«حکومتهای دیکتاتور عامل ایجاد مسائل اجتماعی همانند خودکشی هستند»
خودکشی پدیدهای اجتماعی است کە رابطەی مستقیمی با سیستم اجتماعی دارد و فقر، بیکاری، ناامنی شغلی، تبعیض، بیسوادی، ازدواج اجباری، کودک همسری، فشارهای روانی، افسردگی، اعتیاد به الکل و مواد مخدر، مشکلات خانوادگی از عوامل ان محسوب میشوند.
شهلا محمدی
مرکز خبر- پروین آزاد، فعال حقوق کودکان با بیان اینکه «عوامل متعددی در خودکشیهای صورت گرفته نقش دارد»، « مسائل اقتصادی و اجتماعی» را جزو عوامل مهم دانسته و «فقر، بیکاری، ناامنی شغلی، تبعیض، بیسوادی، ازدواج اجباری، کودک همسری، فشارهای روانی، افسردگی، اعتیاد به الکل و مواد مخدر، مشکلات خانوادگی و...» را امری تأثیرگذار در خودکشی اعلام کرد و افزود: کارگری که با حقوق ۴ تا ۵ میلیون تومانی هزینههای خانوادهاش را تامین میکند و به ناگاه بیکار میشود. ما شاهد کارگرانی بودهایم که در چنین شرایطی خودکشی کردهاند یا اول خانوادهشان را از بین برده و بعد خود را کشتهاند. در نتيجه وقتی مردم زیر خط فقر باشند و فشار اقتصادی بیش از حدی باشد که نتوانند هزینههای خود را تامین بکنند، دست به این کار میزنند و نه تنها خودشان، بلکه خانوادهی خود را نیز از بین میبرند.
وی با تاکید بر این مهم که «مسئلهی خودکشی در استانهای مختلف نیز متفاوت است»، گفت: در استانهای ایلام، لرستان، خوزستان، کرماشان و مناطق محروم، درصد خودکشی بیشتر است.
پروین آزاد، با بیان اینکه «بیشتر خودکشیها در سنین ١٨ تا ٢۴ سال میباشد که در حال افزایش است»، در رابطه با تاثیرات انقلاب «ژن ژیان ئازادی»، بر کاهش خودکشیها و سپس افزایش آن پس از سرکوبهای شدید دولت ایران، اظهار داشت: از نظر روانشناسی و جامعهشناسی، خودکشی ارثی و ذاتی نیست بلکه یک پدیدهی اجتماعی است به این معنی که سیستم جامعه باعث میشود افراد دست به خودکشی بزنند. در انقلاب ژینا، یک امیدواری در مردم و مخصوصا جوانان به وجود آمده بود و به امید یک زندگی و آیندهای بهتر و با این امید که بعد از انقلاب یک سیستمی به وجود بیاید که بعد از این حکومت جنایتکار، مردم به آینده امیدوار شوند و بتوانند یک جامعهی انسانی را تصور کنند؛ هرچند این انقلاب همچنان ادامه دارد و اگرچه اعتراضات در خیابانها کم شده اما به اشکال مختلف از جمله نافرمانی مدنی و زنها بدون پوشش اجباری در خیابان حاضر میشوند و اجتماعات تشکیل میدهند و به ساز و آواز و رقص میپردازند. اینها به طور غیر مستقیم یعنی نه به حکومت اسلامی، نه به حجاب اجباری و نه به حکومتی که میخواهد زنها را در خانه نگهدارد. همچنین اعتراضات دانشجویی ادامه دارد و در اطلاعیههایی نوشتهاند «نه به حکومت اسلامی». اینها نشان میدهد که مبارزات هنوز ادامه دارد، انقلاب چیزی نیست که خاموش شود، افت و خیزهای خودش را دارد و یک شبه به وجود نمیآید. به همین دلیل، بعد از اینکه خیزشها افت کرد یک ناامیدی در مردم شکل گرفت و سردرگمی به وجود آمد که سبب زنده شدن ناامیدی در جوانان شد. وقتی جوانان دچار افسردگی و ناامیدی میشوند، احساس پوچی میکنند و وقتی میبینند آیندهی روشنی در انتظارشان نیست، دست به خودکشی میزنند.
وی همچنین در خصوص شکنجههای صورت گرفته در زندانهای ایران بر علیه جوانان بازداشت شده، تاکید کرد: میدانیم که حکومت اسلامی، حکومت جنایتکاری است و جوانان و معترضانی که در جریان انقلاب ژینا بازداشت شدهاند را تحت شکنجه قرار میدهد و آنها را وادار به مصرف داروهایی میکند که بر روانشان تاثیر میگذارد و حتی قبل از آزادی این افراد، به آنها ٱمپول تزریق میکنند و آنها تحت تاثیر این آمپولها، بعد از آزادی دست به خودکشی میزنند و رژیم در رسانهها وانمود میکند که این افراد مشکلات روانی داشتهاند، در زندان سکته کردهاند؛ در صورتی که خانوادههای آنها در مصاحبه با رسانههای خارجی اعلام کردهاند که فرزندانشان هیچ مشکلی نداشتهاند و بعد از آنکه تحت بازداشت قرار گرفتهاند و تحت شکنجههای شدید بودهاند و داروهایی به اجبار به آنها داده شده است، دست به خودکشی زدهاند. وقتی تحت شکنجه و فشار دست به اعتراف اجباری میزنند، سبب میشود احساس تهی داشته باشند و احساس میکنند هویت اصلیشان را از دست دادهاند. کودکان ١۵ و ١۶ سالهای بودند که چند روز بعد از آزادی تحت شکنجههای زندان، دست به خودکشی زدند.
پروین آزاد، با اشاره به بازداشت «دانشجویان نخبهای که تنها بخاطر کوچکترین اعتراضی در زندانند»، خاطر نشان کرد که نباید از دولت ایران انتظار توجه به «مسائل اجتماعی مردم» را داشت و افزود: یک دانشجو را در نظر بگیرید که تحصیلات عالیه دارد و بعد از اتمام دانشگاه دنبال شغل مناسب در ارتباط با رشتهی تحصیلی خود است اما در بازار کار شغل مرتبط با تحصیلاتش وجود ندارد. اکثر جوانان با تحصیلات عالیه بیکارند. در نتیجه سبب احساس پوچی در جوانان میشود.
او افزود: مسائل خانوادگی به دلیل اختلافات فرهنگی و مشکلات اقتصادی، بر روی کودکان تاثیر میگذارد و سبب میشود از خانواده طرد بشوند که در نتیجه درگیر مواردی مثل اعتیاد میشوند یا کودکان کار شکل میگیرد، بعضی از آنها نیز مورد تجاوز قرار میگیرند که در نتیجه تعدادی از این کودکان سرخورده میشوند و سبب میشود دست به خودکشی بزنند. تبعیضهای موجود در جامعه میان زن و مرد، ازدواج اجباری و کودک همسری که در نتیجهی قوانين مردسالارانه شکل میگیرد نیز سبب میشود به دلیل فشارهای روحی و روانی وارد شده، این زنان یا به فرار روی بیاورند یا دست به خودکشی بزنند و در موارد زیادی قتلهای ناموسی صورت میگیرد.
این فعال حقوق کودکان، بیان کرد: پدری را در نظر بگیرید که در زندان است و توانایی تامین اقتصاد خانواده را ندارد. همسرش ناچار است با هر طریقی هزینههای خانواده را تامین کند حتی بعضا به تنفروشی روی میآورند. در این خانوادهها کودکان ناچارند ترک تحصیل کنند و این کودکان کار را به وجود میآورد.
وی گفت: تمامی این مسائل زنجیرهای و به هم متصلند و حکومتهای دیکتاتور کمترین اهمیتی به این مسائل نمیدهد و نه تنها نمیخواهد مشکلات اجتماعی را برطرف کند، بلکه روز به روز فشارهای روحی-روانی، اقتصادی و اجتماعی بیشتری بر مردم وارد میکند.
پروین آزاد، در نهایت بر بیتوجهی دولت بر مسائل اجتماعی و اقتصادی و تحت فشار قرار دادن مردم تامید کرد و افزود: در بسیاری از کشورها مراکز روان درمانی و تلفنهای اضطراری به صورت شبانهروزی فعالیت دارند و با کارهایی از قبیل، افزایش خدمات بهزیستی و افزایش دانش کارمندان بهزیستی، در اختیار گذاشتن مشاوره رایگان، کاهش خشونت خانگی و مهمترین مسئله ایجاد امید و محیطی آرام برای افراد در معرض آسیب، خدمات رسانی انجام میدهند اما در ایران چون حکومت دیکتاتوری حاکم است، نه تنها بودجهای به این مسئله اختصاص داده نمیشود بلکه تمام بودجهها در اختیار سپاه و نيروهای سرکوب قرار دارد.