جایگاه زنان با مشاغل مختلف در جنبش زن،زندگی،آزادی
زنان با مشاغل مختلف از نقش خود در اعتراضات میگویند. مادران کارگری کە همپای فرزندان خود آزادی را فریاد زدە و پرستارانی کە برای نجات جان مجروحین از جان خود گذشتند و معلمانی کە برای حفظ امنیت دانشآموزان از شغل خود گذشتند.
لارا گوهری
مهاباد - کارگران،آموزگاران،کسبەی بازارهای سنتی و مدرن، پرستاران، صنعت کاران و هر آنکه با توان و دست خود سهمی در این چرخهی ناعادلانهی اقتصادی دارد در ۸ ماه اخیر برای حق خود چشم گیرتر از قیامها و اعتراضات پیشین مبارزه کردەاند و جایگاه زنان در این میان از اهمیت بسیاری برخوردار است. زنانی که روز و شب در خیابان و خانه و محل کار خود از هیچ مبارزەای دریغ نکردەاند.
در قیام ژینا فقط مسئلەی کار و معیشت مطرح نبوده است و در منشورهای کار و صنفی کارگران و معلمان نیز علنا به برابری و آزادی تمام جامعه به عنوان یکی از اصلهای مهم اشاره شده است. فریاد همسوی مردم در این قیام که بارها توسط جمهوری اسلامی تهدید به حاشیه رانی شده است، تنها فریاد زن،زندگی،آزادی بوده است و زنان با مشاغل متفاوت نقش اصلی را در این جنبش نقش ایفا کردهاند.
«مغازه داران زن از اولین کسانی بودند که در این راه داوطلب شدند»
عصمت.پ یکی از مغازه داران مهابادی است که از نقش کسبه در این قیام میگوید: «روزهایی را تجربه کرده ام که به خاطر آنکه یک زن مغازه دار در یک فضای کاملا مردانه بودم به شیوه های مختلف آزار می دیدم اما به جز این راه، دیگر راهی برای امرار معاش نداشتم. روزهایی که اعتراضات شدت گرفت و مغازه داران مغازه ها را بستند مغازه داران زن از اولین کسانی بودند که در این راه داوطلب شدند و در کنارش تمامی مغازه داران حماسه آفرین شدند. تعطیلی مغازه ها و بازارچه ها هنوز هم عملی وحشت زا برای حکومت است که هیچ وقت نتوانسته است آن را کنترل کند و حتی قبل از این قیام هم روزهای خاصی بود که مغازه های کل مهاباد به نشانه ی اعتراض بسته میشد اما در انقلاب ژینا حتی فروشگاه های اینترنتی هم بخشی از این اعتراضات بودند.روزهایی که مغازه داران زن را برای اولین بار با پوشش بدون حجاب دیدم با خودم گفتم دیگر راه را برای بقیهی مردم که برای خرید می آیند هموار تر کردیم.چون فضای مردسالار حاکم هرچیزی را که نمیپسندید و با فشارهای اجتماعی حذف میکرد. اگر ما در مغازه های خودمان حجاب داشتیم مشتری ها هم معذب میشدند و روسری سر میکردند اما واقعا جرئت و شجاعت قابل انتقال است».
«در زمان تظاهراتها انگار وسط یک جنگ جهانی بودم»
سحر.ط یکی از پرستاران بوکانی است. او درباره ی نقش پرستاران در اعتراضات می گوید:« در زمان تظاهرات ها انگار وسط یک جنگ جهانی بودم و فکر میکنم زخمی در خانه ها بسیار بیشتر از بیمارستان شده بود چون مردم به خاطر شرایط امنیتی نمیتوانستند به بیمارستان مراجعه کنند مگر وقتی که زخم هایشان بسیار وخیم بود و دلیل اصلی مرگ بسیاری از جانباختگان عدم مراجعه به بیمارستان بود.من و چند نفر از دوستانم به آشنایان و دوستانی که به ما معرفی میشدند کمک پزشکی میکردیم و وسایل پزشکی زیادی هم از جاهای مختلف و حتی داروخانه ها به صورت مخفیانه به ما میرسید.در زمان اعتراضات هم عده ی زیادی از پرستارها با سر و روی پوشیده در بین مردم با وسایل اولیهی پزشکی در کوچه و خیابان حضور داشتند و چه بسا افرادی که تعلیق و یا احضار شدند. وقتی پیش زخمی ها می رفتم اولین چیزی که به شخص زخمی باید یاد میدادیم خودمراقبتی بود چون معلوم نبود زمان مراجعه بعدی کی است و بعضی مواقع این کار به خاطر حکومت با ریسک بالای همراه بود.در این شلوغی ها واسطه های زیادی برای کمک رساندن به مجروحان به وجود آمدند و مردم بزرگترین نقش را در کمک کردن به هم داشتند».
«گفتیم از جانمان میگذریم ولی از امنیت دانش آموزانمان نمیگذریم»
سروه.م یکی از معلمان پیرانشهری است و از نقش معلمان در این قیام میگوید:« در اعتراضات در پیرانشهر دو کودک که دانشآموز بودند جانشان را از دست دادند و این بر فضای کلیهی مدارس و مخصوصا نوجوانان تاثیر گذاشته بود. در شروع قیام من خودم به شخصه تدریس نمیکردم و خود بچهها هم از اعتصابات معلم ها تاثیر گرفته بودند چون والدین باید متوجه می شدند به مدرسه آمدن بچه ها در این شرایط صحیح نبود و ما معلمان در قبال سلامت و جان دانش آموزان مسئول هستیم. بارها مدیر و معلم ها تهدید شدند تا لیست حضور و غیاب را تحویل دهند، عکس خمینی و خامنهای را در صفحهی اول کتاب ها بررسی کنند و یا اجازه ی ورود به نیروهای امنیتی را به مدرسه بدهند اما ما گفتیم از جانمان میگذریم ولی از امنیت دانش آموزانمان نمیگذریم و خیلی از مدیرها و معلمان، آموزش و پرورش را تهدید به استعفای خود کردند».
«تمام شب و روزهای اعتراضات را با هم شعار دادیم»
هلاله .ع یکی از زنان خانهدار مهابادی است و از نقش زنان و مادران درقیام اخیر میگوید:«هر بار که بچههایم بیرون میرفتند تنهایشان نگذاشتم و تمام شب و روزهای اعتراضات را با هم شعار دادیم و اعتراض کردیم.من سه تا بچه دارم و می دانم حال مادری که بچهاش را از دست داده خیلی نارحت کننده است. هر بار که صدای گلوله می آمد خودم را سپر بچه هایم میکردم و در خانه ام به روی همهی آن هایی که از تظاهرات می آمدند باز بود. باید قوی بودن و مبارزه را هم به بچه ها یاد بدهیم تا هرگز ظلم را قبول نکنند».