ختنه زنان: روایت درد و سکوت در میان سنتهای خطرناک
ختنه زنان (FGM) یکی از شدیدترین اشکال خشونت علیه زنان است که آسیبهای جدی جسمی و روانی به آنان وارد میکند. کیمیا، زن ۲۲ سالهای از جوانرو، از تجربه دردناک خود در مواجهه با این عمل و پیامدهای آن بر زندگیاش میگوید.

سوما كريمی
جوانرو - ختنه زنان یا Female Genital Mutilation (FGM)، یکی از شدیدترین اشکال نقض سلامت جنسی و جسمی زنان است که هیچگونه توجیه پزشکی ندارد و از سوی سازمان جهانی بهداشت بهعنوان عملی مضر و خطرناک شناخته شده است. این مداخله عمدتاً بدون بیحسی، در سنین کودکی یا نوجوانی انجام میشود و در انواع شدید خود، با بریدن کلیتوریس، لابیاهای داخلی و حتی دوختن دهانه واژن همراه است.
پیامدهای جسمی آن شامل خونریزی شدید، عفونتهای باکتریایی، احتباس ادرار، کیست، نازایی و دشواری در زایمان طبیعی است. گزارشها نشان میدهند که زنان مختون با خطر دو تا سه برابر بیشتر از پارگی پرینه و خونریزی پس از زایمان مواجهاند.
از منظر جنسی، FGM با آسیب به اعصاب ناحیه کلیتوریس و اختلال در پاسخ جنسی همراه است. پژوهشها نشان دادهاند که زنان مختون بیشتر از سردمزاجی، درد حین رابطه جنسی (dyspareunia) و ناتوانی در تجربه ارگاسم رنج میبرند. از منظر روانی نیز، خاطره این تجربه با اضطراب مزمن، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و افسردگی بلندمدت همراه است.
در برخی مناطق روژهلات کوردستان، بهرغم کاهش نسبی آمارها در دهه اخیر، هنوز شاهد استمرار این عمل هستیم. این پایداری به ساختارهای سنتمحور، تفسیرهای محافظهکارانه دینی و کمبود آموزش جنسی مرتبط است. بسیاری از زنان و مادران خود این عمل را به نسل بعدی منتقل میکنند. چنین واقعیتی نشان میدهد که بازنگری در سیاستهای سلامت عمومی و ایجاد مداخلات آموزشی، برای مبارزه با این آسیب ضروری است.
شهرستان جوانرو و روستاهای اطراف آن، ختنه دختران را بهعنوان یک «آیین سنتی» پذیرفتهاند و در بسیاری از موارد این عمل، بهطور گسترده و بدون آگاهی از پیامدهای آن، انجام میشود. این عمل دردناک اغلب با وسایلی ابتدایی مانند تیغ، چاقو، قیچی و حتی دندان صورت میگیرد و هیچ مراقبت بهداشتی همراه ندارد. در بسیاری از موارد، این اقدام با هدف «کنترل میل جنسی» زنان برای جلوگیری از گناه در آینده صورت میگیرد. متأسفانه، در برخی استانهای ایران همچنان این سنت رواج دارد. در برخی مناطق کوردستان مانند بوکان، سنه، اورمیه، کرماشان و هورامان نیز ختنه دختران ادامه دارد.
با وجود فعالیتهای گسترده اجتماعی و بینالمللی برای پایان دادن به این خشونت، هنوز قانون جامع و دقیقی برای منع آن در ایران وجود ندارد. در حالی که بسیاری از کشورها این عمل را بهطور صریح ممنوع کردهاند، تجربه نشان داده که قانون بهتنهایی نمیتواند سنتهای اشتباه را ریشهکن کند. برای پایان دادن به ختنه دختران، نیاز به آگاهیرسانی گسترده، آموزش فرهنگی و گفتوگو در سطح جامعه است.
کیمیا، زن ۲۲ سالهای در مصاحبه با خبرگزاری ما روایت شخصیاش از تجربه ختنه را با ما در میان گذاشت، میگوید: «همیشه احساس میکردم بدنم با دیگران فرق دارد، اما هیچگاه نمیتوانستم این موضوع را با کسی در میان بگذارم.»
او ادامه میدهد: «وقتی به یاد میآورم که خواهر کوچکم را در سن هفت سالگی ختنه کردند، به یاد آن لحظه وحشتناک میافتم که او از شدت درد فریاد میزد. من که بیخبر بودم، فکر میکردم کسی میخواهد او را بکشد.»
کیمیا با بیان اینکه تجربههای دردناک جسمی و روانی ناشی از ختنه تا سالها با او بوده، از مشکلات قاعدگی شدید خود میگوید که باعث عفونت و مشکلات پزشکی دیگری نیز شد. او ادامه میدهد: «در سن ۲۱ سالگی، در حالی که ازدواج کرده بودم، مشکلات جسمی و روانی ناشی از ختنه همچنان در زندگیام تاثیر داشت.»
کیمیا میگوید: «در شب عروسیام، بهجای آنکه احساس خوشبختی کنم، فقط اضطراب داشتم که همسرم متوجه تفاوتهای بدنم نشود. این احساس باعث سردمزاجی و درد شدید در طول شب عروسی شد. حتی پس از آن، در اولین رابطه جنسی، با پاره شدن اندامم، درد غیرقابل توصیفی را تجربه کردم.»
او در ادامه میافزاید: «در نهایت، مجبور به جراحی شدیم و پس از آن، نهتنها دردهای جسمی بلکه تاثیرات روانی این تجربه همچنان در من باقی ماند. با گذشت زمان، به این نتیجه رسیدم که باید صدای خود را بلند کنم تا شاید دیگر زنان مجبور به تحمل این دردهای بیصدا نشوند.»
این روایت تنها بخشی از زندگی کیمیا است، اما بهوضوح نشان میدهد که ختنه دختران نهتنها آسیبی جسمی و جنسی است، بلکه تأثیرات عمیق روانی نیز بر زنان دارد. آیا حفظ سنتها میتواند توجیهی برای نقض حقوق زنان باشد؟ این عمل هیچگونه توجیه علمی، پزشکی یا دینی ندارد و برای پایان دادن به آن، باید آگاهیبخشی و اقدامات قانونی و فرهنگی گستردهتری در سطح جامعه صورت گیرد.