ویژه دختران است. آنان پس از اتمام دورەی دبستان باید برای تحصیل به مرکز شهرستان یا دیگر شهرها مهاجرت کنند که تعداد معدودی از خانوادەها توانایی انجام آن را دارند، در اغلب موارد دانش‌آموزان ناچار به ترک تحصیل می‌شوند.

فریسا عزیزی یکی از این دانش‌آموزان ساکن روستای بستان‌آباد است. این روستا ۴۱ کیلومتر با شهر تازەآباد مرکز شهرستان فاصله دارد و پر جمعیت‌ترین روستای منطقەی دولی دره و در واقع دهستان زمکان شمالی است. وی علی‌رغم گواهی دادن اهالی روستا به استعداد بالایش، مدت یک سال است که از ادامەی تحصیل بازمانده است. فریسا در این خصوص به ما گفت: تا پایەی ششم تحصیل کردەام و از پارسال دیگر مدرسه نمی‌روم چون اینجا (روستای بستان‌آباد) فقط مقطع ابتدایی دارد. نمی‌توانیم در شهر تازەآباد (ثلاث باباجانی) هم تحصیل کنیم چون آنجا هم مدرسەی شبانەروزی ندارد.

شهین احمدی ١۵ سالە و ساکن روستای چواردیوار نیز یکی از کودکانی است که با مشقات فراوان تا پایەی ششم تحصیل نموده است، اما از آنجا که شرایط آن را نداشته که برای ادامه تحصیل به شهرهای دیگر برود، از مدرسە بازمانده است. شهین به علت اینکه در روستایشان حتی مدرسەی دبستان موجود نبوده است، چند سال را در روستایی دیگر به دور از خانوادەی خود و نزد پدربزرگ و مادربزرگش زندگی کرده تا بتواند تحصیل کند. چند سال را هم در دبستان روستای بستان‌آباد به تحصیل پرداخته است. وی در همین خصوص عنوان کرد: «اینجا (روستای چواردیوار) مدرسه ندارد تا تحصیل داشته باشم. سه چهار سال نزد خانوادەی پدربزرگم بودم [در روستایی دیگر] تا آنجا تحصیل کنم، یعنی اینجا فقط تا پایەی دوم درس خواندم. بیشتر همکلاسی‌هایم هم ادامه تحصیل ندادەاند چون مدرسه نداشتەایم. در روستاهای چواردیوار، خورِن و هناره که هیچگونه مدرسەای وجود ندارد و در روستاهای کوتکه و بستان‌آباد هم فقط مقطع دبستان وجود دارد. در کل کسی که بخواهد ادامه تحصیل بدهد و بالاتر از پایەی ششم بخواند باید بە شهر تازەآباد (ثلاث باباجانی) برود و درس بخواند.»

کلثوم صالحی زن ۲۲ سالەای که به دلیل عدم دسترسی آسان به مدرسه و امکانات آموزشی فقط تا پایان مقطع دبستان تحصیل نموده است با اشارە بە نبود آب آشامیدنی، نبود جادەی مناسب و در نتیجه دورافتادگی منطقه، می‌گوید: «در این دور و  زمانه دیگر کمتر روستایی را می‌بینیم که جادەاش آسفالت نباشد، اما بیش از پانزده روستای منطقه دولی‌دره فاقد جادەی آسفالت هستند و حتی جادەی خاکیشان هم بسیار نامناسب است. شاید کسی بگوید که چواردیوار و خورِن و هناره جمعیتی ندارند، ولی وضعیت روستاهای کوتکه و بستان‌آباد هم همین است. آنها که جمعیتشان زیاد است. ضمنا دلیل جمعیت کم چواردیوار و روستاهای دیگر هم کوچ و مهاجرت از سر ناچاری است. به نظر شما اگر ما جادەی مناسب داشتیم خانوادەهایی که به شهر مهاجرت کردەاند، چنین تصمیمی می‌گرفتند. بیشتر آنان در شهرهای تازەآباد و جوانرو و حتی تهران مشغول کارگری به صورت روزمزد هستند. اگر اینجا تا این حد محروم نمی‌ماند و زندگی را برایشان سخت نمی‌کردند، مطمئنا مهاجرت نمی‌کردند و به کار دامداری خود با عزت و کرامت ادامه می‌دادند و این روستاها خالی از سکنه نمی‌شدند. اکنون با این وضعیت و با توجه به نبود آب قطعا اوضاع بدتر نیز خواهد شد و باید منتظر این آخرین خانوارهای ساکن اینجا نیز باشیم. همین جاده خاکی نامناسب هم فقط تا بستان‌آباد ادامه دارد، پس از بستان‌آباد به رودخانەی زمکان می‌رسیم که پل ندارد و باید با ماشین به رودخانه بزنیم. در خیلی از ماەهای سال عبور از میان رودخانه با ماشین‌های سواری غیرممکن است. اگر هم پیاده باشیم از پل‌های دست‌ساز مردمی باید عبور کنیم که با کمترین امکانات ساختە شدەاند. مخصوصا برای دانش‌آموزان خیلی خطرناک است.»

شیوا قادری نوجوان ساکن روستای هناره نیز که ناچار شده است برای ادامەی تحصیل به شهر جوانرو برود و در خوابگاە شبانەروزی و دور از خانوادەاش به تحصیل بپردازد، دربارەی مشکل آب در منطقه اینگونه توضیح داد: «واقعا مایه تٲسف و تعجب است که در منطقەای که خودش سرچشمەی آب دیگر مناطق است و در طول تاریخ کمبود آب نداشتە است، الان چند سال است که ما آب آشامیدنی در خانەهایمان نداریم و باید از چشمه آب بیاوریم. حتما می‌دانید که آوردن آب از چشمه همیشه بر عهدەی زنان بوده و کار بسیار سختی است. در واقع بعد از زلزلەی سال ۱۳۹۷ منابع آب سیستم آبرسانی منطقه خشک شدند. ظاهرا این اتفاق به خاطر جابجایی گسل و تغییر در مسیر سفرەهای زیرزمینی آب رخ داد. از آن زمان تاکنون شیرهای آب ما خشکیدەاند و سیستم لولەکشی ما در حال پوسیدن است. چند سال است که شرکتی وابسته به سپاه پاسداران آمده و در حدفاصل دو روستای کوتکە و بستان‌آباد مشغول حفر چاه عمیق است و وعدەهای زیادی به مردم دادەاند که هیچکدام عملی نشدەاند. نمی‌دانم حفر چاه چقدر طول می‌کشد، اما می‌دانم این زمان هر چقدر هم باشد چند سال طول نمی‌کشد.»

آریا عزیزی و دیار رحمانی دیگر کودکانی هستند که به همین دلایل ناچار به ترک تحصیل شدەاند. از آنان که هردو ساکن روستای بستان‌آبادند دربارەی وضعیت خود و دوستانشان پرسیدیم. آریا عزیزی عنوان کرد: ما فقط تا پایەی ششم مدرسه داریم و بعد از آن باید برای تحصیل به شهر تازەآباد برویم رفیق‌های من هم همه تا پایەی ششم درس خواندە و ترک تحصیل کردەاند. روستای بستان‌آباد نه مدرسەی راهنمایی و نه دبیرستان دارد و حتی دوستانم وریا و متین بهرامی هم فقط تا کلاس ششم درس خواندەاند و دیگر ترک تحصیل کرده‌اند.

دیار رحمانی نیز اینگونه به شرح مسئله پرداخت:«ما چندین دانش‌آموز هستیم که از شهر تازەآباد دور هستیم و نمی‌توانیم ادامه تحصیل دهیم، معلم نداریم، مدرسەی مقطع راهنمایی و دبیرستان نداریم و تا کلاس ششم درس خواندەایم.»

اما مسئلەی دیگری که در میان است این است که با نبود مدرسەی دبستان در روستاهای «چواردیوار، خورن و هناره» دانش‌آموزان این روستاها ناچارند مسافت دور و پرمخاطرەای را در سرما و گرما طی کنند تا به دبستانشان در روستای بستان‌آباد برسند. فریاد احمدی دانش‌آموز پایەی سوم ساکن روستای چواردیوار در همین خصوص اظهار کرد: «در روستای بستان‌آباد درس می‌خوانم و راهم خیلی دور است، سر راهم رودخانه قرار دارد. وقتی مدرسه می‌روم به دلیل وجود رودخانه باید از یک صخره و پرتگاه عبور کنم تا به پل برسم. یکی از دوستانم نیز با نام سارو از روستای هناره با من بەمدرسە میآید. بعضی وقت‌ها مادرم تا جاهایی مرا همراهی می‌کند و بعضی وقت‌ها برادرم با موتورسیکلت من را می‌رساند. مادرم با کول کردن، من را از رودخانه رد می‌کند. وقتی که باران و برف می‌بارد، حتی صخره را هم آب می‌گیرد و آن موقع دیگر باید از این سمت بروم که خیلی دورتر است.»